🔷اگر خدا مُعین و یاور ما نباشد، هیچکارهایم!
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✨واقعاً #آسیه زن فرعون چه ایمانی داشته که درحالیکه به چهار میخ بسته شده بود، میگفت:
«رَبِّ ابْنِ لِی عِندَک بَیتًا فِی الْجَنةِ؛
پروردگارا! خانهای در بهشت در نزد خود برای من مقرر بفرما»
[تحريم: ۱۱].
🔸خداوند سبحان دربارهی #اصحاب_کهف میفرماید:
«وَ رَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ؛ دلهایشان را استوار داشتیم»
[ کهف: ۱۴].
☘️ خداوند ایمان کسانی را که در گرفتاریها ثابت قدم بمانند، تقویت میکند تا هیچ ابتلایی آنها را از پا در نیاورد، و با ایمان و ذکر و اُنس با خدا از دنیا بروند. اگر خدا مُعین و یاور ما نباشد، هیچکارهایم.
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص٢٢۶
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
آغاز ماجراى #اصحاب_کهف
در آیات گذشته، ترسیمى از زندگى این جهان و چگونگى این میدان آزمایش انسان ها و مسیر زندگى آنان، از نظر گذشت.
از آنجا که قرآن مسائل کلّى حساس را غالباً در ضمن مثال، یا مثال ها و یا نمونه هائى از تاریخ گذشته مجسّم مى سازد، در اینجا نیز نخست، به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته و از آنها به عنوان یک الگو و اسوه یاد مى کند.
گروهى از جوانان باهوش و باایمان که در یک زندگى پر زرق و برق، در میان انواع ناز و نعمت به سر مى بردند، براى حفظ عقیده خود و مبارزه با طاغوت عصر خویش، به همه اینها پشت پا زدند، و به غارى از کوه که از همه چیز تهى بود پناه بردند و از این راه استقامت و پایمردى خود را در راه ایمان، نشان دادند.
🌺🌺🌺
جالب این که قرآن در اینجا با به کار گرفتن یکى از اصول فن فصاحت و بلاغت نخست، سرگذشت این گروه را به طور اجمال، براى آمادگى ذهن شنوندگان، ضمن چهار آیه نقل کرده، سپس به تفصیل آن، در ضمن چهارده آیه، مى پردازد.
در آغاز مى گوید: آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم، از آیات عجیب ما بودند؟! (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً).
ما آیات عجیب ترى در آسمان و زمین داریم که هر یک از آنها نمونه اى است از عظمت و بزرگى آفرینش.
و نیز در زندگى تو اسرار عجیبى وجود دارد که هر یک نشانه اى است از حقانیت دعوتت.
و همچنین در این کتاب بزرگ آسمانى تو آیات عجیب فراوان است و مسلماً داستان اصحاب کهف از آنها شگفت انگیزتر نیست.
این که نام این گروه، اصحاب کهف (یاران غار) گذارده شده، به خاطر همان است که آنها براى نجات جان خود، به غارى پناهنده شدند، چنان که در شرح حالاتشان خواهد آمد.
و اما رقیم در اصل از ماده رقم به معنى نوشتن است و به عقیده غالب مفسران، این نام دیگرى است، براى اصحاب کهف ; چرا که سرانجام نام آنها را بر لوحه اى نوشته و بر در غار نصب کردند.
بعضى نیز، آن را نام کوهى مى دانند که غار در آن واقع شده بود.
بعضى آن را نام سرزمینى مى دانند که آن کوه در آن بوده.
و بعضى نام شهر و دیارى که اصحاب کهف از آن بیرون آمدند.
ولى معنى اول صحیح تر به نظر مى رسد.
اما این که: بعضى احتمال داده اند: اصحاب رقیم گروه دیگرى غیر از اصحاب کهف بوده اند، و در بعضى از اخبار، داستانى براى آنها نقل شده است، با ظاهر آیه هماهنگ نیست.
چرا که ظاهر آیه فوق این است که اصحاب کهف و رقیم یک گروه بودند، و لذا بعد از ذکر این دو عنوان، تنها به بیان داستان اصحاب کهف مى پردازد و مطلقاً سخنى از غیر آنها به میان نمى آورد، و این خود دلیل وحدت است.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۹ #سوره_کهف
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
موقعیت دقیق #اصحاب_کهف
در دو آیه ۷ و ۱۸، قرآن به ریزهکارىهاى مربوط به زندگى عجیب اصحاب کهف در آن غار پرداخته و آن چنان دقیق و ظریف، جزئیات آن را فاش مى کند که گوئى انسان در برابر غار نشسته و خفتگان غار را با چشم خود تماشا مى کند.
در این دو آیه به شش خصوصیت اشاره شده است:
1 ـ دهانه غار رو به شمال گشوده مى شد و چون در نیمکره شمالى زمین قطعاً بوده است، نور آفتاب به درون آن مستقیماً نمى تابید، چنان که قرآن مى گوید: اگر به خورشید نگاه مى کردى مى دیدى که به هنگام طلوع، در طرف راست غار آنها قرار مى گیرد، و به هنگام غروب در طرف چپ (وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَتَزاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ).
و به این ترتیب، نور مستقیم آفتاب که تداوم آن ممکن است موجب پوسیدگى و فرسودگى شود به بدن آنها نمى تابید، ولى نور غیر مستقیم بقدر کافى وجود داشت.
تعبیر به تَزاوَرُ که به معنى تمایل پیدا کردن است، این نکته را دربردارد که گوئى خورشید، مأموریت داشت از سمت راست غار، بگذرد و همچنین تعبیر تَقْرِضُ که معنى قطع کردن و بریدن دارد، نیز مفهوم مأموریت را در بر دارد، و از این گذشته تَزاوَرُ که از ماده زیارت است توأم با آغازگرى است که مناسب طلوع آفتاب مى باشد، و تَقْرِضُ قطع و پایان را که در مفهوم غروب نهفته است نیز، مشخص مى کند.
بودن دهانه غار، به سوى شمال سبب مى شد که بادهاى ملایم و لطیفى که معمولاً از سمت شمال مىوزد به آسانى در درون غار وارد شود، و در همه زوایاى آن روح تازه اى بدمد.
2 ـ آنها در یک محل وسیع از غار قرار داشتند (وَ هُمْ فِی فَجْوَة مِنْهُ).
اشاره به این که دهانه غار که معمولاً تنگ است جایگاه آنها نبود، بلکه قسمت هاى وسط غار را انتخاب کرده بودند، که هم از چشم بینندگان دور بود، و هم از تابش مستقیم آفتاب.
🌺🌺🌺
در اینجا قرآن رشته سخن را قطع مى کند، و به یک نتیجه گیرى معنوى مى پردازد; چرا که ذکر همه این داستان ها براى همین منظور است.
مى گوید: این از آیات خدا است، هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعى او است، و هر کس را گمراه نماید، سرپرست و راهنمائى هرگز براى او نخواهى یافت (ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ مَنْ یَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیّاً مُرْشِداً).
آرى آنها که در راه خدا گام بگذارند، و براى او به جهاد برخیزند در هر قدمى آنان را مشمول لطف خود مى سازد، نه فقط در اساس کار، که در جزئیات هم لطفش شامل حال آنها است.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۱۷ #سوره_کهف
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
آنگاه براى این که به گفتگوهاى مختلف مردم، در این باره پایان دهد مىگوید: بگو خداوند از مدت توقف آنها آگاهتر است (قُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا).
چرا که غیب آسمانها و زمین از آن او است و او از هر کس به حال آنها آگاهتر مىباشد (لَهُ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الاْ َرْضِ).
کسى که از پنهان و آشکار، در مجموعه جهان هستى با خبر است، چگونه ممکن است از مدت توقف #اصحاب_کهف آگاه نباشد.
راستى او چه بینا و چه شنوا است (أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ).
به همین دلیل، ساکنان آسمانها و زمین، هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند (ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِىّ).
🌺🌺🌺
در این که ضمیر ما لَهُمْ به چه کسانى برمىگردد؟ در میان مفسران گفتگو است:
جمعى معتقدند: اشاره به ساکنان زمین و آسمان است.
ولى بعضى دیگر آن را اشاره به اصحاب کهف مى دانند، یعنى اصحاب کهف ولىّ و سرپرستى جز خدا نداشتند، او بود که در این ماجرا همه جا با آنها بود و از آنان حمایت مىکرد.
اما با توجه به جمله قبل از آن، که از غیب آسمانها و زمین سخن مىگوید تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
و در پایان آیه، اضافه مىکند: و هیچ کس را در حکم خود شریک نمى نماید (وَ لایُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً).
در حقیقت این تأکیدى است بر ولایت مطلقه خداوند که نه شخص دیگرى بر جهانیان ولایت دارد و نه کسى شریک در ولایت او است. یعنى نه بالاستقلال و نه مشترکاً شخص دیگرى در ولایت جهان نفوذ ندارد.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۲۶ #سوره_کهف
@Roznegaar