🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
از حج ناتمام به سعی و صفا رسید
مداح گریه کرد، حسین (ع) از منا رسید
در پیشواز مقدمش از لطف کوفیان
تیر از مقابل آمد و تیغ از قفا رسید
بستند آب را و به گوش کر جهان
فریاد «هل من» از عطش کربلا رسید
«امن یجیب» خاک بلا ریخت بر سرش
وقتی به استغاثه ی آل عبا رسید
جن و ملک به زانوی غم سر گذاشتند
وقتی که کار روضه به این بیت ها رسید:
از غم بسوز ای دل و ای چشم خون ببار
دیگر حسین فاطمه به کربلا رسید
هرقدر هم که اشک بریزم بر آن کم است
این تازه روز اول ماه محرم است...
🔸شاعر:
#سیده_تکتم_حسینی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
یا غیاث المستغیثین آه از کرب و بلا
از فلک آمد ندا: واویلا واویلتا
تا ابد لعنت به هر چه کینه هست از مرتضی
کوفه زد بر طبلِ جنگ و عرش بر طبل عزا
بر سر و سینه زنان با عرشیان روح الامین
آسمان خون گریه کن، زینب شده صحرا نشین
وای از مکر حرامیها حرم آواره شد
آسمان از دل کشید آه و زمین بیچاره شد
کعبه مشکی پوش از این حج نیمهکاره شد
تا ابد شرمنده از حاجیِ در گهواره شد
از منا آید ندایی: خوش به حال کربلا
بهر قربانی حسین آورده اسماعیلها
روبرو شد عاقبت با طور سینایش حسین
دارد اینجا وعده با رب تعالایش حسین
مانده با یک کوفه تنها، مثل بابایش حسین
روضهخوانی میکند با هاهُناهایش حسین
باغبان سر بسته گوید با گلستان از خزان
کس ندیده بود زینب را چنین دل ناگران
کس نگفته خیر مقدم این چنین بر میهمان
با کمان، با تیر، با شمشیر، با سنگ و سنان
شد رقیه دل پریشان، شد سکینه بی امان
بر عقیق دست آقا، خیره مانده ساربان
ساربان! قدری بچش از لطف این نعم الامیر
تا نگشته دیر از او هر چه میخواهی بگیر
آه دارد میرسد فصل زمستانِ رباب
لرزه افتاده است در این خاک بر جان رباب
کمتر از ده روز اصغر ، هست مهمان رباب
حرمله، تیر سه شعبه، چشم حیران رباب
بیشتر از اصغرش دلواپس آقاست او
رفته زیر آفتاب و فکر فرداهاست او
در مدینه کن خبر ام البنين را ای صبا
کمتر از ده روز دیگر میشود حاجت روا
تا ابد عباس گردد ساقی آب بقا
هست آماده برای دیدنش خیرالنسا
ای صبا اصلاً نگو بر او حسین تنها شده
او نفهمد که امامش ساکن صحرا شده
چند روزی مانده تا در این جهان غوغا شود
ارباً اربا شبه پیغمبر در این صحرا شود
همچو سروی، سیزده ساله گلی، رعنا شود
دختر شیرین زبانی کاملاً زهرا شود
مرتضیها روی نی قاری قرآن میشوند
فاطمهها روی ناقه سنگ باران میشوند
شام را دارند از امروز تزئین میکنند
خویش را پیش خلیفه خوب شیرین میکنند
خوب مردم را به حق دارند بدبین میکنند
کودکان زخم زبان در خانه تمرین میکنند
نامهای آمد: حسین بن علی شد رفتنی
باید آماده شود بزم شرابی دیدنی
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی، فاطمهوار میرسد
زانوي شاهزادهها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار میرسد
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار میرسد
دار و ندار فاطمه، گوهر ناب مصطفی
به كربلا حسين با دار و ندار میرسد
خامس آل پنج تن، همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار میرسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار میرسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار میرسد
رونق کار مأذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار میرسد
"رونق باغ میرسد، چشم و چراغ میرسد"
"عنبر و مشک میدمد" دولت يار میرسد
وزير اعظم حسين آيهی محكم حسين
صاحب پرچم حسین آن جلودار میرسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار میرسد
رفت قرار ناگهان، از دل خواهر حسین
در نظرش همه جهان تیره و تار میرسد
پرده کنار میرود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار میرسد
"چاک شده است آسمان غلغلهایست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار میرسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوانها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار میرسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار میرسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار میرسد
لحظهی تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار میرسد
گوشه به گوشه آسمان سرختر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار میرسد
وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن
نالهی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار میرسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار میرسد
گوش زمین و آسمان میشنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار میرسد
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار میرسد
🔸شاعر:
#رضا_جوان_بخت
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است
راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است
در دل خیمه بیایید همه جمع شوید
همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است
مادرم زودتر از ما زده خیمه اینجا
چقَدَر بوی گل یاسِ پدر نزدیک است
تا سری هست به سجده بگذارید امروز
لحظۀ بال درآوردن سر نزدیک است
تا توانید به ششماهۀ من بوسه زنید
بوسههای لب یک تیر سه پر نزدیک است
گریهای کرد و غریبانه به زینب فرمود:
دخترم پیش تو باشد که خطر نزدیک است
گفت آسوده بخوابید همین شبها را
وقت بیداری شب تا به سحر نزدیک است
گریه کرد و به علمدار اشاره فرمود:
که فدای تو شوم درد کمر نزدیک است
بر سر و روی یتیمان حسن دست کشید
گفت قاسم که: عمو مرگ مگر نزدیک است؟
قد و بالای جوانش جگرش را سوزاند
ای خدا صبر بده، داغ پسر نزدیک است
🔸شاعر:
#مجتبی_شکریان_همدانی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
چه شد که ریخت دلم بی هوا، نمیدانم
چقدر دلهره دارم، چرا پریشانم
من از شلوغی این نخلها هراسانم
حسین گریه نکن جان من، نسوزانم
چه بوی سیب عجیبی گرفته این صحرا
چقدر نام حزینیست نام کرب و بلا
بیا و مرهم غمهای بی شمارم باش
قرار، رفته ز جان و دلم، قرارم باش
همیشه روشنی چشمهای تارم باش
شبیه فرصت این سالها کنارم باش
به زیر سایهی لطفت، خیال من تخت است
نبودنت به کنارم، تصورش سخت است
نبین که در دل این دشت اسیر خَناسیم
نبین که در به درِ خلقِ قدر نشناسیم
اگرچه آینه هستیم اگرچه حساسیم
هزار شکر که ما در پناه عباسیم
به سوی تشنه لبان با شتاب میآید
به هیبت پدرم بوتراب میآید
دلم خوش است به دیدار روی پیغمبر
بگو قدم بزند باز هم علی اکبر
صدای رحمت وحی است گریهی اصغر
سکینهات چقدر رفته است بر مادر
فدای روی رقیه که مثل خورشید است
گمان کنم کمی از اهل کوفه ترسیده است
نگاه کن همه مهمان قوم نامردیم
دروغ بود همه نامهها و دلسردیم
اگر صلاح بدانی بیا که برگردیم
خودت ببین که عزیزم، کفن نیاوردیم
نصیب پیکرت اینجا حصیر خواهد شد
به دست حرمله، زینب اسیر خواهد شد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
قدری به سینه آه برایم بیاورید
پیراهن سیاه برایم بیاورید
اخبار بین راه برایم بیاورید
تربت ز قتلگاه برایم بیاورید
دارد حسین میرود انگار کربلا
دارد دل رسول خدا میشود مذاب
میریزد اشک روضه ز چشم ابوتراب
شد نوحههای فاطمه هم نالۀ رباب
کودک چقدر میخورد از نهر آب، آب
دارد عجیب قصۀ غمبار، کربلا
این نالۀ دمادم زهرای اطهر است
زینب بدان که کرب و بلا پر ز لشگر است
تا چند روز بعد، حسینِ تو بی سر است
آنروز روز غارت خلخال و معجر است
بدتر ز روضۀ در و دیوار، کربلا
گریان توست مادر تو ای حسین من
بر نیزه میرود سر تو ای حسین من
گردد اسیر، خواهر تو ای حسین من
گردد یتیم، دختر تو ای حسین من
تا شام و کوفه همره اغیار، کربلا
عباس من! تو دور و بر کاروان بمان
همراه زینب و کمک بانوان بمان
پشت و پناه لشگر و پیر و جوان بمان
پیش حسین من به تمام توان بمان
بی تو نداشت سید و سالار، کربلا
این قافله به سوی شهادت روانه است
شبنامههای مردم کوفه بهانه است
از غربت حسین هزاران نشانه است
در انتظار زینب من تازیانه است
زینب کجا و کوچه و بازار، کربلا
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
چنان ز خون من این خاک سیر خواهد شد
که از تمام جهان دستگیر خواهد شد
علیِ اکبرم امروز مثل دریاییست
که قطره قطره نصیب کویر خواهد شد
به جای آب و نوازش، به جای جرعهٔ شیر
گلوی اصغر من سهمِ تیر خواهد شد
چه بگذرد به دل ساقی حرم وقتی
که چشم مشک به باران، نظیر خواهد شد
به ساربان بدهم خرج این سفر را چون
به نرخ خاتم خونین، اجیر خواهد شد
میان خلعت غم خواهرم در این طوفان
به دست بادِ مخالف اسیر خواهد شد
سپردهام به بیابان و خار، طفلم را
سهسالهای که به یک روز پیر خواهد شد
🔸شاعر:
#احمد_حیدری
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
انگار سرنوشتِ، ما را جدا نوشتند
یا آرزوی من را، بر بادها نوشتند
امروز بِینِ این دشت، مرگِ مرا نوشتند
آنان که مقتلت را، در کربلا نوشتند
ای هستیام بگو که: هستی به خواب، زینب
برخیز مرکبت را، از کربلا بگردان
بگذار یا بمیرم، یا راه را بگردان
هجران بلای ما شد، یارب بلا بگردان
خیمه مزن به صحرا حکمِ قضا بگردان
تا جان نداده پیشت از اضطراب، زینب
فهمیدهام کجایی، از نالههای زهرا
من های های گِریَم، با وای وایِ زهرا
فهمیدهام کجایی، از جایِ پایِ زهرا
آنجاست جایِ گودال، آنجاست جای زهرا
نگذار تا گذارد، پا بر تُراب، زینب
از حال بُرده ما را، هولِ سپاهِ دشمن
ترسیدهاند طفلان، پیش نگاهِ دشمن
جمع حرامزاده، حجم سلاحِ دشمن
پیداست خیمهی ما، از خیمهگاهِ دشمن
میخواهد از لبانت، تنها جواب، زینب
میترسم ای برادر، از چشمِ آن کمانگیر
از شومیِ حرامی، از شعبههای آن تیر
از خنجران عریان، از تشنگیِ شمشیر
بی اختیار خوردم بر خاک، دستِ من گیر
عباسجان! نخواهد، اینجا رکاب، زینب
ای کاش مینوشتی، ما شیرخواره داریم
یا دختران کوچک، در این عِماره داریم
در محملی عروسی با گاهواره داریم
نه پایِ راه رفتن، نه راهِ چاره داریم
اینجا نمان نگردد، رویش خضاب، زینب
لبهای ما از امروز، از آفتاب خُشکید
هر قدر آب آمد، مثل سراب خُشکید
تا دید حجم لشکر، از اضطراب خُشکید
برگرد ای برادر، شیرِ رُباب خُشکید
دلشوره دارد از او، از قحط آب، زینب
اینسو ست خار تشنه، آنسو ست آبِ جاری
اینسو ست تاولِ پا، آنسو ست زخمِ کاری
یک مرد باشد ای کاش، در قحط یار و یاری
از حرمله بپرسد، نامرد بچه داری؟
می ترسد از شکارِ طفل رُباب، زینب
منکه نرفته بودم، جز مجلس زنانه
برگرد تا نبینم، دشنام و تازیانه
بگذار تا گلویت، بوسم به این بهانه
سر میبُرند اینجا، از پشت، ناشیانه
خانه خراب زینب، خانه خراب زینب
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
کربلا مهمونا از راه اومدن
آب و جارو کن مسیر حرمُ
می دونی واجبِ که نگهداری
حُرمت این حرمِ محترمُ
قدماشونُ رویِ چشات بذار
اهل بیت عترت و نَبُوَتن
دامنِ پاکشونُ رها نکن
اینا خانوادهَی سخاوتن
عزت و کرامتِ الهیشون
هر امیر و شاهُ بنده میکنه
یه سهساله توی این قافله هست
که نگاش مُرده رو زنده میکنه
حواست باشه که هیچ نامحرمی
سایهی مخدراتُ نبینه
کربلا کاش که میشد کاری کنی
تا رُباب، شط فراتُ نبینه
خستهی راهِ و دور از وطنه
به دلش غصه نذاری بشینه
روی چادرِ عقیله نباید
سرِ سوزنم غباری بشینه
خاطرت باشه که زینب از حسین
نباید یه لحظه هم جدا باشه
وقتی از ناقه میخوان پیاده شن
حواست خیلی به بچهها باشه
حواست خیلی به بچهها باشه
گم نشن ! مسیرُ اشتباه نرن
حواست باشه زمانِ بازیشون
طرفِ گودیِ قتلگاه نرن
خدا اون روزُ نیاره بچهها
طرفِ گودیِ قتلگاه برن
با پاهایی که مثِ گُل نازکه
روی خارایِ بیابون راه برن
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
عباس آمدهاست و علی اکبر آمدهاست
وقتی رباب هست، علی اصغر آمدهاست
جمعند خانوادهی زهرا کنار هم
اینجا برادریاست که با خواهر آمدهاست
یکسو رسیده لشکری از کوفه (سیهزار)
یکسو عزیز فاطمه بیلشکر آمدهاست
صفین دیدهاند که با دیدن حسین
آه از نهاد این همه لشکر برآمدهاست
اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت:
«ایمان بیاورید که پیغمبر آمدهاست!»
حرف از فدک که نه؛ سخن از غصب مهریهاست!
با بچههای فاطمه، آبآور آمدهاست
گیرم فرات بخل کند، چشم ما که هست
رودی کشیدهایم که از کوثر آمدهاست
زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت:
«اینجا چقدر خار مغیلان درآمدهاست»
شاید به شام میرسد این ره که هر زنی
در این مسیر با دو سه تا معجر آمدهاست...
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست...
راه بستند روی قافلهاش دشمن و دوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
گره افتاده حسین بن علی در کارش
کودکان در بغل مادرشان خوابیده
دختران هم گلِسَر بر سرشان خوابیده
رد خورشید عراق است روی صورتشان
از غریبی به خدا طاق شده طاقتشان
دخترانی که بهروی پَر قو خوابیدند...
موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند
ناگهان گفت ابالفضل به آوای جلی...
کور باشند همه محضر ناموس علی!
زینب از ناقه چه بیواهمه آمد پایین
زینب آمد نه! بگو فاطمه آمد پایین
گرد بر چادر بانو بنشیند هیهات
قد او را کسی از دور ببیند هیهات
آه زینب به ملاقات خدا آمدهای
کربلایی شدهای، کرببلا آمدهای
تو که دور و بر خود چند برادر داری...
پردهدار حرمی چون علیاکبر داری...
تو که در امر حیا بین زنان منتخبی
چون علی شیر خدا، شیرِ خدای عربی
چند روز دگر آزردهی هجران هستی
بی ابالفضل گرفتار بیابان هستی
سخن آهسته بگویم که سفر خواهی کرد
سخت از کوچهی اوباش گذر خواهی کرد
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
========================
#ورود_به_کربلا
من از لبت شنیدم، تا اسم کربلا را
دادند دست روحم، درد و غم و بلا را
مانند تو ز من هم، پوشیده نیست اسرار
میبینم ابتدا را ، میخوانم انتها را
روز ده محرم، روز قرارتان بود
تو زود آمدی تا، راضی کنی خدا را
گفتند میهمانید، اما چه میهمانی؟
فعلا که تا به امروز، با ما نشد مدارا!
در ابتدا که یا رب، مهمان نیزههاییم
ختم به خیر فرما، پایان ماجرا را
اینها که راه ما را، در کربلا گرفتند
دیروز در مدینه، بستند راه ما را
من عهد بستهام با، مادر که با تو باشم
بفرستشان مدینه، زنها و بچهها را
ای کاش قبل از آنکه، خیمه بهپا نمایی
می کَندی ای برادر، در دشت قبر ما را
لب تر کنی عزیزم، سر میدهم به جایت
تغییر میدهم من، تقدیر را، قضا را
تا قتلهگاه از تل، من راه میگشایم
خواهند دید اینجا، موسای بی عصا را
بر دوش تو شهادت، بر دوش من اسارت
بسپار دست زینب، اولاد مصطفی را
صد قطعه از تن تو، در چشم زینب آمد
وقتی نگاه کردم، هر جای نینوا را
ای کاش بین گودال، عصر دهم عزیزم
حداقل ندزدند، از پیکرت عبا را
حق دارم ای برادر، دلواپس تو باشم
آورده کوفه با خود، خولیِ بی حیا را
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————