#داستان_کوتاه
مترجم #استانداری_شیراز تعریف میکرد در زمان استانداری آقای دانش منفرد، قرار بود #قاضی_القضات کشور سودان به شیراز بیاید من و استاندار به فرودگاه قسمت تشریفات رفتیم! وقتیکه هواپیما به زمین نشست، پای پلکان رفتیم!
#قاضی_القضات_سودان را به قسمت تشریفات آوردیم! اوایل شهریور ماه میوههای مختلف شیراز رسیده بود! سبدی از انواع میوه در قسمت تشریفات روی میز گذاشته بودند!
🔶 هرچه تعارف به این مهمان کردیم چیزی نخورد! به استانداری آمدیم، باز انواع میوهها و تنقلات و غیره آماده بود، استاندار خیلی اصرار کرد ولی باز رییس قوه قضاییه #سودان میل نکردند!
بالاخره استاندار جلسه داشت، مترجم همراه رییس قوه قضاییه سودان برای سرکشی پر بازدید به دانشکده حقوق میروند! مترجم از او میپرسد، چرا با اینکه زیاد به شما تعارف شد ولی چیزی نخوردید!؟
🔶 میگوید من از کشور سودان آمدهام که مردم آن فقیر هستند و دسترسی به انواع میوه را ندارند، اگر من از این میوهها بخورم از عدالت ساقط میشوم و در برگشت و مراجعت به سودان، دیگر #عادل برای #قضاوت بین مردم آن سرزمین نیستم! بنابراین حق خوردن از این میوهها را ندارم! استاندار کلی هدیه به او داد که قبل از حرکت همه را نوشت که متعلق به دانشکده حقوق سودان است!
استاندار گفت که ما این هدیهها را به خودتان دادهایم! گفت من الان خودم نیستم، من الان رییس قوه قضاییه سودان هستم، بنابراین هرچه شما به من به عنوان هدیه دادهاید نمیتوانم برای خودم قبول کنم!
🔶 #ثروت به پول نیست ؟!!!
اگر مسئولان ما همین متن را سرلوحه زندگی کاری و اجتماعی خود قرار دهند نه تنها یک ریال اختلاس نمیبینیم، بلکه هر روز شاهد آبادانی و پیشرفت این مملکت میشویم!
@Roznegaar