eitaa logo
روز‌نوشت
560 دنبال‌کننده
720 عکس
345 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی فکر می‌کنیم همین ‌که حب اهل‌البیت علیهم‌السلام را در سینه داشته باشیم کافی است؛ اگرچه نفس حب و دوست‌داشتن اهل‌البیت امری ارزشمند است؛ اما به‌تنهایی کافی نیست. این حب زمانی می‌تواند تکمیل شود که با ویژگی مسئولیت‌پذیری و اولویت‌بندی ما عجین شود. ویژگی مسئولیت‌پذیری و اولویت‌بندی در حادثه کربلا به‌زیبایی به منصه ظهور رسید. آن‌ها که در رکاب امام به شهادت رسیدند، فضیلت مسئولیت‌پذیری را به اوج رساندند؛ برخی نیز همچون طرماح‌بن‌عدی به دلیل عدم وقت‌شناسی برای انجام مسئولیت و عدم‌اولویت‌بندی، توفیق شهادت درراه امام را به‌راحتی از دست دادند. عقیده انسان زمانی از اصالت برخوردار خواهد بود که انسان برای رسیدن به آرمان‌های مبتنی بر آن عقیده از بذل جان خویش دریغ نکند. طرماح در طول مسیر کربلا به امام حسین علیه‌السلام ملحق شد. امام حسین علیه‌السلام دنبال کسی بود که به راه و مسیر آشنا باشد. بخت، درِ خانه طرماح را زده بود. او راه‌بلد بود. جلو افتاد و کاروان در پی او. خداوند فرصتی به طرماح بخشیده بود. حالا وقتش رسیده بود که به اعتقادش عمق ببخشد و در راه حسین آماده شهادت شود. نمی‌دانم از کِی و از کجا اضطراب و تشویش‌های درونی دست از سر طرماح برنداشت. این را که تاریخ ننوشته است؛ اما شاید هزار بار با دلش خلوت کرده باشد. شاید هزار بار در لاک اندوه و تردید فرو رفته باشد. شاید هزار بار مچاله شده باشد. طرماح می‌توانست در منتهای درخشش، شهید عزیزی از شهدای کربلا باشد؛ اما حقیقت عریانی که تاریخ از او به نمایش می‌گذارد، این است که او با تصمیمش معنای خویشتن را در زندگی از دست‌داد.او میانه راه اجازه طلبید برای بازگشتن. می‌خواست به قبیله‌اش و خانواده‌اش سری بزند و بازگردد. او رفت. به خانواده‌اش رسیدگی کرد. حسین و خانواده‌اش را تنها گذاشت. نرفت که نیاید. رفت که بازگردد و بازگشت. به «عذیب الهجانات» که رسید، خبر شهادت امام را شنید. غمگین شد. گریست. اما چه سود. او فرصت پرواز را از دست‌ داده بود. طرماح‌بن‌عدی پله‌های نردبان کم‌سعادتی را بی‌محابا تا پله آخر بالا رفت. کاش کسی به او می‌گفت طرماح نرو. کاش کسی بود و به او حالی می‌کرد که با رفتنت برای همیشه در تاریخ، خود را در معرض تبعید قرار خواهی داد و برچسب مردودی از امتحان کربلا تا ابد به روی پیشانی‌ات خواهد ماند. طرماح‌بن‌عدی سخاوتمندانه سعادت اخروی خویش را با دنیا تاخت زد؛ غافل از این‌که سهم برگ‌های کتاب تاریخ از رفتنش برای همیشه حزن و خجالت بود و دیگر هیچ و ما را هر یک درون خویش، طرماحی هست که شاید تشویقمان کند به بازگشتن، به نماندن، به صبور نبودن. ادعای حضور حسین در بندبند وجود ما زمانی به اثبات می‌رسد که تاب ایستادگی داشته باشیم و بدانیم که تقریر این عشق با تقلیل مرارت هم‌خوانی ندارد. عشق، مرارت و سختی دارد و بهانه‌های رنگ‌ورورفته و نخ‌نما نمی‌تواند کوتاهی ما را در پذیرش مسئولیت توجیه کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَنِ اشْتَغَلَ بِغَیْرِ الْمُهِمِّ، ضَیَّعَ الْأَهَمَّ»؛ یعنی کسی که مشغول کارهای غیرمهم شود، کارهای مهم‌تر را ضایع می‌کند. به‌راستی چه چیزی می‌توانست مهم‌تر از دفاع از امام خویش باشد، در شرایطی که تعداد یاران امام محدود بود؟! و اکنون نیز چه چیزی می‌تواند بااهمیت‌تر از توجه به امام زمان حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه باشد، در شرایطی که جهان تشنه حضور ایشان است؟! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht