بوی اسپند ریهام را مُجاب میکند تا دود را به آخرین لایههای جانم برساند؛ از بس که خوشمزه است بوی اسپند!
زن، با یک دستش، دست کودکش را گرفته و با دست دیگرش ظرف اسپند را خیلی حرفهای دور ماشین میگرداند؛ بدون اینکه چادرش از روی سرش تکان بخورد.
چادر چروکش، دیوانه میکند زنهای چادری را.
هُرم نگاهش کُنفیکون میکند قلب آدم را.
ردّ نگاهش روی تمام یاختههای وجود آدم میماند.
فهمِ استیصالش بیداد میکند در سلولهای ذهن آدم.
چراغ، سبز میشود. ماشینها، رد میشوند.اسکانسهای مچاله را اول صاف و بعد با احتیاط توی جیبش جاسازی میکند.
قاعدتا باید نبضِ کنارِ شقیقه جهان با دیدن این صحنه، تندتر بزند؛ اما نمیزند.
جنگ برایش معنایی ندارد. حتی اگر همه دنیا چراغ سبز دوست داشته باشند، برای او چراغهای قرمز لذتبخشترین موقعیتی است که هر آدمی میتواند در آن باشد. چراغهایی که زود سبز میشوند از نگاه او بیرحمند؛ حتی بیرحمتر از سربازان آلمان نازی.
جنگ برایش معنایی ندارد. اوکراین و سوریه و روسیه برایش مفهومی ندارند. او وجودش مملوّ از باروت و گلوله است.
او به عید نمیاندیشد، به خانهتکانی، به هفتسین.
او فقط به چراغها فکر میکند؛ به سبز شدنها، به قرمز ماندنها؛ او به چهارراههای شلوغ میاندیشد. او و کودکش هر دو گرسنهاند.
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#زن
#عید
https://eitaa.com/roznevesht
اینکه دلیل اجازه ندادن حضور زنان در ورزشگاه به خاطر حفظ حرمت و شانیت آنهاست، قانعکننده است؛ چرا که محیط مختلط و سرشار از هیجان آن هم از جنس فوتبال طبیعتا خالی از تعرضات کلامی نیست.
اما لطفا و حتما بفرمایید میان اسپری فلفل و حفظ حرمت چه تناسبی وجود دارد؟
#روز_نوشت
#فوتبال
#زن
https://eitaa.com/roznevesht
بویِ اسپند ریهام را مُجاب میکند تا دود را به آخرین لایههای جانم برساند؛ از بس که خوشمزه است بویِ اسپند!
زن، با یک دستش، دست کودکش را گرفته و با دستِ دیگرش ظرف اسپند را خیلی حرفهای دور ماشین میگرداند؛ بدون اینکه چادرش از روی سرش تکان بخورد.
چادر چروکش، دیوانه میکند زنهای چادری را.
هُرم نگاهش کُنفیکون میکند قلبِ آدم را.
ردّ نگاهش روی تمام یاختههای وجود آدم میماند.
فهمِ استیصالش بیداد میکند در سلولهای ذهن آدم.
چراغ، سبز میشود. ماشینها، رَد!
اسکانسهای مچاله را اول صاف و بعد با احتیاط توی جیبش جاسازی میکند.
قاعدتا باید نبضِ کنارِ شقیقه جهان با دیدن این صحنه، تندتر بزند؛ اما نمیزند.
حتی اگر همهی دنیا چراغِ سبز دوست داشته باشند، برای او چراغهای قرمز لذتبخشترین موقعیتی است که هر آدمی میتواند در آن باشد. چراغهایی که زود سبز میشوند از نگاه او بیرحمند؛ حتی بیرحمتر از سربازانِ آلمان نازی.
وجودش مملوّ از باروت و گلوله است!
او به عید نمیاندیشد، به خانهتکانی، به هفتسین.
او فقط به چراغها فکر میکند؛ به سبز شدنها، به قرمز ماندنها!
او به چهارراههای شلوغ میاندیشد!
او و کودکش هر دو گرسنهاند!
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#زن
#عید
https://eitaa.com/roznevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی زن، ابزارِ فروش میشود!
🖌 زهرا ابراهیمی
#زن
https://eitaa.com/roznevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در به در دنبال یک تیتر میگردم. از اینترنشنال میروم بیبیسی اما چیزی دستگیرم نمیشود. از آنجا هرچه صدای لندن و توئیت ضدانقلاب و گروه روشنفکر و اپوزیسیون و ... را هم میشناسم رصد میکنم بلکه حرفی، حدیثی، اشارهای شده باشد چیزی عایدم نمیشود.
نام این خانم زهرا قبیسی است. زنی لبنانی اهل جنوب لبنان!
چادرش روی سرش است
و تنش مقابل تانک!
تا بفهماند به زنان جهان
که زینبی زیستن هزینه دارد.
روحِ مقاومت هر روز کپی پیست میشود
و میانِ جانِ هزاران فلسطینی منتشر!
اراذل وطنفروش هرگز نام او را نمیآورند؛ اما برای رقصیدن نرگس محمدی در زندان کف میزنند!
لعنت به زیستِ دوگانهتان!
🖌 زهرا ابراهیمی
#فلسطین
#زن
https://eitaa.com/roznevesht