#هر_صبح_یک_آیه
#قرآن_کریم
🌺 اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم 🌺
«إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۖ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»
خداوند، شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده خارج مىسازد، و بیرون آورنده مرده از زنده است. این است خداى شما! پس چگونه (از حق) منحرف مىشوید؟!
#سوره_انعام آیه ۹۵
@Roznegaar
🏴 شب #هشتم_محرم :
مصیبت جگرسوز #حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
.
از جوانان اهل بيت پيغمبر اول كسى كه موفق شد از اباعبدالله الحسین علیهالسلام كسب اجازه كند، فرزند جوان و رشيدش #علی_اكبر بود كه خود اباعبدالله درباره اش شهادت داده است كه از نظر اندام و شمايل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبيهترين فرد به پيغمبر بوده است.
اين جوان آمد خدمت پدر، گفت:
پدر جان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسيارى از اصحاب، مخصوصا جوانان، روايت شده كه وقتى براى اجازه گرفتن نزد حضرت مى آمدند، حضرت به نحوى تعلل مى كرد، ولى وقتى كه على اكبر مىآيد و اجازه ميدان مىخواهد، حضرت فقط سرشان را پايين مىاندازند. جوان روانه ميدان شد.
نوشتهاند اباعبدالله چشمهايش حالت نيم خفته به خود گرفته بود:
«ثم نظر اليه نظر ائس» به او نظر كرد مانند نظر شخص نااميدى كه به جوان خودش نگاه میكند.
نااميدانه نگاهى به جوانش كرد، چند قدمى هم پشت سر او رفت. اينجا بود كه گفت:
خدايا! خودت گواه باش كه جوانى به جنگ اينها مىرود كه از همه مردم به پيغمبر تو شبيهتر است. جمله اى هم به عمرسعد گفت، فرياد زد به طورى كه عمر سعد فهميد:
«يابن سعد قطع الله رحمك» خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا از اين فرزند قطع كردى. بعد از همين دعاى ابا عبد الله، دو سه سال بيشتر طول نكشيد كه مختار عمر سعد را كشت.
اين طور بود كه على اكبر به ميدان رفت. مورخين اجماع دارند كه جناب على اكبر با شهامت و از جان گذشتگى بى نظيرى مبارزه كرد. بعد از آن كه مقدار زيادى مبارزه كرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش (كه اين جزء معماى تاريخ است كه مقصود چه بوده و براى چه آمده است؟) گفت: پدر جان «العطش»! تشنگى دارد مرا مىكشد، سنگينى اين اسلحه مرا خيلى خسته كرده است، اگر جرعه اى آب به كام من برسد نيرو مى گيرم و باز حمله میكنم.
اين سخن، جان اباعبدالله را آتش مىزند، مى گويد:
پسر جان! ببين دهان من از دهان تو خشكتر است، ولى من به تو وعده میدهم كه از دست جدت پيغمبر آب خواهى نوشيد. اين جوان میرود به ميدان و باز مبارزه میكند.
مردى است به نام #حميد_بن_مسلم كه به اصطلاح راوى حديث است، مثل يك خبرنگار در صحراى كربلا بوده است. البته در جنگ شركت نداشته ولى اغلب قضايا را او نقل كرده است. میگويد:
كنار مردى بودم. وقتى على اكبر حمله مى كرد، همه از جلوى او فرار مى كردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعى بود، گفت:قسم مى خورم اگر اين جوان از نزديك من عبور كند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. من به او گفتم: تو چكار دارى، بگذار بالاخره او را خواهند كشت. گفت: خير. على اكبر كه آمد از نزديك او بگذرد، اين مرد او را غافلگير كرد و با نيزه محكمى آنچنان به على اكبر زد كه ديگر توان از او گرفته شد و چون خودش نمىتوانست تعادل خود را حفظ كند دستهايش را به گردن اسب انداخت، و چون خون جلوی چشمان اسب را گرفته بود اسب بجای اینکه به سمت خیمه ها برگردد به سمت لشکر دشمت حرکت کرد... اينجاست كه جمله عجيبى نوشته اند: «فاحتمله الفرس الى عسكر الاعداء فقطعوه بسيوفهم اربا اربا»
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
این نیزه های در بدنت میکشد مرا
این لخته خون در دهنت میکشد مرا
ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای
این پاره پاره های تنت میکشد مرا
با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم
این طور دست و پا زدنت میکشد مرا
معلوم می شود که تو را چنگ میزدند
این تکه های پیرهنت میکشد مرا
داری برای خواهر خود غصه میخوری؟؟
این درد و غربت و محنت، میکشد مرا
باشد عبای من کفن و غسل تو زخون
آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا
شبه پیمبرم، پسرم، حاصلم، علی...
نیشخند دشمن لجنت میکشد مرا
الا لعنة الله على القوم الظالمين
@Roznegaar
بِسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم
🔆 یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۸ هجری خورشیدی
🌛الاحد ۰۸ محرم ۱۴۴۱ هجری قمری
🎄 Sunday 08 September 2019 AD
🔹 ۱۷۲مین روز سال، ۱۹۳روز مانده از سال
🔸 ۲۵مین هفته سال، ۲۸هفته مانده از سال
🌹 امروز متعلق است به :
حضرت امیرالمومنین علی علیه السّلام
حضرت زهرا سلام الله علیها
📿 اذکار توصیه شده یکشنبه ::
الف) ۴۸۹ مرتبه " یا فتاح " بعد از نماز صبح
که موجب "فتح و نصرت یافتن" میگردد.
ب ) ۱۰۰ مرتبه :
«یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام»
«ای صاحب جلال و بزرگواری»
ج ) ۱۰۰۰ مرتبه :
ایاک نعبد و ایاک نستعین
#کانال_روزنگار
www.Roznegaar.ir
@Roznegaar