اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مسمط مربع - شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
حالا که قرار است بشویم بدنت را
زهرا چه کنم لاله یِ بر پیرهنت را
خونابه گرفته همه جایِ کفنت را
آرام کنم با چه کلامی حسنت را
رویِ وَرمِ بازویِ تو دستِ علی خورد
یک بار تو جان دادی و صد بار علی مُرد
بر شانه یِ خود می بَرمَت یاسِ کبودم
می سوزم و می لرزد از این غصّه وجودم
بیچاره یِ نامردیِ این قومِ حسودم
بالایِ سرِ قبرِ گُلم کاش نبودم
داغِ تو مرا می کُشد اِی بانویِ خانه
از روضه یِ تو بر در و دیوار نشانه
سخت است که خون بر در و دیوار ببینی
بازویِ وَرم کرده یِ غمخوار ببینی
یارت به دو چشمی که شده تار ببینی
بی تابیِ طفلانِ عزادار ببینی
داغِ تو تمام است و شده داغِ من آغاز
رویِ همه یِ شهر شده بر رویِ من باز
من مانده ام و شهرِ پر از حیله و طعنه
من مانده ام و قهقهه یِ تلخِ مُغیره
من مانده ام و بی کسی و روضه یِ کوچه
من مانده ام و چند یتیمِ حرمت که...
هر روز عزادارِ غمِ مادرشانند
آموخته اند از خودِ تو ندبه بخوانند
#فاطمیه
#شام_غریبان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدینه
#از_فاطمیون_میشوم_ان_شاالله
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/rozeneshinan
🏴 اشعار #عصر_عاشورا
__________________________
#شام_غریبان #حضرت_زینب
بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم
با شمر و با سنانِ ستمگر کجا روم
همراه خواهرت شده چشمان پستِشان
از ترس دستِ دشمن و معجر کجا روم
با گریهاش آخرش از دست می رود
من با ربابِ بی علی اصغر کجا روم
درآتش خیام به صحرا دویده ایم
از بغض شهر شام، برادر کجا روم
زد تازیانه لحظه محمل سواری است
وقتی که نیست شانه اکبر کجا روم
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #عصر_عاشورا
__________________________
#شام_غریبان #حضرت_زینب
تازه آتش به رقص آمده و
تن صحرا تب جنون دارد
چوب مَحمل نمیکند گریه
اشکِ شوقی به رنگِ خون دارد
تازه اینجا شروع زیباییست
چه کسی گفته آخر سفراست؟
زینبانه کمی تأمل کن
ازهمیشه حسین زنده تر است
خواهرانه برادری کردی
پشت هم داغ دیده ای بانو
شک ندارم هزار مرتبه هم
به شهادت رسیده ای بانو
درکتاب تو خون مقدمه شد
وقت ایثاروجان فشانی توست
فرق دارد نبرد تو؛ حالا
چشمِ عالَم به خطبه خوانی توست
خطبه یعنی در اوجِ غم ها هم
چشمه سارِ کرامت و فضلی
خطبه یعنی میانِ جنگ و نبرد
پایَش افتَد خودَت ابالفضلی
خطبه یعنی همان زمانی که
اقتدارِ تو زینبی تر شد
آن زمان که صدایِ مادری ات
قدکشید و صدای حیدر شد
آسمان ها فدای چشمانت
از نگاه تو نور می خواهم
دوست دارم غلامتان باشم
شور دارم شعور می خواهم
تا همیشه بدونِ پاییزی
تا همیشه فقط بهاری تو
قبل از این ها که بوده ای بانو
بعدازاین هم ادامه داری تو...
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#شام_غریبان #حضرت_زینب
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
دلش آتش بگیرد آن که بر نیزه سرت را برد
بسوزد قلب آن نامرد که انگشترت را برد
خدا لعنت کند او را که اسبان قوی آورد
تنت را خورد کرد و انسجام پیکرت را برد
برای کیسه ای زر قوم خواری بر سر نیزه
سر خونین عباس و حبیب و اکبرت را برد
به طفل غرقِ خون در خاک هم رحمی نکردند آه...
یکی از پشت خیمه سیب سرخِ اصغرت را برد
دل اهل زمین میسوخت، از غم آسمان میسوخت
بسوزاند خدا او را که روی نی سرت را برد
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
________________________
با روضه نشینان بروز باشید ⬇️
https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
بگذار ناله از جگر خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم
وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم
جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم
باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را
از زیر خارهای بلا پرپر آورم
باید كه چند كودك ترسیده ی تو را
از خیمه های مانده در آتش در آورم
تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم
باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم
پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم
نامحرمی به ناقهی عریان اشاره كرد
باید روم به علقمه آب آور آورم
گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادری به سر مادر آورم
تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش
باید باز هزار نیزه شكسته درآورم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________
با روضه نشینان بروز باشید ⬇️
https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود
پیشِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود
آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت
شمر آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود
عرشِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک»
چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود
غرقِ خون، در دل گودال، غریب و تنها
خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود
سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن ...
دست و پا میزدی و لحظه غارت شده بود
حرمله در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید
خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود
خیره شد سمتِ سرت زینبِ مضطر؛ ای وای
صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
________________________
با روضه نشینان بروز باشید ⬇️
https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
از صدای «الیّ...» گفتن تو
جگرم از غمت کباب شده
چند ساعت شبیه عمری رفت
بدنم را ببین چه آب شده
نیزهها را یکی یکی ... ای وای
از تنت ای برادرم ... ای وای
چند تا تیر بد قلق اما ...
جان شیرین مادرم ای وای
سر نداری به پیکرت اما
چند جمله ز خواهرت بشنو
حرفهایی به قلب من مانده
که نگویم به هیچکس جز تو
خیمهها را یکی یکی گشتم
با همین حال زار و پر دردم
همه را جمع کردم آخر، وای ...
جز دو تا کودکی که گم کردم
دستهاشان به هم گره کرده
پای یک بوته خار خوابیدند
عاقبت ترس ... یا نمیدانم
آن دم آخری چه میدیدند
من شنیدم که یک نفر میگفت
زدن دختران مباح شده ...
سپر کودکان شدم تو ببین
صورتم را، چطور سیاه شده
شعلهها را ز دامن همهی
کودکانت گرفتهام اما
آنقدَر سوخت دستم آخر که
ضعف سختی گرفت جانم را
به خودم آمدم وَ دیدم که
رفته بودم دقایقی از هوش
دختری گفت زیر لب با بغض
«عمه مویم نمیکنی خاموش؟»
کودکان را چه سخت خواباندم
ولی اما رباب را چه کنم
هر دقیقه ز خواب میپرد و
نالهی آب آب را چه کنم
🔸شاعر:
#حسین_کریمی
________________________
با روضه نشینان بروز باشید ⬇️
https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماری ام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد "حسان"
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
🔸شاعر:
زنده یاد #استاد_حبیب_الله_چایچیان
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت
حدیث دربهدریهای من شنیدن داشت
بسیط دشت، چنان لالهزار حسرت بود
که سبزه نیز سر سرخ بر دمیدن داشت
هدف چه بود در این کارزار خونآلود
که شعله شوقِ به هر خیمه سرکشیدن داشت
چه بود در سر گلهای باغ سبز رسول
که دشت فتنه هنوز آرزوی چیدن داشت
به اوج آبی آن آسمانِ خونینرنگ
کبوترِ دل من شوق پرکشیدن داشت
ستارگان چمن پیش تیغ صف بستند
خدا دوباره مگر عزم گل گُزیدن داشت
ننالم از خط تقدیر خویش در زنجیر
که سرنوشت تو در خاک و خون تپیدن داشت
صبور ثانیههای غم و بلای تو بود
دلم که وعدهٔ بسیار داغ دیدن داشت
پیام پرپرِ گلهای باغ را میبرد
نسیم صبح که بر خاک و خون وزیدن داشت
🔸شاعر:
#جواد_محقق
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند...
از چاه بپرسید، همان چاه مقدس!
با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟
اصلاً بگذارید خود آب بگوید
با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟
اصلا بگذارید، که خورشید بگوید
خورشید! بگو با سرِ سردار چه کردند؟
نیزار گواه است که با خوبترینها
این قوم خطا رفتۀ تاتار چه کردند؟
بیعتشکنان، نقشه کشیدند و دوباره
با ذریۀ حیدر کرار چه کردند؟
ای قامتِ افراشته در سجدۀ بسیار
لبهای عطش با تب بسیار چه کردند؟
نیلوفر پژمردۀ شبهای خرابه!
با بغض تو ای ابر سبکبار چه کردند؟
در ماتم شمع و گل و پروانه و بلبل
ای اشک به یاد آر، به یاد آر چه کردند
در طاقت من نیست که دیگر بنویسم
با قافله و قافلهسالار چه کردند
🔸شاعر:
#سارا_جلوداریان
__________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
رویِ نِی مویِ تو در باد رها افتاده
در فضا رایحهای روحفزا افتاده
سر تو میرود و پیکر تو میماند
از هم آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده
آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند
آتش آن است که در خیمۀ ما افتاده
دم گودال دلم ریخت که انگشتت کو؟
حق بده خواهرت اینگونه ز پا افتاده
عاقبت دید رباب آنچه نباید میدید
آنقدر زار زده تا ز صدا افتاده
من به میل خود از اینجا نروم، میبَرَدَم
تازیانه که به جانِ تن ما افتاده
می شمارم همه طفلان حرم را دائم
وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
زجر رفته ست سراغش که بیارد او را
آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده
هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
دو سه دندانِ تو ای عمه چرا افتاده؟
🔸شاعر:
#محمد_رسولی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
⚘الهی وربی من لی غیرک⚘:
عشق یک کلام حسین علیه السلام:
عشق یک کلام حسین علیه السلام:
#نوحه
#شام_غریبان
#امام_حسین
#شب_یازدهم_محرم
از سوز و داغ هجران،زینب بود پریشان
ای شیعیان مولی،آمد شب غریبان
وا غربتا واویلا۲
زینب عزیز زهرا،بی یاور است و تنها
اهل حرم به گریه،در بین جمع اعدا
وا غربتا واویلا۲
بر روی خاک صحرا،خورشید دین فتاده
زینب کنار گودال،با سوز غم ستاده
وا غربتا واویلا۲
هفتاد و دو شهیدند،کشته ی راه دینند
از این همه مصیبت،اهل حرم غمینند
وا غربتا واویلا۲
اهل حرم خدایا،بی یاور و حبیبند
با دیدن شهیدان،بی صبر و بی شکیبند
وا غربتا واویلا۲
از بهر خواهرانش،دیگر نمانده یاور
اهل حرم بگویند،حسین غریب مادر
وا غربتا واویلا۲
اهل حرم چو زینب،غربت نموده احساس
در علقمه فتاده،بی دست جسم عباس
وا غربتا واویلا۲
صحرا شده چه غمناک،حسین با تن چاک
سر در بدن ندارد،افتاده بر روی خاک
وا غربتا واویلا۲
#شام_غریبان
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
.
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
عصرِ دهم است و کربلا خاموش است
زینب که به گردابِ بلا مدهوش است
شد باغِ گلِ یاس تمامی پَرپَر
خون از رگِ هفتاد و دو تن در جوش است
با نیزه روَد راسِ شهیدان تا شام
از عرش صدای زمزمِ چاووش است
گویا که شده محشر کبرا بر پا
بین منظره ی عرض و سما مخدوش است
از یک طرفی دامن طفلی می سوخت
از یک طرفی زمزمه ای در گوش است!
هر خیمه بسوزد ز شرارِ آتش
عصرِ دهم است و کربلا خاموش است
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم
در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم
بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم
تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم
جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم
مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم
چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم
لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم
بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
حرم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
در این دنیا دگر مانند من مضطر نمی آید
رسانید این خبر را بر سر آشفته روی نی
که خار رفته در پای رقیه در نمی آید
نمی دانم چه باید کرد کار خواهر تو نیست
میان دیده ی انظار بی معجر نمی آید
عقیقی از تو غارت رفته و خلخال هم از ما
به دست و پای اولاد علی زیور نمی آید
بیا آرام کن قلب ربابت را بگو بانو
رها کن فکر آن قنداقه را اصغر نمی آید
خبر بردن به لیلا از علی اکبر بود مشکل
خودت هر طور می خواهی بگو اکبر نمی آید
تو را هر طور باشد می برم آخر به جایی که
دگر نعل سُتوری بر تن بی سر نمی آید
سری را که به روی دامن زهراست جای او
تنور خانه ی خولی و خاکستر نمی آید
🔸شاعر:
#مهدی_جلالی
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #شام_غریبان
_____________________
#حضرت_زینب
بابا حسین بعد تو دنیا تمام شد
رفتی و روزهای خوش ما تمام شد
آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست
زینب شبیه شمع همانجا تمام شد
تو ظهر جان سپردی و رفتی عزیز من
اما غروب بود که دعوا تمام شد
نیز عمیق بود سه شعبه دقیق بود
عمر تو پیش دیده زهرا تمام شد
یادت که هست موی مرا شانه میزدی
باباحسین گیسوی زیبا تمام شد
باید رباب فکر جدیدی کند پدر
دیگر گذشت، دوره لالا تمام شد
بابا بیا به مردم این کوچه ها بگو
خلوت کنید وقت تماشا تمام شد
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
______________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
۸
(حضرت زهرا س)
(۷ شام غریبان)
بر دخت پیغمبر بود شام غریبان
حیدر بگرید بهر او با قلب سوزان
رفته ز دنیا،دختر طاها
بزم عزا شد،خانه ی مولی
آه و واویلا۲
امشب علی مرتضی قلب شکسته
کنار قبر فاطمه تنها نشسته
ریزد دمادم،اشک دو دیده
کنار قبر،یار شهیده
آه و واویلا۲
امشب علی مرتضی باشد عزادار
به یاد زهرا می کند گریه ی بسیار
گوید به گریه،ای همسر من
از چه برفتی،تو از بر من
آه و واویلا۲
ای که تو بودی از پیمبر یادگارم
رفتی امید مرتضی من بی قرارم
بود و نبودم،سوزد وجودم
بهر تو گریم،یاس کبودم
آه و واویلا۲
عزای زهرای علی در خانه برپاست
با کودکانش مرتضی گریان زهراست
گوید ز تو من،شرمنده هستم
تو رفته ای و،من زنده هستم
آه و واویلا۲
#نوحه_سنتی
#رضا_یعقوبیان ✍
#سبک_در_کودکی_شد_قسمت_من_خانه_داری
#حضرت_زهرا #شام_غریبان
۵
(حضرت زهرا س)
(۷ شام غریبان)
در جنان کوثر بود
خونجگر حیدر بود
بر فاطمه امشب،شام غریبان است
حسین بود گریان،زینب پریشان است
مظلومه یا زهرا۲
گشته امشب شام غم
صبر حیدر گشته کم
بی فاطمه خانه،گردیده غمخانه
قامت او خم شد،از داغ ریحانه
مظلومه یا زهرا۲
اشک حیدر شد روان
شد بهار او خزان
علی ز سوز غم،بیمار هجران است
یا زهرا یا زهرا،ذکر یتیمان است
مظلومه یا زهرا۲
ای خداوند مبین
گشته حیدر دلغمین
یاد رخ گلگون،علی بود محزون
گرید حسین او،زینب شده دلخون
مظلومه یا زهرا۲
در کنار قبر او
کم شده از صبر او
گوید سخن حیدر،با دخت پیغمبر
شرمنده ام از تو،فدایی حیدر
مظلومه یا زهرا۲
بی تو حیدر شد غریب
گشته ام من بی شکیب
شمع فروزانم،آرامش جانم
خانه بدون تو،گردیده زندانم
مظلومه یا زهرا۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_با_نوای_کاروان
#حضرت_زهرا #فاطمیه #شام_غریبان
۲۶
(حضرت زهرا س)
(۷ شام غریبان)
گل حیدر گل حیدر،شده شام غریبانت
کنار قبر پنهانت،علی گردیده گریانت
غریبم من غریبم من۲
پس از تو فاطمه جانم،علی شد بی قرار تو
شب شام غریبانت،نشستم بر مزار تو
غریبم من غریبم من۲
صفای خانه ی حیدر،گل و ریحانه ی حیدر
پس از داغ تو غرق غم،شده کاشانه ی حیدر
غریبم من غریبم من۲
کنار این مزار تو،علی بزم عزا دارد
بسوزد از غم هجران،به لب شور و نوا دارد
غریبم من غریبم من۲
تو بودی در همه عمرم،گل حیدر همه هستم
بمیرم از برای تو،چرا رفتی تو از دستم
غریبم من غریبم من۲
کنار تربتت حیدر،ز تو گردیده شرمنده
زند ناله از این ماتم،تو رفتی و منم زنده
غریبم من غریبم من۲
کنار قبر تو زهرا،بگشته جان من بر لب
شده خونین دل زارم،ز اشک و ناله ی زینب
غریبم من غریبم من۲
زند ناله به یاد تو،حسن نور دو عین من
شب و روز از برای تو،کند گریه حسین من
غریبم من غریبم من۲
#رضا_یعقوبیان ✍
#شام_غریبان #حضرت_زهرا
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
#سبک_بچه_های_آباده
#فاطمیه
۴۲
(حضرت زهرا س)
(۷شام غریبان)
فاطمه جان شام غریبان شد
علی گریان ز داغ هجران شد
در کنار مزار تو زهرا
اشک حیدر روان چو باران شد
گل حیدر یا فاطمه جانم۳
ای صفای خانه ی من زهرا
روح من ریحانه ی من زهرا
سوزم و گریم و بنالم من
رفته ای از خانه ی من زهرا
گل حیدر یا فاطمه جانم۳
دلی خون غرق مبتلا دارم
در کنارت بزم عزا دارم
ای صفابخش خانه ام زهرا
بر روی لب شور و نوا دارم
گل حیدر یا فاطمه جانم۳
بعد تو بی یار و غریبم من
خسته ام بی یار و حبیبم من
در کنار قبر غریب تو
فاطمه بی صبر و شکیبم من
گل حیدر یا فاطمه جانم۳
تو که بودی همیشه یار من
جان خود کرده ای نثار من
گشته ام بی تو خسته و تنها
چرا رفتی تو از کنار من
گل حیدر یا فاطمه جانم۳
در کنار تو گشته جان بر لب
روز من گشته بی تو چونان شب
بسوزاند دل شکسته ی من
ناله های روز و شب زینب
گل حیدر یا فاطمه جانم۳
#رضا_یعقوبیان
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم_میگیره
#حضرت_زهرا #فاطمیه #شام_غریبان
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
#شام_غریبان
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم
تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی
من که شبها میرسم تا صبح بارانی شوم
چشم خود را میسپارم دستِ باران علی
عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا
مادرم زهرا بزرگم کرده با نان علی
خوش بحال بچههای بی کسِ آن روزها
حسرت ما هست و خوابی روی دامان علی
مثلِ زینب مثلِ عباس است مثلِ اکبر است
هرکه امشب میشود پاره گریبان علی
یک طرف امالبنین و یک طرف سوزِ رباب
گریهی ما را در آورده شبستان علی
گوشهای پیراهن بابای خود را باز شُست
امالکثوم است و این شامِ غریبان علی
مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن
آه میسوزد جگرهای پریشان علی
وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت
آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی
خضر اُفتاده زمین جبریل اُفتاده زمین
اصلا امشب میشود این خانه ویران علی
اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن
یک کفن را میکشند آرام بر جان علی
سر به تابوتِ پدر میزد حسن میزد حسین
وای از عباس و از تشییع پنهان علی
بعد از این باید برای کربلا آماده شد
آخرین روز است زینب بود مهمان علی
آخرین حرفی که میزد با یتیم کوفه بود
گفت روزی میرسند اینجا یتیمان علی
کوفه بعد از من مدارا کن تو با سرنیزه هات
کوفه جان زینب و جان تو و جان علی
مجلس نامحرم طشت زر و جانم حسین
کاش جایش بشکند آنروز دندان علی
* *
"ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن"*
نام ما ثبت است از اول به دیوان علی
هر زمانی که نجف میخواهم اما جور نیست
با قطاری میروم سمت خراسان علی
با علی ما آمدیم با علی جان میدهیم
خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
____
درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/837681153C9f308c7543
اشعار آیینی سروش⬇️
https://splus.ir/shersabkmaghtal
روضه نشینان سروش ⬇️
https://splus.ir/rozeneshinan
ابر گروه یاران امام زمان ( عج) با مشارکت ۵۰۰۰ نفر اعضاء
https://splus.ir/ghaem113
#لبیک_یا_حسین🚩
🏴 اشعار #شام_غریبان
==========================
#حضرت_زینب
راه ما با سر تو تا به خرابهست بلند
بعد تو بر حرمت شامِ عذاب است بلند
علم میر سپاه تو اگر افتادهست
پرچم عفت و ایثار و حجاب است بلند
وقت آن شد که تنت را بگذارم بروم
آه عباس کجایی که رکاب است بلند؟
بر سر دخترکانت عوض سایهی تو
نعرهی حرملهی خانه خراب است بلند
با وجودی که نفسهای همه سوخته است
بین این سوختگان، آهِ رباب است بلند
ترسم این بود یتیمان تو را گم بکنم
دشمنت گفت نترسید! طناب است بلند
کودکانت همه با گریه ز من پرسیدند
از سم اسب چرا بوی گلاب است بلند؟؟
با وضو از همه سو وارد گودال شدند
بود فریاد «ثواب است، ثواب است» بلند
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شام_غریبان
==========================
#حضرت_زینب
عصر در آتشِ خیمه دل پیغمبر سوخت
آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت
نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها
گوشهی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت
وسط سرخی آتش دل زینب اما
یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت
بعدها کنج خرابه به پدر دختر گفت:
تو نبودی کمکم، روی سرم معجر سوخت
از غم سوختن اهل حرم بود اگر
نیمهشب آمد و در کنج تنور آن سر سوخت
خیمهها سوخت و باد آمد و خاکستر رفت
دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت
دید آزاد شده آب! ولی طفلش نیست
ناله زد از جگر و یاد لب اصغر سوخت
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شام_غریبان
==========================
#حضرت_زینب
گفت بسم الله و نازل گشت عرش از روی زین
راویان گفتند افتادهست از سمت یمین
میزنندش آن کمانداران به تیر سهمناک
واین عربها دستهاشان پر ز سنگ سهمگین
امت پیغمبرند اینان که سنگش میزنند
این چنین از احمد مختار شد شرمنده دین
آنکه روزی جایگاهش سینهی محمود بود
حال بین مسلمین سر میگذارد بر زمین
عرشیان را نیست پروا از حوادث، پس چرا
چشم های خویش را بستهست جبریل امین
فضه آنجا بود اما لحظهی ذبح حسین
مادرش فریاد میزد یا امیرالمومنین!
این حسین توست: زیر نیزهی تیز سنان
این حسین توست: زیر چکمهی شمر لعین
این حسین توست: خلقی میکِشندش آنچنان
این حسین توست: جمعی میکُشندش اینچنین
این حسین توست: عریان روی خاک افتاده است
این حسین توست: رأسش را به روی نی ببین
از نجف برخیز و بنگر رشتههای گردنش
پاره شد در زیر تیغ خصم، یا حبل المتین
تکه های پیکر او زیر سم اسبهاست
پارهی پیراهنش در دست های آن و این
جسم بی سر را که جانی نیست بین پیکرش
خود دلیلش چیست پس این ضربههای آخرین
در هجوم بی امان کوفیانِ دزد و هیز
دخترانش را پناهی نیست غیر از آستین
دخترت بر روی خاک افتاد و دورش دشمن است
یا علی! برخیز هنگام عبا آوردن است
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————