eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
518 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ اشعار ___________________ چقدر ابن ملجم اینجا هست که زده ضربه ها به فرق سرت اربا اربا شدی به عشق علی میکند خاک غم به سر پدرت اینقدر پا نکش زمین بابا از عطش تیر میکشد جگرت چه بلایی سر تو اوردند میچکد خون زدیده های ترت زده آتش به کل جان و تنم این نفسهای گرم و شعله ورت من خودم یک کویر بی ابم که لبم را نشانده ام به لبت سنگ و شمشیر و نیزه میبینم همه جا ریخته به دورو برت چشم خود وا کن و بگو بابا چه کسی اینچنین زده کمرت این همه دست و پا نزن ُمردم کشته من را شکاف روی سرت پاشو عمه رسیده لطمه زنان میدهم جان مادرم قسمت لحظه جمع پیکرت دیدم چقدر کم شده ست از بدنت 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
سالم نمانده تار مویی در سر من زخمی شده از اشک چشمان تر من باور نمیکردم چنین روزی ببینم بوسه بگیرد سنگ از بال و پر من زنجیر سنگینی دخیل دست و پایم از هم گسسته این ضریح پیکر من گشته خرابه جایم و چیزی نخوردم جز سنگ چیزی نیست در دور بر من گفتم یتیمم رحم کن بابا ندارم آمد به قصد بردن این معجر من حتی گل سر از سرم رفته به غارت غمناک تر هم لحظه های آخر من شمر و سنان و زجر نامردو اراذل حرف از کنیزی میزدند و خواهر من ای کاش بود اینجا عموی قهرمانم خوش غیرت و بالا بلند آور من با آتش خیمه تنم هم سوخت بابا پیر و زمین گیری نمیشد باور من 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
بالا سر سنگ مزار خاکی تو باید بسازم گنبدی مانند مشهد شش گوشه با طرح جدیدی نذر کردم بر قبر تو کوری چشم هر چه نامرد...
ساقی رسیده جام شرابم بیاورید باده برای حال خرابم بیاورید مستی بهانه ایست ببینم جمال یار چشمی برای شوق ثوابم بیاورید لب بر لب پیاله دلبر زدن خوش است کی میشود که حال شتابم بیاورید با یاد یار جام جنون را به سر کشم مرحم ز باده بهر عذابم بیاورید راهی برای میکده ام دست و پا کنید بوسم ز پایتان به حسابم بیاورید الحق شراب عشق ز دلبر چشیدنی ایست حین جنون جمال دل آراش دیدنی ایست 🔸شاعر: _____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
ساقی رسیده جام شرابم بیاورید باده برای حال خرابم بیاورید مستی بهانه ایست ببینم جمال یار چشمی برای شوق ثوابم بیاورید لب بر لب پیاله دلبر زدن خوش است کی میشود که حال شتابم بیاورید با یاد یار جام جنون را به سر کشم مرحم ز باده بهر عذابم بیاورید راهی برای میکده ام دست و پا کنید بوسم ز پایتان به حسابم بیاورید الحق شراب عشق ز دلبر چشیدنی ایست حین جنون جمال دل آراش دیدنی ایست 🔸شاعر: _____________________
مینویسم برای محبوبم تا بیایی اسیر آشوبم سنگ عشقت به سینه میکوبم از همیشه عزیز تر برگرد مینویسم به گریه سر کردم همه شب با غمت سحر کردم خون به این قلب در به در کردم به دعایم تویی اثر برگرد مینویسم که دائم الآهم دست من را بگیر گمراهم پس کجایی عزیز دلخواهم از جدایی بکن حَزَر برگرد مینویسم بیا بهارم باش بی قرارم بیا قرارم باش چشم امید روزگارم باش شام غم را بکن سحر برگرد مینویسم که چاره ای بکنی حال من را نظاره ای بکنی سوی قلبم اشاره ای بکنی زد به قلبم غمت شرر برگرد مینویسم منم بدهکارت تو بزرگی بکن به سربارت هرکجایی خدا نگهدارت من یتیمم تویی پدر برگرد... 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
حدیث فضل تو را روزگار میگوید چقدر با جبروت و وقار میگوید چنان ز شان تو تعریف میکند الله که گویی از علی و ذوالفقار میگوید تو از قبیله عشقی و عاشقت بسیار ز حسن خال لبت بیشمار میگوید تجلی همه ی ذات حق تعالایی که ذات حق ز تو با افتخار میگوید تو آن گلی که خدا خود به تو جلا داده ز هم جواری تو کام خار میگوید تویی دلیل جنون و هوای بد مستی که مست نام تو را بی قرار میگوید در عرصه کرم و جود و یکه تازی تو برای اهل یقین قبله نمازی تو... 🔸شاعر: ______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چشم دل آقای عاشق را نبندید با بی قراری پای عاشق را نبندید غیر از تمنای حرم حاجت ندارند راه تمناهای عاشق را نبندید این عاشق دلخسته را معشوق باید با چشم تر لبهای عاشق را نبندید مستی بدون اربعین معنا ندارد میخانه زیبای عاشق را نبندید فریاد دلهای شکسته غیر ازین نیست این جاده ی دلهای عاشق را نبندید این راه بسته باز خواهد شد بخواهی ذکر لب ما بالحسین است و اللهی... 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ذکر لبهای آسمان زینب از کران تا به بی کران زینب مظهر ذات لم یزال علی سمبلی فاطمه نشان زینب مجتبایی ترین عقیله عشق مرجع کل عرشیان زینب پاسدار قیام عاشورا عصمت الله و قهرمان زینب ای ظهور و شکوه آل عبا مشق کل پیمبران زینب یک تنه لشکر خداوندی ساقی جام می خوران زینب سرور و صاحب اختیار همه رجز صاحب الزمان زینب هدیه ی دست حق تعالایی زینت مرتضیو زهرایی... 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کفن برای تو از جنس ناب آوردند برای درد فراقت گلاب آوردند چقدر ناله آبم دهید سر دادی ولی به خنده برایت سراب آوردند مکررا تو خودت را زمین زدی از درد چگونه درد تو را دیده تاب آوردند همینکه مادر خود را صدا زدی آنها بساط هلهله را با شتاب آوردند نگاه پر زخدایت پی شهادت بود اجابت از طرف مستجاب آوردند به اختیار خودت جام زهر نوشیدی برای جد غریبت شراب آوردند برای اینکه بگویند نامسلمانست برای حضرت قرآن کتاب آوردند سنان و حرمله و شمر بی نزاکت را برای زخم زبان و عذاب آوردند سر بریده طفلی برای لجبازی به پیش چشم کبود رباب آوردند برای له شدن غیرت و غرور حسین بدست اهل و عیالش طناب آوردند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است خورشید در مدارِ خودش ایستاده است غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ هر قُلّه در دیارِ خودش ایستاده است در بینِ سینه‌هاست نفس‌ها که دیده‌اند آری علی کنارِ خودش ایستاده است رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است میدان به احترام امیرش بلند شد از هیبتِ سوارِ خودش ایستاده است شیرافکنِ قبیله‌ی  آلِ علی است یا... شیری به بیشه‌زارِ خودش ایستاده است هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی... ...با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است او امتدادِ قلعه‌تکانیِ مرتضاست عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی تو از نژادِ حیدری و فرق می‌کنی چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی سوگند می‌خورند تمامیِ آبها دریای ایستاده نبود و تو آمدی پیش از تو ای مدارِ تمامیِ کیش‌ها این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی بر خاکِ آستانه‌ی ماهی ، تمامِ عمر خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی قبل از تو دل به هیچ جمالی نداده‌ایم این عشق بی اراده نبود و تو آمدی این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو شوری به خانواده نبود و تو آمدی تو آمدی و از تو علی بوسه چین شده‌است از این به بعد  فاطمه  ام‌البنین شده‌است گفتم که جرعه‌ای زنم از آبشارِ تو لکنت زبان گرفته‌ام اما کنارِ تو اَلکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد هر هر نفس زِزنده‌ام از از بهار تو از از ازل شده شده‌ام مبتلای تو دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو من من غلاغلام د در درگه توام من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست بگشا گره گره زِ من شرمسار تو این بار هم زبان مرا باز می‌کنی تا از تو گویم از طپش چشمه‌سار تو باب‌الحسین  باب دلی  بو الفضائلی ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی از آن زمان که فیضِ سحر آفریده‌اند از جلوه‌های رویِ قمر آفریده‌اند شیرانِ بیشه‌های شجاعت نوشته‌اند از خاکِ مقدم تو جگر آفریده‌اند در پیش بچه‌های علی خاک زاده‌ای بالای کعبه سایه‌ی سر آفرینده‌اند دورِ سرِ حسین و حسن چرخ می‌زنی از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریده‌اند ام‌البنین گرفته تو را نذر کرده است بهرِ حسین چشمْ نظر آفریده‌اند جمع است جمع  خاطرِ زهرا از این به بعد زینب برایِ توست  سپر آفریده‌اند می‌خواستند تا که بریزیم زیرِ پات بر رویِ شانه‌یِ همه سر آفریده‌اند جز گِردِ تو عشیره‌ی زهرا نمی‌رود زینب جز از رکابِ تو بالا نمی‌رود من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم تنها به زیرِ سایه‌ی ایوان‌طلا خوشم در پشت در نیامده‌ام گیرم و رَوَم من با همین گداییِ بی انتها خوشم از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم تا سُرمه کرده‌ایم به تربت دو چشمِ خویش از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمی‌روم تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم چیزی نداشتم که گذارم برای قبر... تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد من با بهشت نه  به شبِ کربلا خوشم عمری گدای گریه کنِ این حوالی‌ام دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالی‌ام ای نیزه‌زار زخمِ جگر را چه می‌کنی با این سه‌شعبه دیده‌ی تر را چه می‌کنی با من بگو که دست خودت را چه کرده‌ای با من مگو که دردِ کمر را چه می‌کنی گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران این زخم‌های تیغ و تبر را چه می‌کنی قدری بهم نریز رسیده است مادرم من هیچ گریه‌های پدر را چه می‌کنی بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی در بینِ راه  سنگِ گذر را چه می‌کنی ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن دور حرم هزار نفر را چه می‌کنی دیگر کسی برای حرم بردنم نبود ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/837681153C9f308c7543 اشعار آیینی سروش⬇️ https://splus.ir/shersabkmaghtal روضه نشینان سروش ⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan 🚩
چقدر روضه تو روضه مادر دارد آتش خانه تو خاطره از در دارد مثل آنروز در خانه پر از هیزم شد ناله اهل حرم بین هیاهو گم شد تا که درسوخت عجب سوختن در دیدی ناله ها را که شنیدی به خودت لرزیدی سر بی عمامه پای برهنه محزون میدویدی پی مرکب به چه حالی دلخون پای پر آبله داری جگر سوخته ای چشم امید دلت را بخدا دوخته ای نیمه شب در بر منصور عرق میریزی در بر آئینه ای کور عرق میریزی نامسلمان به دلش کینه حیدر را داشت به علی تهمت زد حجب و حیا را بر داشت نام زیبای علی آمد و چشمت تر شد یادت آمد که چگونه گل او پر پرشد مادرت خورد زمین و کمرش درد گرفت آخرش حق علی را او ز نامرد گرفت منزلت چشم به راهند شما دیر نکنی همسرت پیر شده بیشترش پیر نکنی 🔸شاعر: ====================== درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/837681153C9f308c7543 اشعار آیینی سروش⬇️ https://splus.ir/shersabkmaghtal روضه نشینان سروش ⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan 🚩