#شهوت_رانی_در_اسلام
💢 عدم جواز #ازدواج موقت با #زن_شوهردار
#طرح_شبهه
در کتاب اصول کافی، که از معتبرترین کتابهای #شیعیان است، #ازدواج_موقت با زنان #شوهردار مجاز شمرده شده است. در روایتی آمده است که یکی از اصحاب امام صادق (ع) به امام گفت: زنی را به ازدواج موقت درآوردم و در اثناء معاشقه فهمیدم که شوهر دارد؛ امام به او گفت: چرا در این باره تحقیق کردی؟! یعنی مهم نبود که او شوهردار است و نباید با پرس و جو عیشت را مکدر میکردی!
این روایت به خوبی نشان میدهد که در #اسلام مسیر #شهوت¬رانی مرد و خفت زن به عنوان ابزار #هوسبازی او به خوبی تسهیل شده است؛ تا جایی که رابطه جنسی با زن شوهردار هم مجاز شده است.
1⃣ ازدواج با زن #شوهردار در #مذهب_شيعه حرام است، چه آن ازدواج دائم باشد يا موقت و روايتي كه به آن استدلال شده دقيقاً خلاف فهم اشكال كننده را مي¬رساند. هيچ¬كدام از فقهاي شيعه در طول تاريخ، فتوا به جواز #ازدواج موقت با زن شوهردار نداده¬اند و هيچ روايتي مبني بر #جواز اين مسئله وجود ندارد.
2⃣ ازدواج با زن شوهردار در صورت علم، علاوه برحرمت، #كيفر نيز دارد. اگر كسي عمداً با زن شوهردار ازدواج كرده و با او نزديكي كند، در #حقيقت مرتكب عمل #زنا شده و احكام زنا بر او جاري ميشود.
3⃣ جايگاه والاي زن در مكتب شيعه امري آشكار است كه در موارد متعدد از مصادر تشريع استفاده مي-شود.
اينگونه #روايات نیز بيانگر جايگاه والاي زن در #جامعه است چرا كه به كلام زن اعتبار ميبخشد كه اگر بگويد: من متأهّل نيستم، به همين مقدار اكتفا شده و گفتار او پذيرفته ميشود و نيازي به #تحقيق بيشتر نيست و نپذيرفتن كلام او به معني پذيرفتن او در جايگاه اتّهام است. پس اين نه تنها نشان خفّت زن نيست كه #نشان عزّت و احترام اوست.
4⃣ اگر مكلّفين در همه موارد خود را ملزم به احتياط و #تحقيق بدانند، به حرج و سختي افتاده و نظم #زندگي آنان مختلّ مي شود؛ در حالي كه دين اسلام دين #سختي نيست بلكه دين آساني و وسعت است.
يكي از مواردي كه #اسلام احتياط را لازم ندانسته، بحث تحقيق كردن مرد در مورد مجرّد بودن زني است كه قصد ازدواج موقّت با او را دارد. در اين مورد هم مانند بسياري موارد ديگر، اسلام مسير #ازدواج موقّت را دشوار نكرده است و به كلام خودِ زن در اين مسئله، اعتبار #بخشيده است.
@Roznegaar
* نوۀ #چنگیزخان_مغول چگونه #شیعه شد؟ *
روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامهای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید. (منظورِ وی، #علامه_حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، #رافضی_مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس #سلطان_محمّدخدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانهی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمهای نعلینِ (کفش) خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند : دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بیعقل میباشند؟!
سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت:
*رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند*
و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانهای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساویاند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
پرسیدند: چرا کفشهای خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفشهایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است.
*ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟*
#ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد.
علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا #شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعیها درآمد که *شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است*
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. *علمای #مالکی هم مثل حنفیها و شافعیها و به همان شیوه اعتراض کردند.*
علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند. قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلیها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
*در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ #اهل_سنت در زمان حیات #رسول_خدا حاضر نبودهاند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...*
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکردهاند.
*آنگاه علامه گفت : ولی ما #شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.* 💚
سلطان که متوجه حقانیت #مذهب_شیعه شده بود
پرسید: نظر #شیعه دربارۀ این #طلاق چیست؟
علامه پرسدید:
آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نمودهاید؟
سلطان گفت: نه!
علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است.
*آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانهی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمەی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.🌷*
📚 پیرامون غدیر
دکتر #علی_هراتیان
@Roznegaar