eitaa logo
روز‌نوشت
569 دنبال‌کننده
663 عکس
306 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
پیرزن، مستاصل بود. نگرانی را از چشم‌هایش می‌خواندم. شبیه کسی بود که همه‌ی غم‌های عالم را یک‌جا روی دوشش گذاشته‌اند. چیزی شبیه بن‌بست! دوتا پسر داشت و انگار یک دختر. پسرها با هم گفتگو می‌کردند؛ بیشتر شبیه بحث بود. یکی‌شان می‌گفت من فردا سرِ کارم. آن یکی هم همین را می‌گفت. دختر هم به‌نظرم از پشت خط داشت دلایل نیامدنش را برای برادرش توضیح می‌داد. ویرانه‌ای بود خانه‌ی عواطف، میان‌شان. پیرزن گفت خدا کسی را محتاج نکند! قشنگ معلوم بود دچار پیرمرد است، از آن‌ها که عاشق‌اند! پسرها هردوتاشان عصبانی شدند. هر کدام شبیه یک مصرع بودند که شاه‌بیتِ بی‌چشم‌ و رویی را می‌سرودند! گفتند شما خودت یک ماه پیش مریض بودی و ما کلی برایت زحمت کشیدیم! مادر، بقیه‌ی حرفش را با آهِ معناداری خورد. پدر داخل اتاق عمل بود. تکه‌هایِ آخرِ پازلِ عمرِ بابا را بد می‌چیدند این بچه‌ها! سر نگه‌نداشتنش دعوا داشتند. کاشکی سر نگه‌داشتن‌مان دعوا شود همیشه! کاشکی عاشقی را خرج‌ نزدیکان‌مان کنیم همیشه! اصلا کاشکی پدر و مادرهامان، عمرشان را نباخته باشند با بزرگ کردنِ ما. داروخانه اسم بیمارِ من را پیج کرد. باید دارو بخرم. بقیه‌ی ماجرا را نشنیدم. کاش بچه‌ها سرِ عقل آمده باشند! 🖋زهرا ابراهیمی @roznevesht
بماند به یادگار اینجا تبریک پیامکی من و پدرم. بابام: سال‌نو‌مبارک‌عزیزم‌دوست‌دارم‌خدا‌کمکت‌کنه‌تنها‌ خواسته‌ام‌اینه‌. نتونستم‌بابای‌خوبی‌باشم‌حلالم‌کن. من: سلام عزیزم. قربونتون برم باباجونم. ان‌شاءالله سایه‌تون بالا سرمون باشه سالیان سال. منم عاشقتونم!😍 https://eitaa.com/roznevesht