#یک_قاچ_کتاب 🍉
بعضی #آدم ها عينِ یک گل نایاب هستند، ديگران به جلوهشان حسد میبرند.
خيال میكنند اين گلِ ناياب تمامِ نیروی زمين را میگيرد. تمامِ درخششِ آفتاب و تَریِ هوا را میبلعد و جا را برای آنها تنگ كرده، برای آنها آفتاب و اكسيژن باقی نگذاشته.
به او حسد میبرند و دلشان میخواهد وجود نداشته باشد ... يا عين ما باش يا اصلا نباش !
#سووشون
#سیمین_دانشور
@Roznegaar
#یک_قاچ_کتاب 🍉
چه وحشتی! می دیدم که این مردان آینده، درین کلاس ها و امتحان ها آن قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب شان را آن قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد.
آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلّم است، متوجّه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرّکش ترس است و ترس است و ترس!
📙 کتاب #مدير_مدرسه
✍🏻 #جلال_آل_احمد
@Roznegaar
#یک_قاچ_کتاب 🍉
مردم هیچ وقت از چیزی #راضی نمیشوند.
اگر کم داشته باشند زیاد میخواهند.
اگر زیاد داشته باشند، بیشتر میخواهند.
اگر بیشتر داشته باشند، میخواهند به کم راضی باشند.
اما دیگر کاری از دستشان برنمیآید.
یعنی نمیفهمند که رسیدن به #خوشبختی
خیلی آسان است؟
#پرنده_تنهاست
#پائولو_کوئلیو
@Roznegaar
📖😉 #یک_قاچ_کتاب
《از بیت رهبری می آمدیم بیرون؛ به سردار سلیمانی گفتم: بیا کاندیدای ریاست جمهوری بشو.》
گفت: { این را که میگویم، به مردم بگو؛ بگو من کاندیدای شهادتام؛ کاندیدای گلولهام؛ نه کاندیدای ریاستجمهوری...}
از کتاب:
📚 #حاج_قاسمی_که_میشناسم
❤️ #جان_فدا
@Roznegaar