eitaa logo
روزنگار
834 دنبال‌کننده
56.9هزار عکس
22.6هزار ویدیو
1.3هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 مثل تیر در تیردان ✅ از اصحاب صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌کند: ، صفوف ما را طوری منظم می‌کرد که انگار تیرها را در تیردان مرتب می‌کند! روزی رسول الله برای نماز بیرون آمد و خواست تکبیرة‌الاحرام بگوید که دید مردی جلوتر از بقیه ایستاده است. انگاه حضرت فرمودند: ای بندگان خدا! صفوف خود را کنید تا دچار اختلاف نشوید 📚تنبیه الخواطر، جلد ۲، صفحه ۲۶۷ @Roznegaar
✍ هروقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاقم، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدردادن انرژی ؟ آب چکه میکرد، میگفت: حرامه ! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت: و باش؛ اساس دینه... حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد. تا اینکه روزخوشی فرارسید؛ چون می بایست درشرکت بزرگی برای کار مصاحبه بدم با خود گفتم اگرقبول شدم، این خونه کسل کننده و پُراز توبیخ رو، رو ترک میکنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخندگفت: فرزندم! ۱_مُرَتب و منظم باش؛ ۲_ همیشه دیگران باش ۳_ باش؛ ۴-خودت رو داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه! باسرعت به شرکت رویایی ام رفتم، به در شرکت رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله... اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودترازمن برای همان کار آمدن ومنتظرند نوبتشون برسه چهره ولباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛خصوصاً اونایی که ازمدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! باخودم گفتم:اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن،مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یادپند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارداتاق مصاحبه شدم،دیدم۳نفر نشستن وبه من نگاه میکنند یکیشون گفت:کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه ای فکر کردم،داره مسخره ام میکنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت و باور کن پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. بادوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی ازدرب ورود تااینجا، نقصها رو اصلاح کنی... 👌درآن لحظه همه چی ازذهنم پاک شد، کار،مصاحبه،شغل و... هیچ چیزجزصورت پدرم راندیدم،کسیکه ظاهرش سختگیر،امادرونش پرازمحبت بودوآینده نگری... عزیز!در ماوراء نصایح وتوبیخهای پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن راخواهی فهمید... *اما شاید دیگر او کنارت نباشد...* @Roznegaar
چطوری زندگی خود را‌ و محکم‌ کنیم؟ 💝 به جای اینکه خسته شما به هنگام ورود به خانه، در آشپزخانه یا اطاق‌ها به دنبال همسرش بگردد، بی‌درنگ برای استقبالش به جلوی درب خانه بروید. 💖 بگذارید آن لحظه‌ای که به خانه وارد می‌شود، یک لحظه و زیبا باشد. 💞 با چهره ، مرتب و یکم آرایش کرده در حالی که رایحه عطر از وجود شما به مشام می‌رسد، به طرف در بروید. 💕 به این ترتیب نه تنها می‌توانید به ابراز او پاسخ بدهید، بلکه خود شما هم نیاز به این ابراز محبت دارید. 💓 اگر او با حالتی عصبی و خسته و کوفته به خانه می‌آید، با دیدن قیافه مرتب و منظم شما خستگی از تنش بیرون می‌رود. @Roznegaar
تمام رفتارهای در روحیه فرزندان تاثیر مستقیم دارد 👨‍👩‍👧‍👦 اگر هستیم، توقع آرام نداشته باشیم. 👨‍👩‍👧‍👦 اگر بی‌برنامه و ناهماهنگ هستیم، امید بچه نداشته باشیم. 👨‍👩‍👧‍👦 اگر و جر و بحث خانوادگی داریم منتظر آشفتگی‌های تربیتی در فرزندانمون باشیم. @Roznegaar