eitaa logo
روز‌نوشت
553 دنبال‌کننده
715 عکس
341 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی ها انگار به دنیا به چشم عکس ها نگاه می کنند. دوست دارند دنیا را هرجور که دلشان می خواهد تغییر دهند.مثل کاری که عکاس ها موقع فوتوشاپ انجام می دهند. با فوتوشاپ می توانی آنچه را که دوست نداری، نبینی. یا چیزی را به عکس اضافه و یا از آن کم کنی. حتی عکاس ها قادرند جهنم عکس ها را با فوتوشاپ به بهشتی برین مبدل کنند. گاهی آدم ها با دنیا مثل عکاس ها رفتار می کنند. هرکه و یا هرچه را نخواهند ببینند راحت حذفش می کنند. و هرکه، یا هرچه را بخواهند بیشتر ببینند، با یک کلیک پررنگ ترش می کنند. زندگی فوتوشاپی، زندگی قشنگی نیست. با آدم ها مثل عکس ها معامله نکنیم. حقایق دنیا را همان گونه که هست بپذیریم. https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 خودانتقادی، نیاز ضروری حوزه علمیه 🖋 عطیه سادات رضوی 🔹 آنچه می‌تواند موجبات پیشرفت هر جریانی را تامین نماید، وجود «نقد و ارزیابی» است و وقتی موضوعی از اهمیت ویژه‌تری برخوردار باشد، نقد آن ضروری‌تر خواهد بود. حوزه علمیه نیز با توجه به اهمیت و ارزشی که دارد نیازمند نقد است؛ چرا که نقد مسیر اصلاح را باز خواهد نمود. با توجه به اینکه حوزه علمیه، خود خواستگاه انقلاب بوده است، آنان که با انقلاب زاویه دارند خواه ناخواه سالهاست که به سراغ نقد تخریبی حوزه رفته و هدفشان رسوایی آن می‌باشد. بنابراین از کوچکترین خطای حوزویان به عنوان بزرگترین عیب در جهت تخریب حوزه سوءاستفاده می‌کنند. 🔹 حال که حوزه علمیه اینچنین زیر ذره‌بین است آنچه می‌تواند تأثیرات مخرب نقّادان عنود علیه حوزه را رفع نماید، وجود نقادان دلسوز از درون خانواده‌ی حوزه است. متأسفانه گاهی مسؤولین حوزوی -مخصوصا مسؤولین شهرستان‌ها- از ظرفیت نقادان دلسوز آنگونه که باید و شاید استفاده نکرده و به استقبال نقد نمی‌روند. حیات حوزه‌ها به آسیب‌شناسی به‌موقع آنهاست و اگر این آسیب‌شناسی انجام نپذیرد و یا آسیب‌ها مورد ترمیم قرار نگیرند، سلامت و کارآمدی آن به خطر خواهد افتاد. 🔹 مرزبندی بین دوستان نگران و دشمنان مترصد می‌تواند نگاه حوزویان را نسبت به نقدها تغییر دهد. قطعا برای نقد نیز رعایت برخی اصول ضروری است. دوست دلسوز سیاه‌نمایی نمی‌کند، نقاط مثبت را می‌بیند و در عین حال کاستی‌ها و نارسایی‌ها و ضعف‌ها را نیز گوشزد می‌کند؛ اما دشمن عنود یا جاهلی که ناخواسته در پازل دشمن بازی می‌کنند؛ یکسره فقط ضعف‌ها را انعکاس می‌دهد و بگونه‌ای وانمود می‌کند که هیچ نقطه روشن و امیدی در حوزه باقی نمانده است. نقدی که صرفا گِلِه‌گذاری باشد و توان ارائه‌ی راهکار مناسب نداشته باشد، در دایره‌ی انتقاد مطلوب نمی‌گنجد. برای یک نقد صحیح صرفا نگاه نقّادانه‌داشتن کفایت نمی‌کند بلکه نیازمند نگاه کارشناسانه نیز هستیم. 🔹 نگاه کارشناسانه نگاهی دقیق و عمیق است که بدون غرض‌ورزی و در جهت اصلاح به نقد می‌پردازد؛ برخلاف نگاه نقّادانه‌ی صِرف که تنها هدفش نقد کردن به هر قیمتی می‌باشد. بنابراین منظور از نقد حوزه، نقد شتابزده و عجولانه نیست. حوزه برای نقد نیازمند استراتژی و برنامه است. 🔹 وجود اندیشه‌های نو و ارائه‌ی راهکارهای جدید متناسب با آنچه جامعه با آن مواجه است منجر به تضمین حیات حوزه و پویایی آن خواهد شد و نقد و نظر می‌تواند راه مواجهه‌ی حوزه با این اندیشه‌ها را باز نماید. امروزه اندیشه‌های ناسالم وارداتی خلاء نیاز به اندیشه‌های نو و سالم را پر می‌کنند، در حالیکه اگر طرح اندیشه‌های نو با تمسک به نقد در حوزه پیاده شود این خلاء را خود حوزه پر خواهد کرد و افکار انحرافی اجازه‌ی خودنمایی پیدا نخواهند کرد. @Manahejj
مهربان خدای من امروز با صادقانه ترین لحنی که در خود سراغ دارم تو را می خوانم.این روزها، ما بندگان سرا پا تقصیرت، عجیب دچار خودتبعیدی شده ایم.گویا بشر، خود را از فطرت پاک خویش به دیار هرچه بدیست، تبعید نموده است. خدای مهربان من ما عجیب دچارخوداغفالی شده ایم.عرفه را نقطه ی عطفی در تمرکزمان برخویشتن قرار ده. خدای مهربانم فصاحت و بلاغت کلاممان را تنها در مسیر دفاع از حق کارساز نما و آنجا که قصد توجیه گناه داریم کلام فصیح و بلیغ را از ما بگیر. خدایا تو پناهمان ده تا تکلیفمان با دل و دینمان روشن باشد. خدایا ظلم با تمام وزنه ی وقاحتش بر گُرده ی خلق سنگینی می کند به برکت این روز دستان ظلمی که بر سر سفره ی مردم است را کوتاه کن. خدای مهربان من طاقتمان کم شده، آنچه شاهدش هستیم صبرمان را اندک و دلمان را پرخون نموده است.این حجم از بی عدالتی را بر ما مپسند. خدایا در این روز مارا به تامل وا دار که این تامل بالاترین پاداشمان خواهد بود. https://eitaa.com/roznevesht
داشتم به فاصله ها فکر می کردم... بهتر بگویم، به رعایت فاصله ها! مثلا همین فاصله ی اجتماعی که به واسطه ی کرونا مجبور به رعایتش هستیم. فاصله ها همیشه بد نیستند. مثل فاصله ی زمین تا خورشید. فکرش را بکنید اگر فاصله اش کمتر بود حتما ذوب می شدیم و اگر بیشتر، یخ می زدیم. گاهی باید فاصله ها را رعایت کرد. فاصله ی اجتماعی را برای رهایی از بیماری فاصله ی روابط را برای رهایی از شکستن حرمت ها و فاصله ی خود را با شیطان برای دوری از گناه https://eitaa.com/roznevesht
ارزش سلامتی، هنگام بیماری ارزش کنار هم بودن، موقع فراق ارزش آزادی، زمان حبس و ارزش امنیت، هنگام ناامنی فهمیده می شود. انگار بشر جز با دردکشیدن لذت بی دردبودن را نمی فهمد. اصلا انگار قاعده اش همین است. ما آدم ها دچار خوداغفالی شده ایم و باید کسی یا چیزی آگاهمان کند. دردها و رنج ها طبیبان حاذقی هستند که خودآگاهی را به انسان هدیه می دهند. به درد و رنج هم می توان به چشم نعمت نگاه کرد. گاهی در کراهت ها، خیر و در محبت ها، شری نهفته است. https://eitaa.com/roznevesht
گاهی درون آدم جهنم است و گاهی درونش بهشت. گاه شاد است و مسرور و گاهی محزون. حالا همین آدم با همین احساسات درونی اش می خواهد به تماشای دنیا بنشیند و خدا و مردم و جامعه را به قضاوت بنشیند. خوب نتیجه معلوم است دیگر... با وجودی مملو از عواطف جهنمی، همه چیز را تلخ و سخت و پرآشوب می بیند و اما اگر بهشتی باشد همه چیز را خوش آب و رنگ. به نظرم نگاه کردن کردن به جهان نباید تحت تاثیر حالات درونی قرار گیرد. اصلا این حالات درونی و متغیر انسان، مفهوم زشتی و زیبایی جهان را تغییر می دهد. https://eitaa.com/roznevesht
بعضی ها می گویند ارزش آدم ها به همان چیزهایی هست که گزینش می کنند. انتخاب کردن، یعنی تو از میان آنچه هست باید بهترین ها را برداری.هرکس بهتر انتخاب کند، ارزشمند تر است. اما من می‌گویم آن طرف قضیه همیشه مغفول مانده. گاهی ارزش آدم ها به چیزهایی هست که انتخاب نمی کنند. ما مجبوریم از خیلی از چیزها بگذریم و آن ها را ترک کنیم تا به امور بالاتری دست یابیم. نداشتن ها، نرسیدن ها، ندیدن ها به اندازه ی داشتنی ها و رسیدنی ها و دیدنی ها ارزشمندند اگر ثمره ی انتخاب درست باشند. ترک گناه، بستر حسرت های ظاهری را برای انسان فراهم می کند.اما انسان عاقل و دیندار از گناه نکردن هرگز دچار حسرت نمی شود. https://eitaa.com/roznevesht
آدم ها خودشان به میزان آستانه ی تحملشان واقفند. دقیقا می دانند که کجا و کِی، ظرف وجودشان لبریز می شود و طاقتشان طاق. دقیقا از حالات درونیشان می فهمند که الان بر لبه ی پرتگاهی عمیق ایستاده اند. دقیقا تکان خوردن پایه های متزلزل سعه ی صدر وجودشان را زلزله طور، حس می کنند. من می گویم اگر ما آدم ها بازدارنده ای از درون، نداشته باشیم با این شرایط تسلیم غضب خواهیم شد. باید چیزی باشد تا در این شرایط به واسطه اش کظم غیظ کنیم. ذکر، توسل، دعا و کمی گفتگو با خدا آبیست بر آتش غیظ تجربه اش کنیم.... https://eitaa.com/roznevesht
گل ها همیشه نماد زیبایی بوده اند و طراوت. آدم هایی هم که اهل گل خریدن هستند اکثرا اهل ذوقند. بوی اسپند هم همیشه یادآور خاطرات شیرین کودکی بوده. اما حالا گل ها و اسپندها شده اند اِلِمان فقر، نماد بی عدالتی. کافیست سرت را بچرخانی و گل فروش ها را ببینی. حالا ذوقی برای خریدن نیست و هرچه هست ترحم است. بی عدالتی بشر را به فضاحت کشانده و بشر همچنان در حال تماشا.... وبشر همچنان در حال شنیدن حرف های زیبا. https://eitaa.com/roznevesht
گاهی فقط باید نشست و نظاره کرد محبت اهل بیت را. عجیب واسطه هایی هستند برای ضمانتمان پیش خدا. عجیب مهربانند این خانواده. گاهی فقط باید نشست و زمزمه کرد: زخمی ام التیام می خواهم التیام از امام می خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک السلام می خواهم مستی ام را بیا دو چندان کن جام می پشت جام می خواهم گاه گاهی کمی جنون دارم من جنونی مدام می خواهم تا بگردم کمی به دور سرت طوف بیت الحرام می خواهم لحظه ی مرگ چشم در راهم از تو حسن ختام می خواهم https://eitaa.com/roznevesht
وقتی شرایط مهیاست، خوب بودن که خیلی لطفی ندارد. وقتی همه چیز بر وفق مراد است، مهربانی که کار سختی نیست. اگرشرایط گناه فراهم نباشد و آدم گناه نکند که دیگر جایی برای توهم تقوا نمی ماند. اصلا آدم ها، لابلای سختی ها شناخته می شوند. لابلای تاریکی های گناه، نور اهل تقوا معلوم می شود. اصلا این قرنطینه خیلی چیز بدی هم نیست. همین قرنطینه، آن ها که اهل حرفند را از آن ها که عمل گرای واقعی اند منفک می کند. قرنطینه محک خوبیست برای اثبات ادعا. https://eitaa.com/roznevesht
✨تبرج و خودنمایی افراد در فضای مجازی - خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه http://www.shabestan.ir/detail/News/956889 https://eitaa.com/roznevesht
ما آدم ها قوه ای داریم به نام خیال. نیرویی درونی که به واسطه ی آن تمام آنچه را می خواهیم، تخیل می کنیم. گاهی در تخیلات خود، خویشتن را به گونه ای دیگر تصور می کنیم. به شکلی که دوست داریم. با منشی که می پسندیم. گاه به آنچه می توانستیم باشیم اما نیستیم می اندیشیم. ما در تخیلات خود غمگین می شویم و گاهی نیز شاد. آنچه را در واقعیت نزیسته ایم، در تخیل، زندگی می کنیم. من می گویم، تخیلات، انسان را از حقیقت زندگی دور می کند. من می گویم، تخیل زیست هایِ تجربه نشده، ما را از زیست کنونی دور می سازد. من احساس می کنم، تخیلات، منِ غیر واقعی آدم را پررنگ تر از منِ واقعی او نشان می دهند. من می گویم، به من هایِ زیست نشده اجازه ی خودنمایی در ذهن خویش را ندهیم و تسلیمشان نشویم. من های غیرواقعی، دشمن بهره بردن از لحظات کنونی اند. https://eitaa.com/roznevesht
بدان امید که غدیر را نه انتهای رسالت، که ابتدای مسیر زندگی بر مبنای تمدن اسلامی بدانیم. https://eitaa.com/roznevesht
ما آدم ها گاهی لابلای گرفتاری ها و سختی های زندگی کم می آوریم. اصلا بدجوری انرژیمان تحلیل می رود. من می‌گویم در این شرایط سخت، ما نیازمند منبعی درونی هستیم تا به واسطه ی آن ارتزاق نماییم. مثل پس اندازی که در قلک کنار می گذاریم. مانیازمند قلکی هستیم که گاهی آن را بشکنیم و پولش راخرج کنیم. اگر در قلک وجودیمان رفتارهایی اخلاقی ذخیره کرده باشیم، به وقت نیاز به راحتی می توانیم از آن بهره ببریم. فضیلت عفو را زمان خشم برداریم و فضیلت صبر را زمان ابتلاء.... وقتی آدم‌منبع وجودی اش پر باشد از فضیلت های اخلاقی تثبیت شده، هنگام شدائد، بی درنگ و خودانگیخته رفتاری اخلاقی را از همان قلک درونی اش بر می دارد و به منصه ی ظهور می رساند. طبیعتا رفتار ما بین زمانی که چیزی را سال ها و آرام آرام پس انداز کرده باشیم، با زمانی که ما هیچ اندوخته ی اخلاقی نداشته باشیم، بسیار متفاوت خواهد بود. اینکه می بینیم گاهی در مواجهه با تشویش‌های زندگی دچار تردید، شک و دودلی، اضطراب، ندانم کاری و...می شویم، به خاطر همین اندک بودن ذخیره های اخلاقیست و بالعکس اگر ذخایر اخلاقیمان تکمیل باشد، بدون تامل و با سهولت تصمیم می گیریم و عمل می کنیم. فرایند تحقق هر رفتاری، نیازمند پشتوانه ای قویست؛ اما آن پشتوانه لزوما معرفت و شناخت اخلاقی نیست، بلکه رفتارهای اخلاقیست که سالهاست ذخیره شده اند.چه بسا انسان علم اخلاقی نسبت به امری دارد، اما بروز رفتار اخلاقی را کمتر تجربه کرده است. انگار کمی سخت نوشتم. خلاصه و آسانش این است که اگر ازکودکی ذخایری از رفتارهای خوب اخلاقی را پس انداز کنیم، در بزرگسالی با ملکه ی اخلاقی روبرو خواهیم بود. بر ما لازم است که قلک های اخلاقی وجود خود و فرزندانمان را از رفتارهای اخلاقی پر کنیم، تا در تلاطم زندگی از آن برداشت نماییم. https://eitaa.com/roznevesht
ما آدم‌ها گاهی بی‌جهت خودمان را درگیر می‌کنیم. انگار به طورناگهانی و خیلی اتفاقی دست خیلی از چیزها را می‌گیریم و می‌نشانیم‌شان وسط‌ معانی زندگیمان. بعد از مدتی هم حسرت می‌خوریم که چرا اجازه دادیم این موضوع اینقدر راحت در دنیای درونی ما جا باز کند و بشود بخشی از نظم زندگی روزمره‌ی ما، بشکلی که اصلا نتوانیم بیرونش کنیم. یعنی آنچه نبوده و وجود نداشته است را هست می‌کنیم و آرام آرام به او هویت می‌بخشیم و با تمرکز بیشتر بر روی آن کاری می‌کنیم که این امر نامحسوس پا بگیرد و پا‌به‌پای ما رشد کند. ما آدم‌ها گاهی معانی تازه‌ای را وارد زندگی‌مان می‌کنیم... اما من می‌گویم باید به مفاهیمی که قرار است به زندگی‌مان اضافه کنیم بیشتر بیاندیشیم. لزوما هستی‌بخشی ما به مفاهیمی که با آن‌ها در ارتباطیم به تغییرات مثبت منتهی نخواهد شد. https://eitaa.com/roznevesht
دغدغه‌ها گاهی مثل خوره به جانت می‌افتند و تو باید هر طوری که هست هضمشان کنی. هرکس برای هضم تشویش‌های درونی‌اش راهی بر‌می‌گزیند. ومن اما می‌نویسم تا شاید در پناه واژه‌ها جانم آرام گیرد. https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 دغدغه معیشت و فقدان مهارت 🖋 زهرا ابراهیمی 🔹 در حوزه‌های علمیه اولویت اصلی با درس‌خواندن است و بحق نیز باید چنین باشد؛ چون حوزه قرار است بستر تربیت طلاب باشد تا آنها را برای ترویج معارف الهی درجامعه مهیا سازد. لذا طلبه را هرگز نمی‌توان جدا از علم‌آموزی تصور کرد. روح طلبه به طلب علم گره می‌خورد و تحصیل و کسب علم برایش تعبد محسوب می‌شود. 🔹 اگرچه در علوم و معارف الهی طلبه به خوبی درمی‌یابد که رزاق حقیقی خداوند است و قناعت را نیز با زهد عجین می‌نماید؛ اما دغدغه‌ی معیشت باز هم بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی طلاب است. گاهی فشارهای اقتصادی به حدی زندگی یک طلبه را تحت تأثیر قرار می‌دهد که ناخواسته اولویت‌ها برای او تغییرمی‌کند و کسب معاش، جای خود را به درس می‌دهد!! این چالش، طلبه را سر دو راهی قرار می‌دهد: طلبه یا باید در کنار درس به کاری نیز مشغول گردد و یا قید درس را زده و به همان میزانی که خوانده اکتفاء نماید و وارد بازار کار شود. 🔹 درست است که طلبه خودش در مسیر علم‌آموزی قدم نهاده است و از همان ابتدا به سختی راه واقف بوده است، اما طبیعتا درس‌خواندن نیازمند تمرکز و آرامش فکر است و اگر دغدغه‌ی بحران معیشت حل نشود، ذهن و فکر هم آمادگی لازم برای کسب علوم را نخواهد داشت. 🔹 از طرفی برخی به شدت معتقدند تنها، پرداختن به تدریس، تبلیغ و تحقیق و پژوهش از وظایف یک طلبه است و طلاب نباید به اموری غیر ازاین رو آورند. این تفکر باعث می‌شود که اینگونه افراد نسبت به طلابی که در کنار درس کار می‌کنند، معترض بوده و رفتار آنها را دور از شأن طلبگی قلمداد نمایند. از سوی دیگر، همه طلاب شغل پاره‌وقت آخوندی -در راستای تبلیغ و تدریس و تحقیق- که مکفی حداقلیات معیشت باشد سراغ ندارند. 🔹 طولانی بودن دوره‌های عمومی دروس حوزوی باعث می‌شود که طلاب، تازه بعد از سال ها درس بتوانند وارد مباحث تخصصی شوند و در این مدت نیزمهارتی کسب نکنند و ندانند که دقیقا چه آینده ای در انتظارشان است. 🔹 لذا امروز به شدت جای خالی یک برنامه مدون در حوزه احساس می‌شود. برنامه‌ای که ازهمان سالهای ابتدایی ورود به حوزه در کنار دروس عمومی، تخصص محوری را نیز پیاده سازد و همسو با نیاز جامعه، طلبه اهل علم و اهل مهارت تربیت نماید تا ازاین طریق هم به طلاب و هم به جامعه خدمت نماید. 🔹 آموزه‌های اسلام بسیار گسترده است و تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر می‌گیرند، لذا علوم دینی پتانسیل لازم برای ورود به فضاهای متعدد اجتماعی را دارد. اما متاسفانه حوزه علمیه هم به مهارت‌آموزی و آموزش علوم کاربردی لازم برای حضور طلاب در نهادهای مختلف کمتر توجه کرده و هم پیگیر حضور طلاب در برخی از فضاهای اجتماعی نبوده است. فضاهایی همچون آموزش و پرورش، بیمارستان‌ها، زندان‌ها، بهزیستی ها، نهادهای مربوط به امور مددکاری، فعالیتهای اجتماعی حتی کانون‌های ترک اعتیاد، مراکز مشاوره‌ای، و ده‌ها و صدها فضای دیگر که می‌تواند از حضور طلاب مهارت دیده در حوزه بهره ببرد. 🔹 امروزه جامعه بیش از پیش نیازمند در صحنه بودن طلاب است. حوزه علمیه باید با ایجاد فضای مهارت‌آموزی و تربیت طلبه برای فضاهای مشخص، کارآمدی و تأثیرگذاری طلاب را در جامعه بالا ببرد. ناگفته نماند که حیات علمی طلبه به حیات اجتماعی او گره خورده است و تفکیک بین این دو مسأله طلبه را به حالت احتضار خواهد کشاند. @Manahejj
اعتماد واژه‌ی مقدیست که لابلای ارتباطات شکل می‌گیرد و گاهی ارتباطات انسان از این ناحیه دچار آسیب می‌شود. انسان نه تنها در اعتماد به دیگران دچار خطا می‌شود، بلکه گاهی در اعتماد کردن به خویشتن نیز زیاده‌روی می‌کند. اعتماد مطلق به خود و دیگران، به اندازه‌ی بی اعتمادی مطلق خطرناک است. در روایات نیز در آداب دوستی، از اعتماد مطلق به دوستان برحذر شده‌ایم. اعتماد همه‌ی یک ارتباط نیست و نباید باشد، بلکه تنها بخشی از یک رابطه است. اعتماد به خویشتن نیز اگر از حد معمول بگذرد، گاهی آدم را به گناه می‌کشد. من نمی‌گویم حفاظی دور خود بکشیم و هیچ کس را به دنیای درون خود راه ندهیم، نه من می‌گویم کمی محتاطانه تر قدم برداریم، همین چه کسی می‌تواند استمرار دوستی‌ها را ضمانت کند؟ چه کسی می‌تواند به ما تضمینی بر گناه نکردن بدهد؟ من می‌گویم باید بنشینیم میانه‌ی جاده‌ای که یک سویش حسن‌ظن است و اعتماد و سوی دیگرش کمی کیاست است و کمی احتیاط.... https://eitaa.com/roznevesht
توجه به احساسات در تسکین روحی موثر است. انسان نباید فرصت تجربه‌ی احساسات را از خود بگیرد. اما انسان نیز نباید فرصت تجربه‌ی انواع احساسات را به خود بدهد. شادی، غم، ترس و دیگر احساسات بعد از بروز پیدا کردن می‌توانند آرامش را نتیجه دهند. اما فراموش نکنیم که تجربه نمودن احساسات گاهی فرصتیست برای تحول وگاه تهدیدیست در جهت تنزّل شاید باید بین احساسات خویش فرق بگذاریم و فرصت تجربه کردن را تنها به برخی از آن‌ها بدهیم و برخی دیگر را فراموش کنیم. https://eitaa.com/roznevesht
امکان تغییر گاهی وقت‌ها ما آدم‌ها بقدری خود را تسلیم برخی از امور می‌بینیم که‌گویا هیچ امکانی برای تغییر وجود ندارد. اتفاقا یکی از ابزارهای شیطان برای متوقف نمودن انسان در بستر گناه، القاء تفکر عدم توانایی بر تغییر است. انسان موجودی است که به طور طبیعی از بدو خلقت تا لحظه‌ی مرگ دارای قدرت اختیار و اراده است و هیچ سختی و گرفتاری هر چقدر هم که بزرگ باشد توان مقابله با اراده‌ی او را ندارد.گویا تسلیم در وجود انسان، محصول عدم فهم این موضوع است و بالعکس میزان تغییر در وجود او به میزان فهم او از این موضوع باز می‌گردد. گاهی تغییر انسان برآیند اتفاقاتی بیرونیست بگونه‌ای که شرایط بیرونی امکان تحول به انسان می‌بخشد.بعضی از آدم‌ها همیشه معطل فراهم شدن شرایط بیرونی‌ برای تغییرند و اگر این شرایط فراهم نشود تسلیم می‌شوند. اما بهتر از آن‌ها آدم‌هایی هستند که امکان تغییر را منحصر در بهبود شرایط بیرونی نمی‌دانند و علیرغم مساعد نبودن فضای بیرونی، از درون به تغییر مشغول می‌شوند. من می‌گویم اگر دیگران این امکان تغییر را برایمان فراهم نمی‌کنند، خودمان امکان تغییر را خودمان نگیریم. https://eitaa.com/roznevesht
گاهی سختی‌های زندگی، انسان را مچاله می‌کند.آنقدر اوضاع تلخ می‌شود که آدم دلش می‌خواهد احساس درماندگی‌اش را به گوش دیگری برساند تا شاید آرام گیرد. اما نباید فراموش کرد که از دل همین استیصال‌ و سختی‌ها، انسان فرصت تجربه‌ی حس بی کسی را بدست می‌آورد. حس بی پناهی و انقطاع از دیگری، اتصال انسان را به مبداء خلقت و خداوند مهربان بیشتر می‌کند. وقتی انسان، بی واسطه و بدون حضور دیگری، تنهایی را تجربه کند و بارسختی‌ها را بدوش کشد و وقتی انسان ناگزیر از مواجهه‌ی با تلخی‌ها گردد، خودبخود دل از آنچه تا بحال بدان دلبسته بود می‌کَند و تنها دل در گرو لطف پروردگارش می نهد. سختی‌ها و بی‌پناهی‌ها فرصتیست برای درک حضور پناهی همیشگی یعنی همان خدا. آدم بی‌پناه می‌تواند تا جایی پیش رود که خود را در آستانه‌ی پناهی امن حاضر ببیند و در سایه‌ی سختی‌ها بر میزان تاب آوری‌اش بیفزاید. https://eitaa.com/roznevesht
زندگی امروزه‌ی ما بسیار تحت تاثیر سیاست‌ است.گویا فرهنگ و اجتماع و اقتصاد ما نیز بشدت از سیاست تاثیر پذیرفته است. ازجمله ویژگی‌های این نوع زندگی عدم روشن بودن آینده است. آینده‌ای مبهم، فردایی ناپیدا و جاده‌ای مه گرفته محصول همین سیاست‌هاست. وقتی همه چیز بر اساس نظم و منطق پیش رود، حدس اتفاقات کار دشواری نیست.بنابراین نتیجه‌ی هرکاری مشخص است مگر مواردی خاص و استثنائی. اما جایی که سیاست‌ها نظم منطقی نداشته باشد، حدس لحظه‌های پس از هر لحظه سخت است و دشوار. در این شرایط نمی‌توان آینده را ترسیم کرد و نقشه‌ی راه کشید. دقیقا مثل زمانی‌ که مه همه جا را گرفته و تو قادر نیستی جز منطقه‌ای محدود مقابل چشمانت را به نظاره بنشینی. هوای مه آلود، ترس و وهم را بر قلبت حاکم می‌کند و قدرت تمیز و تشخیص را از تو می‌گیرد. مهِ، بر ابهامت می‌افزاید و سردر گُمت می‌کند. در هوای مِه آلود خوف و رجائی بر وجودت مسلط می‌شود که نه به امیدش امیدیست و نه بر ترسش نفعی. سیاست‌های نادرست تصور روشن انسان از آینده را تاریک می‌سازند. من به مِه می‌اندیشم و به سیاست نیز... https://eitaa.com/roznevesht
ما آدم‌ها احساسمان از خوشبختی و بدبختی به کیفیت زندگی‌مان باز می گردد. اگر همه چیز بر وفق مرادمان باشد خود را خوشبخت نامیده و اگر زندگی با ما راه نیاید خود را بدبخت می‌خوانیم. دخیل دادن این حجم از عواطف و احساسات در تعریف سعادت و شقاوت، از نادرست‌ترین کارکردهای عواطف است. بر انسان لازم است تا با بازتعریف نمودن مفهوم خوشبختی و بدبختی برای خویش، تکیه برتعقل را جایگزین توجه به احساس نماید، تا از این طریق معنای خوشبختی و بدبختی در نظرش تغییر نموده و تحت تاثیر ظواهر قرار نگیرد. اگر انسان اینگونه شد، تمام جهان هم که او را بدبخت بدانند او در خود حس خوشبختی را تجربه خواهد کرد. https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 شهیدسازی از مخالفین پروتکل‌های بهداشتی!! 🖋 زهرا ابراهیمی 🔹 سال‌ها و سال‌هاست که واعظان دلسوز در مجالس خویش فریاد حق الناس سر می‌دهند و خود و دیگران را به این امر متذکر می‌شوند. توصیه به رعایت حقوق مردم بخش مهمی از محتوای سخنرانی‌های ماه محرم است.اما امسال موضوع رعایت حق الناس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد‌. ازیک طرف وجود ما ذوب درعشق به وجود مقدس ابا عبدالله علیه السلام و برپایی مراسم عزاداری برای اوست و از سوی دیگر امسال به دلیل ویروس کرونا محدودیت‌هایی برای مجالس عزا اعمال شده است. 🔹 حالا این محدودیت‌ها احساسات مذهبی را به گونه‌ای تحریک می‌کند که عده‌ای بر خلاف نظر مراجع به برپایی عزاداری حتی به قیمت جان تاکید می‌کنند!! و توجه به مناسک عزاداری را تا حدی پررنگ می‌کنند که حتی کسانی که در این مسیر از دنیا بروند را شهید محسوب می‌نمایند. گویا افراطیون خود را شیعه‌تر از سایرین می‌دانند و از این طریق می‌خواهند حب خویش به اهل البیت علیهم السلام را به دیگران اثبات کنند. اما حقیقتا طرفداران این تفکر، پیرو چه مکتبی هستند و کدام امام را مورد پذیرش قرار داده‌اند؟ مکتبی که امام حسین علیه السلام مظهرش هست، مکتبی است که توجه به حقوق مردم را به شهادت رجحان می‌دهد و اسلامی که افراطیون در صدد معرفی آنند مکتبی است که پا گذاشتن بر روی حقوق دیگران به اسم حفظ شعائر مانعی ندارد!! 🔹 مگر می شود نسبت به حفظ جان مردم بی مبالات بود و خود را پیرو امام دانست؟!! حالا عده‌ای نیزبه توطئه‌ی حذف مناسک استناد می‌کنند و دلیل اصرار بر محدودیت‌ها را توطئه‌ای می‌دانند از سوی دشمن و به این بهانه به دنبال تهییج مردم برای شرکت در عزاداری هستند. وجالب‌تر اینکه از هم اکنون پروژه‌ی شهیدسازی را استارت زده‌اند تا جانبختگان احتمالی کرونا در مراسم عزاداری را شهید بنامند و اینچنین روش خویش را از هرگونه ملامتی تطهیر نمایند. 🔹 چگونه می‌توان تناقض تضییع حقوق در مراسم عزا را به بهانه‌ی شهادت حل نمود؟ آیا بهتر نیست به جای تبعیت از این افکار و بهانه دادن به دست دشمن، با حفظ محدودیت‌ها و رعایت پروتکل‌های بهداشتی نمونه‌ی عینی شیعه‌ی عمل‌گرا باشیم؟! @Manahejj