#تفسیر_آیه
سپس افزودند: اگر مى بینى ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم براى آن است که گناهان ما را ببخشد (ما با سِحر و ساحرى مرتکب گناهان بسیارى شده ایم) (إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا لِیَغْفِرَ لَنا خَطایانا).
و همچنین ما را در برابر این گناه بزرگ که تو بر ما تحمیل کردى (سحر در برابر پیامبر خدا) مشمول رحمتش گرداند و خدا از همه چیز بهتر و باقى تر است (وَ ما أَکْرَهْتَنا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللّهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى).
خلاصه این که هدف ما پاک شدن از گناهان گذشته، از جمله مبارزه با پیامبر راستین خدا است، ما از این طریق مى خواهیم، به سعادت جاویدان برسیم، ولى تو ما را تهدید به مرگ این دنیا مى کنى، ما این ضرر کم را در مقابل آن خیر عظیم پذیرا هستیم!.
🌺🌺🌺
در اینجا سؤالى پیش مى آید و آن این که ظاهراً ساحران با میل خودشان به این میدان گام نهادند، هر چند فرعون وعده هاى فراوانى به آنها داده بود، چگونه در آیه فوق تعبیر به اکراه شده است؟
در پاسخ مى گوئیم هیچ دلیلى در دست نیست که ساحران از آغاز مجبور به پذیرش این دعوت نبودند، بلکه ظاهر جمله: یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِر عَلِیم: مأموران باید بروند و هر ساحر آگاهى را بیاورند؛ این است که ساحران آگاه، ملزم به پذیرش بودند، و البته در شرائط حکومت استبدادى و خودکامه فرعونى نیز، این معنى کاملاً طبیعى به نظر مى رسد که در مسیر منویات او، افراد را به اجبار حرکت دهند، و اما قرار دادن جایزه و امثال آن، براى تشویق آنها هیچ منافاتى با این معنى ندارد; چرا که بسیار دیده ایم، حکومت هاى زورگوى ستمگر در کنار توسل به زور، از تشویق هاى مادى نیز استفاده مى کنند.
این احتمال نیز داده شده است که در اولین برخورد ساحران با موسى(علیه السلام)روى قرائنى بر آنها روشن شد که موسى(علیه السلام) حق است، یا لااقل در شک و تردید فرو رفتند، و به همین دلیل در میان آنها بگو مگو برخاست چنان که در آیه 62 همین سوره خواندیم فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ .
فرعون و دستگاهش از این ماجرا آگاه شدند و آنها را به ادامه مبارزه مجبور ساختند.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۷۳ #سوره_طه
@Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجیبتر از آن باش
که برنجانی ...
@Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا #حاج_قاسم اجازه نداد
دخترش او را بغل کند؟!
⁉️ مردِ میدان از چه چیزی میترسید؟
#شهید_القدس
🔰 برشی از سخنرانی
#حجت_الاسلام_راجی
🔻 4روز دیگر تا سالگرد شهادت #شهید_سلیمانی
شهید #قاسم_سلیمانی
@Roznegaar
👤 توییت #استاد_رائفیپور
✍ چقدر این فرمایش امام ره تکان دهنده بود
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وتنسون أنفسكم
آیا مردم را به نیکی فراخوانده وخود را فراموش میکنید؟
@Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا #طلافروشها از شفافیت ترسیدند؟
🔹از هفته پیش قانونی آمد که تمام طلافروشها از اول دیماه امسال باید صورتحساب الکترونیک صادر کنند.
❓اما هدف این قانون چیست و چه فایدهای برای مردم دارد؟
🔹شایعه شد مالیات فروش طلا ۲۵درصد افزایش پیدا میکند، اما نهتنها این موضوع صحت ندارد، بلکه اصل طلا و جواهر و پلاتین هم از مالیات بر ارزشافزوده معاف شده است!
🔹از صفر تا ۱۰۰ ماجرای این روزهای بازار طلای ایران را در این ویدئو ببینید و قضاوت کنید.
@Roznegaar
🔅امیرالمؤمنین
#امام_علی عليهالسلام:
✍️ لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ؛
🔴 براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مىآيد بازمىدارد.
📚 غررالحكم، حدیث ۱۰۴۳۴
@Roznegaar
🔅 #پندانه
✍️ دوستانت را نزدیک بدار و دشمنانت را نزدیکتر
🔹زمانی که پسربچهای ۱۱ساله بودم، روزی سه نفر از بچههای قلدر مدرسه جلوی من را گرفتند و کتک مفصلی بهم زدند و پولم را هم به زور ازم گرفتند.
🔸وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم.
🔹پدرم نگاهی تحقیرآمیز به من کرد و گفت:
من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم. واقعا که مایه شرم است که از سه پسربچه نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگتر از اینها باشد، ولی ظاهرا اشتباه میکردم.
🔸بعد هم سری تکان داد و گفت:
این مشکل خودته، باید خودت حلش کنی!
🔹وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم.
🔸اول گفتم یکییکی میتوانم از پسشان بربیایم. آنها را تنها گیر میآورم و حسابشان را میرسم، اما بعد گفتم نه آنها دوباره باهم متحد میشوند و باز من را کتک میزنند.
🔹ناگهان فکری به خاطرم رسید! سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم. وقتی مدرسه تعطیل شد بهآرامی پشتسر آنها حرکت کردم. آنها متوجه من نبودند.
🔸سر یک کوچه خلوت صدا زدم:
هی بچهها! صبر کنید.
🔹بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم.
🔸آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند.
🔹من گفتم:
چطور است باهم دوست باشیم؟
🔸بعد قدمزنان باهم به طرف خانه رفتیم. معلوم بود که کار من آنها را خجالتزده کرده بود.
🔹پس از آن ما هر روز باهم به مدرسه میرفتیم و باهم برمیگشتیم. بهواسطه دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب میبردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرئت نمیکرد با من بحث کند.
🔸روزی قضیه را به پدرم گفتم.
🔹پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت:
آفرین! نظرم نسبت به تو عوض شد. اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم تو چه داشتی؟ یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان و عصبانی و انتقامجو.
🔸اما امروز تو چه داری؟! یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست جوان و قدرتمند.
💢 دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر
@Roznegaar
#پسانداز_کردن را
چطور به بچهها یاد بدهیم؟
🔸 یکی از مواردی که در #تربیت_مالی ، کودکان باید یاد بگیرند، روش صحیح #پسانداز کردن است. پدر و مادر میتوانند از سنین کم این آموزشها را شروع کنند تا بچهها #مدیریت_مالی را یاد بگیرند و ولخرجی نکنند.
@Roznegaar