🔸 انسان بسیاری اوقات، لذّت را در فرار از واقعیت میبیند درحالیکه خودِ واقعیت مستکننده است
🔸 بزرگترین اثر تربیتی قرآن این است که انسان متوهّم و خیالپرداز را به عنصری «واقعبین» تبدیل کند
📌 #واقعبینی و #احساسات_معنوی
در قرآن؛
با نگاهی به تفسیر #سوره_محمد (ص) – ج2
🔘 قرآن به سراغ خلأهای روحی و نیازهای ما میرود و آنها را برطرف میکند
🔘 درد بشر این است که واقعبین نیست و اسیر نگاههای غلط است
🔘 مؤمن از اموری پیروی میکند که واقعیت دارد؛ کافر از اموری پیروی میکند که واقعیت ندارد
🔘 عشق به خدا، قرآن و اهلبیت(ع) نتیجۀ واقعبینی است
__
#علیرضاپناهیان
قرآن برخی روحیات را به انسان میدهد، بعضی گرایشها را در انسان تنظیم میکند و بعضی از گرایشهای پنهان فطری انسان را هم بیدار میکند. قرآن روی فکر و روح و گرایشهای انسان اثر میگذارد، به همین علت، قرآن یک تربیتکننده و یک مربّی واقعی است.
قرآن شخصیت فکری ما را میسازد، طرز نگاه کردن ما را درست میکند. قرآن حتی با حافظۀ ما هم کار دارد. قرآن کریم، ترسها و آرزوها، اشتیاقها را در ما تغییر میدهد. قرآن خیال ما را هم رهبری میکند.
همین که شما قرآن میخوانید بهطور دقیق سراغ خلأهای روحی و نیازهای شما میرود و آنها را برطرف میکند. صدنفر کنار رحل قرآن نشستیم و همۀمان یک آیه را میخوانیم، همان آیه با هر کدام از ما کاری متفاوت میکند و هر کدام از ما بهرۀ خودمان را میبریم. وقتی کلمات قرآن را میخوانید، صاحب این کلمات همین الآن زنده و مؤثر است. او بین شما و برداشتی که از آیات قرآن میکنید حضور دارد و آن را مدیریت میکند.
قرآن در وجود انسان دنبال اهداف تربیتی است، ولی ما به قرآن کریم راه نمیدهیم که ما را تربیت کند. باید به جایی برسیم که بیشتر از وابستگی طفل شیرخوار به مادرش، از هر جهت به قرآن وابسته شویم.
یکی از برجستهترین و بزرگترین آثاری که قرآن در انسان میگذارد این است که او را «واقعبین» کند. قرآن در مرتبۀ بعد میخواهد انسان را ترسان از خدا و عاشق خدا کند. رابطۀ عاشقانه و عاطفی با خدا، قرآن و اهلبیت(ع) هم نتیجۀ واقعبینی است.
رسالت همۀ دانشها این است که انسان را واقعبین کند. رسالت قرآن و دین هم همین است. دین از مقولۀ دانش است، قرآن چشم انسان را باز میکند. هدف قرآن این است که مردم واقعیت را ببینند.
آیات فراوانی در قرآن نشان میدهد درد بشر واقعبین نبودن است. ما اسیر نگاههای غلط هستیم؛ مثلاً نمیتوانیم تصور کنیم به زودی از این دنیا میرویم، در لحظۀ جان دادن میگوییم: انگار بیشتر از یک روز در این دنیا نبودیم.
آیات اول سوره محمّد(ص) انسان را به سمت واقعبینی میبرد. میفرماید: «الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» کسانی که کفر ورزیدند و مانع راه خدا شدند، خدا اثر اعمال آنها را از بین میبرد. واقعیت این است.
اینطور نیست که دشمنان دین بتوانند هر غلطی بکنند؛ خیلی وقتها خدا اجازه نمیدهد به ذهنشان خطور کند که باید چهکار کنند، خیلی وقتها خدا به ذهنشان میاندازد که یک کارِ خراب انجام بدهند. امام خمینی(ره) بر اساس آیات قرآن فرمود که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند کند.»
حق یعنی واقعیت و معرفت به حق یعنی واقعبینی؛ باطل یعنی دروغ، خیالپردازی و امر غیرواقعی. کافر هرقدر هم ماهرانه کار کند خدا اثرش را از بین میبرد چون کافران از باطل تبعیت میکنند «ذلِکَ بِأَنَّ الَّذينَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ». مؤمنین حتی اگر خراب و ناشیانه کار کنند خدا کارشان را اصلاح میکند و به آن اثر میدهد، چون آنها به اندازۀ توان خودشان واقعیت را فهمیده و به سمت واقعیت حرکت کردهاند «وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ»، هرقدر هم که نتوانند خدا برایشان جبران میکند.
آیا مؤمن بهخاطر عقیدهاش آدمِ خوبی است؟ نه؛ بهخاطر اینکه حقطلب، واقعبین و واقعگراست. کسی که کافر است، از اموری که واقعیت ندارد تبعیت میکند؛ معلوم است که زمین میخورد.
واقعبینی خیلی لذتبخش است، امّا مردم لذّت را در فرار از واقعیت میبینند. بسیاری از افراد بهخاطر فاصله گرفتن از واقعیت به دنبال مستی میروند. باید به آنها گفت: واقعیت که لذتبخشترین چیز است! چیزی که تو را اذیت کرده است باطل است. چرا خدا از عرقخوری بدش میآید؟ چون این کار بین انسان و واقعیت فاصله میاندازد درحالیکه خودِ واقعیت مستکننده است
🚩 فاطمیۀ تهران- ماه رمضان۱۴۰۲
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7775
@Roznegaar
🔸 مانع #کنجکاوی کودک نشوید؛ #حقیقتجویی در کودک بهصورت کنجکاوی بروز میکند
🔸 یکی از ریشههای کفر، مقابله با حقیقتجویی است
📌 #واقعبینی و #احساسات_معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص)– ج۷
🔘 #کفر یعنی دشمنی با حقیقتجویی، #حقیقتفهمی و #حقیقتطلبی
🔘 کافر نهتنها خودش جستجوگر حقیقت نیست بلکه میخواهد راه حقیقتفهمیِ دیگران را ببندد
🔘 زشتترین رفتار نزد خدا نفهمیدن و نخواستنِ فهم است
🔘 برای اینکه از کفر نفرت پیدا کنیم باید حقیقتپرست و عاشق حقیقت باشیم
🔘 باید در نوجوانی به وسیلۀ ادب به کنجکاوی انسان جهت داد، و الّا فکر انسان هرزه میشود
____
#علیرضاپناهیان
خداوند در سورۀ محمّد(ص) غضب خود را نسبت به کفر ابراز میکند بهطوری که مؤمنان را به نبردی سخت با کافران دعوت میکند؛ البته نبرد با کافران، شامل کافری که جاهل است و اصلاً در وادی تقابل با حقیقت نیست نمیشود، به چنان کافری باید خدمت و حتی محبت کرد تا در مسیر ایمان قرار بگیرد.
دستور جنگ مربوط به کافرانی است که مانع راه خدا هستند «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ». راه خدا شامل سه مرحله است؛ اول اینکه انسان حقیقتجویی کند، بعد حقیقت را بفهمد و بعد پای حقیقت بایستد، پس مانع راه خدا یعنی مانع حقیقتجویی، مانع حقیقتفهمی و مانع حقیقتطلبی.
قرآن نمیخواهد نسبت به کفر نفرتپراکنی کند و جنگ عقیدتی راه بیندازد، به این معنا که از هر کس که فلان اعتقاد را نداشت یا فلان اعتقاد را داشت متنفر باشد. واقعیت این است که کفر یک پدیدۀ منفور است. اگر انسان حقیقت کفر را بفهمد سنگینتر از هر رفتار شنیع اخلاقی و هر ظلمی از کفر نفرت پیدا میکند. چون کفر آغاز همۀ زشتیها و ظلمهاست.
کفر یک مقولۀ فکری و علمی است و کافر ضدّعلم است. کافر در مرحلۀ اول، حقیقتجویی را در خودش نابود میکند، مثل کسی که بهخاطر بیتوجهی وارد خیابانی ورودممنوع میشود و با این کار باعث گرفتاری دیگران میشود. کافر در مرحلۀ دوم، وقتی متوجهِ حقیقت میشود با حقیقت بد برخورد میکند و به جای پذیرش اشتباه و تصحیح خطایش شروع به داد و بیداد میکند. مرحلۀ سوم کفر هم توصیه و تشویق دیگران به خطاکاری است.
کفر یعنی دشمنی با حقیقتفهمی. کافر یعنی کسی که نهتنها جستجوگر حقیقت نیست بلکه میخواهد راه حقیقتفهمی دیگران را ببندد. زشتترین رفتار نزد خدا نفهمیدن و نخواستن فهم است. بسیاری از افراد باور نمیکنند خدا از کفر به این دلیل که راه حقیقتجویی، حقیقتفهمی و حقیقتطلبی را میبندد، بدش میآید، خیلیها فکر میکنند که اینها بحثهای عقیدتی است.
رسیدن به این مقام بلند عقلانی که انسان از دشمن فهمِ حقیقت، نفرت پیدا کند سخت است. برای اینکه به این مرحله برسیم باید حقیقتجو و حقیقتپرست باشیم. اینطور نباشیم که تفنّنی به دنبال حقیقت بگردیم، باید چیزی از جنس معلمها، پژوهشگرها، فیلسوفها و حقیقتجویان باشیم.
حقیقتجویی از نوزادی و کودکی خودش را در وجود انسان نشان میدهد. وقتی نیازهای اولیۀ نوزاد برآورده میشود، شروع میکند به اشیاء اطراف خود دست میزند و میخواهد آن را بشناسد. تا هفتسالگی مانع بچه نشوید و بگذارید کنجکاویاش ادامه پیدا کند.
در دوران هفت سال اول باید به بچه محبت کرد تا احساس امنیت کند و با آرامش کنجکاوی کند. همین کنجکاوی او را به انسانی عاقل و دانشمند تبدیل میکند. روحیۀ کنجکاوی یک محور اساسی در زندگی است. مدرسهای که بچه را به جای حقیقتجویی به حفظ برخی مطالب وادار کند، بچه را نابود میکند.
کنجکاوی ما انسانها در ابتدا اینطور است که میگوییم: این چیست؟ آن چیست؟ کنجکاوی کودک کمکم تبدیل میشود به اینکه: این چگونه است؟ و این چرا هست؟ چیستی، چگونگی و چرایی سه سؤال اساسی فیلسوفها و دانشمندان در رشتههای گوناگون علمی است.
یکی از ریشههای کفر مقابله با حقیقتجویی است بنابراین ما باید در خدمت سؤالهای بچه قرار بگیریم امّا متأسفانه غالباً بچه را بهخاطر سؤال کردن توبیخ میکنند و با نهیب زدن او را ساکت میکنند.
اگر کنجکاوی به صورت آزاد و بی قید و شرط ادامه پیدا کند، فکر انسان به سمت هرزگی میرود. کسی که میخواهد اندیشمند شود کمکم باید کنجکاوی خودش را جهت بدهد. ادب و ادبیات از هفت تا چهارده سال، کنجکاوی انسان را در موضوعات خاص جهت میدهد. ما باید موضوعات علمی مورد نیاز جامعه را در مسیر کنجکاوی و حقیقتجویی دانشآموزان و دانشجویان قرار بدهیم تا با حقیقتجویی و کنجکاوی آنها نیازهای علمی جامعه هم برطرف شود.
🚩 فاطمیه تهران-ماه رمضان۱۴۰۲
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7886
@Roznegaar