eitaa logo
روزنگار
830 دنبال‌کننده
52.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 : 🔹حبیب بن مُظَهَّر (یا مُظاهر) بن رئاب از قبیله بنی‌اسد و کنیه او ابوالقاسم بود که چهارده سال قبل از هجرت پیامبر گرامی اسلام(ص) در یمن متولد شد و یکی از اصحاب با وفای امام حسین(ع) در ماجرای قیام حضرت به شمار می‌آید. 🔹او عضو گروه ویژه «شرطة الخمیس» بود که نیروی ضربتی و گوش به فرمان علی(ع) محسوب می‌شد. حضور در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان از افتخارات اوست (الاختصاص، شیخ مفید، ص2 تا 7) 🔹شب عاشورا زینب(س) نگران بی وفایی یاران شد که امام(ع) فرمود: امام فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم، دیدم همه آماده و استوار هستند و مانند اشتیاق کودک به پستان مادرش، اشتیاق به مرگ دارند». 🔸نافع می‌گوید وقتی که این سخن را از زینب علیهاالسلام شنیدم، گریه کردم و نزد حبیب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنیده بودم به او گفتم. حبیب گفت: «سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام نبود هم اکنون با شمشیر به سوی دشمن حمله می‌کردم.» حبیب، اصحاب را جمع کرد و سخن نافع را به آنها گفت. همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اکنون به دشمن حمله می‎کردیم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد که ما استوار هستیم. 🔹حبیب برای آنها دعا کرد و با هم کنار خیام بانوان آمدند و صدا زدند «ای گروه بانوان و حرم‌های رسول خدا(ص) این شمشیرهای جوانمردان شماست که سوگند یاد کرده‎اند در غلاف نکنند مگر اینکه گردن دشمنان را بزنند و این نیزه‎های جوانان شماست که قسم خورده اند به زمین نیفکنند مگر اینکه به سینه‎های دشمن فرو کنند». از این رو زینب(س) آرام گرفت. (مقتل الحسین مقرم ص 262 - 263) 🔹حبیب بن مظاهر پس از حملات متعدد بالاخره از اسب بر زمین افتاد و چون خواست بلند شود، حصین بن تمیم با شمشیر ضربه‌اى دیگر به سر او زد و آن مرد تمیمى سر از تن او جدا کرد و حبیب به مقام رفیع شهادت و لقای الهی رسید. @Roznegaar
💠 🔹«بشیربن عمرو حضرمی» از اعراب قبلیه «کِنده» و مانند بسیاری از مردم کوفه اصالتی داشت. او از یاران علی ‎السلام و از جمله تابعین محسوب می‌شد و به‌نیکی ستوده شده بود. فرزندان او نیز افرادی شجاع و دلاور بودند و در جنگ‌ها به دلاوری معروف بودند. بشیر در زمانی که (ع) مشغول گفتگو با بود از فرصت استفاده کرد و به سپاه امام (علیه السلام) ملحق شد. (ابصارالعین فی انصارالحسین(ع)) 🔸در شب زمانی که امام حسین (ع) اجازه ترک میدان به یارانشان دادند، همزمان با اسارت فرزند بشیر در مرز ری بود. اولین عکس‌العمل بِشر نسبت به این رویداد، این جمله بود: «پاداشش را از خدا مى‏‌گیرم، دوست نداشتم در حیاتم به اسارت گرفتار شود». امام حسین(ع) که معلم و مربی صحنه و عالم بود، بشیر را بیشتر آزمود و فرمود: «خدا رحمت فرماید، بیعت را از تو بازگرفتم براى آزاد کردن پسرت برو دست به کار شو؛ رَحِمَکَ اللَّهُ أَنْتَ فِی حِلٍّ مِنْ بَیْعَتِی فَاعْمَلْ فِی فَکَاکِ ابْنِک» بِشر که آتش محبت امام حسین(ع) بر جانش رخنه کرده بود، پاسخ داد: «درندگان مرا زنده بخورند اگر از ساحت تو جدا شوم». 🔹این جمله بشیر به‌حدی عمق داشت که در زیارت خطاب به ایشان می‌خوانیم: «السَّلَامُ عَلَى بَشِیرِبْنِ‏ عُمَرَ الْحَضْرَمِیِّ، شَکَرَ اللَّهُ لَکَ قَوْلَکَ لِلْحُسَیْنِ وَ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الِانْصِرَافِ: أَکَلَتْنِی إِذاً السِّبَاعُ حَیّاً إِذَا فَارَقْتُکَ، وَ أَسْأَلُ عَنْکَ الرُّکْبَانَ، وَ أَخْذُلُکَ مَعَ قِلَّةِ الْأَعْوَانِ، لَایَکُونُ هَذَا أَبَداً؛ سلام بر بشربن عمر حضرمی؛ خدا به تو پاداش خیر دهد به‌جهت اعلام وفاداری‌ات نسبت به امام حسین(ع) آنگاه که به تو اجازه انصراف داد و در پاسخ گفتی: «درندگان زنده زنده مرا بخورند اگر از تو جدا شوم و در این بی‌کسی تنهایت گذارم و سپس سراغت را از کاروانیان بگیرم، نه، نه، هرگز چنین نخواهد شد». 🔹اما امام حسین(ع) که تک تک اصحاب را بارها آزموده بود، مجدداً به ایشان فرمود: «این بردها را به پسرت بده تا براى آزادى برادرش از آن بهره گیرد». اما بشیر که مسیر هدایت را یافته بود و قصد نداشت به هیچ وجه آن را رها کند، تا جایی پیش رفت که در رکایت مولایش به مقام رفیع شهادت رسید. @Roznegaar
💠 🔸 «سعیدبن عبدالله حنفی» از بزرگان شیعه در و یکی از شجاعان عرب بود و فردی ممتاز از نظر عبادت و تهجد و زهد و تقوا به شمار می‌رود. سعید دو نوبت به خدمت ابی عبدالله شتافت و در نوبت دوم نامه حضرت را که در آن به تشریح احوال و اوضاع اهل کوفه پرداخته بود، همراه خود به مکه برد. 🔹شب هنگامی که (ع) پس از خطبه معروفش گفت: تاریکی شب شما را فرو پوشانده، برخیزید و بروید و خود را از این مهلکه برهانید. سعید بن عبداللّه از جای برخاست و گفت: ای پسر پیامبر، به خدا سوگند ما دست از یار‌یت برنداریم و تو را رها نکنیم، تا خدا بداند که ما وصیت پیامبر را در حق ذریه‌‌اش حفظ کردیم، به خدا سوگند اگر بدانم کشته می‌شوم سپس زنده می‌شوم، آنگاه به آتش سوخته خواهم شد و خاکسترم را بر باد می‌دهند و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نخواهم شد تا جانم را فدایت کنم. چگونه از تو جدا شوم در حالی که یک بار کشته شدن بیشتر نیست و پس از آن کرامت و عزت سرمدی و نعمت ابدی است، نعمتی که هرگز برای آن زوال و فنایی نمی‌باشد. «حسین انصاریان، با کاروان نور». 🔸وی از جمله یاران امام حسین (ع) بود که در روز عاشورا و در هنگام اقامه نماز ظهر همراه از کاروان حسینی حفاظت کردند. 🔹هر تیر که به سوى امام حسین(ع) کمانه می‌کرد، سعید بن عبدالله به جان میخرید و همواره خود را سپر جان امام میکرد و قدمى واپس نکشید تا به زمین افتاد. می گفت: خداوندا بر اینان لعنتى چون لعن عاد و ثمود فرو فرست، خداوندا، پیامبرت را از من سلام برسان و وى را ابلاغ فرما که ما چه رنج‌ها که از جراحات وارده دیدیم، چه من پاداش خود را در یارى ذریّه پیامبرت از تو میخواهم، و آن گاه به شهادت رسید. (لهوف) @Roznegaar
👈حنظلة بن اسعد شِبامی از قبیله «همدان» و از چهره‌های سرشناس و شجاع و سخنوری فصیح و قاری قرآن بود. (علیه‌السلام) وی را به عنوان پیک خود برای رساندن نامه‌هایش به عمر سعد برگزیده بود. (موسوی زنجانی، وسیلة الدارین، ج1) 🔹هنگامی که قصد کرد به میدان نبرد رود، پیش روی امام حسین (علیه‌السلام) ایستاد و خطاب به لشکر دشمن این آیه را خواند: «یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ، مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ، وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ، وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ، یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد؛ اى قوم من، برایتان از روز سخت گروه‌هاى مشرک بیمناک هستم، مثل سنت عذابى که در نوح و عاد و ثمود و کسانى که پس از آنان بوده‌‏اند، جریان پیدا کرد. خداوند نمى‌‏خواهد به بندگان ستم روا دارد، اى قوم من برایتان از روز قیامت [روزى که فریاد مردم بلند گردد] مى‏‌ترسم، روزى که [از عذاب‏] پشت کنید ولى از سوى خدا هیچ حافظى ندارید، و کسى را که خدا گمراه کند، هیچ راهنمایى نخواهد داشت» (غافر، 30 ـ33) 🔸امام حسین علیه‌السلام با اندوه به حنظله فرمود: یا بن اسعد، خدا رحمتت کند. آنها [پیشتر] دعوتت را به حق و حقیقت نمی‌پذیرند و براى نابودى شما و یارانت قیام کرده و مستوجب عذاب شده‏‌اند چه رسد به حال که دیگر برادران صالح شما را کشته‌‏اند. (وقعة الطف، ص235) 🔹حنظله گفت: راست مى‌‏گویى، فدایت شوم؛ شما عالم‌تر و داناتر از من و در دعوت کردنشان به حق شایسته‏‌ترى، آیا ما به سوى آخرت نمى‏‌رویم و به برادرانمان ملحق نمى‌‏شویم؟ حضرت‏ فرمود: «برو به جایگاهى بهتر از دنیا و ما فیها، [برو] به که از بین رفتنى نیست؛رُحْ إِلَى مَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ إِلَى‏ مُلْکٍ لا یَبْلى‏ (اشاره به سوره طه20)» 🔸حنظله‏] گفت: السلام علیک یا أبا عبد الله؛ صلّى اللّه علیک و على أهل بیتک؛ خدا ما را در بهشتش به یکدیگر بشناساند. امام فرمود: آمین، آمین. سپس به میدان رفت و به مقام والای شهادت دست یافت. 🔹در زیات ناحیه مقدسه امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) خطاب به حنظله می‏‌فرماید «السَّلَامُ عَلَى حَنْظَلَةَ بْنِ‏ أَسْعَدَ الشِّبَامِی‏» @Roznegaar