تو خیالم مینویسم. پاک میکنم. دوباره مینویسم.
تو خیالم آدمها را میبینم. قضاوت میکنم. خط میزنم.
خیالپردازی سَم مهلکیست که آدم را از حقیقت دور میکند.
دست آدم را میبندد و نمیگذارد پایش پیش برود.
خیالپردازی حواس آدم را پرت میکند تا جایی که حتی راه خانهاش را گم میکند. آنقدر پیش میروی و میروی که یکهو میبینی چند ساعتی گذشته، کارها عقب مانده، به جای سه رکعت نماز، چهار رکعت خواندهای ولی هنوز دلت میخواهد در دریای خیال غرق باشی و دست هیچ غریقنجاتی هم به تو نرسد.
البته خیالپردازی گاهی هم خوب است. آنجا که در خیالت همهی ثروتهای دنیا را یکجا جمع میکنی و بعد از اول، بین سفید و سیاه به شکل مساوی تقسیم میکنی. آنجا که حق مظلوم را از ظالم میگیری. یا مثلا آنجا که با خیالت خنجر را از دست شمر میگیری و داغ جسارت بر "حسین" را به دلش میگذاری. یا کاغذ سقیفه را جلوی چشمان شاهدانش ریز ریز میکنی.
خیالپردازی خوب است. آنجا که ظهور را به تصویر میکشی و از آمدن منجی دلت غنج میرود.
یا مثلا جایی که بچه آهو را از دهان شیر نجات میدهی.
اما اعتیاد به خیالپردازی خوب نیست چون به جای ایستادن، به نشستن عادت میکنی. بهجای تلخی کار به شیرینی رویا و بهجای آب به سراب.
آدم گاهی با خیالش بهشت را تصاحب میکند. با حوریان بهشتی گپ میزند. از جوی شیر مینوشد و کلی گل میچیند از باغ بهشت. غافل از اینکه بهشت خیالی با بهشتی که خداوند مهربان وعدهاش را داده زمین تا آسمان فرق دارد.
تو در خیالت قهرمان قصه میشوی. اگر خواستند کسی را اذیت کنند مثل سوپرمن فرود میآیی و نجاتش میدهی. یا حتی در خیالت عصای موسی را قرض میگیری و هرچه ساحر است را رسوا میکنی. تو در خیالت از گلوله و توپ و تانک هم نمیترسی. تنت را سپر میکنی برای دفاع از ناموست.
اینکه آدم بر روی پردهی سینمای مغزش فرشتهی مرگ را ببیند و در آخرین سکانس بدون توجه به اطرافش او را در آغوش کشد تنها فیلمی خیالیست که تومنی هفتصنار با واقعیت فرق دارد.
باید کودک خیال را به دست مادر واقعیت سپرد تا دلسوزانه تربیتش کند والا آدم در خیالش مَرد است و در واقعیت نامرد. در خیالش شهید است و در واقعیت جلّاد، در خیالش فرشته است و در واقعیت شیطان.
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#خیال_پردازی
https://eitaa.com/roznevesht