eitaa logo
هزار و یک نکته
270 دنبال‌کننده
264 عکس
38 ویدیو
31 فایل
یادداشتهای رسول چگینی جستارهایی در: تاریخ اسلام امامت اهل بیت علیهم السلام پاسخ به شبهات وهابیت تلگرام: https://t.me/rsl_chegini اینستاگرام: https://www.instagram.com/rsl_chegini/ ارتباط با نویسنده: @Rsl_chegini110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰چرا مسلم بن عقیل، عبیدالله بن زیاد را به قتل نرساند؟ یکی از پرسشهایی که از سوی دنبال کنندگان رویدادهای تاریخی نهضت عاشورا پیرامون حضرت مسلم بن عقیل مطرح می شود، آن است که چرا مسلم بن عقیل، عبیدالله بن زیاد را به قتل نرساند نکرد؟ این سؤال اشاره به رویدادی دارد که در بیشتر منابع مقتل نگاری و عاشوراپژوهی نقل شده است. بر اساس این نقل ها، مسلم بن عقیل پس از ورود به کوفه، در منزل مختار ثقفی یا مسلم بن عوسجه سکنی گزید. پس از اینکه مردم کوفه نزد مسلم جمع شده و با او بیعت کردند، برخی مخالفان مانند عمر بن سعد و محمد بن اشعث کندی نامه ای به یزید نوشتند و به او گزارش دادند که اگر کوفه را می‌خواهی، شتاب کن که حاکم فعلی کوفه، نعمان بن بشیر، ضعیف است یا خود را به ناتوانی زده است. به همین جهت یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن هنگام حاکم بصره بود، به حکومت کوفه نیز منصوب کرد. با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، و پخش خبر تهدیدها و اقدامات او، فضای کوفه نا امن شد و مسلم بن عقیل برای حفظ امنیت خود، از خانه مختار خارج شد و به خانه هانی بن عروه از بزرگان کوفه رفت و از او خواست تا به او پناه دهد. هانی بن عروه با اینکه از خطر پذیرش این مسئولیت نگران بود، به مسلم پناه داد و از آن پس، شیعیان برای دیدار با مسلم به خانه هانی می‌رفتند. 🔹برنامه ريزی برای قتل ابن زياد در این میان حضور شریک بن اعور در کوفه، باعث شکل گیری رویدادی شد که مسئله طرح شده، از آنجا سرچشمه گرفته است. شریک بن اعور از شیعیان برجسته بصره بود که در جنگ جمل و صفین در سپاه امیرالمؤمنین (ع) می‌جنگید. البته شریک در دوره عثمان و به سال ۳۱ قمری از سوی عبدالله بن عامر برای مدتی والی اصطخر در ایالت فارس شد و مسجدی نیز در آنجا بنا نهاد. گویا شریک با عبیدالله بن زیاد رفاقت داشته است و به همین سبب در سال ۵۹ق از سوی وی به ولایت ناحیه کرمان منصوب شده بود. هنگامی که نامه یزید به عبیدالله رسید، از بصره عازم کوفه شد و 150 نفر از بزرگان بصره را همراه خود به کوفه برد که شریک یکی از آنان بود. وقتی شریک به کوفه رسید، بیمار شد و هانی بن عروه او را به خانه خود برد. با آگاهی عبیدالله بن زیاد از بیماری شریک، تصمیم گرفت از او عیادت کند به همین جهت اطلاع داد که برای دیدار او به خانه هانی خواهد آمد. در آن زمان، مسلم نیز در خانه هانی مخفی شده بود. وقتی شریک از تصمیم عبیدالله بن زیاد با خبر شد، به مسلم گفت که خود را آماده کند تا با حضور عبیدالله بن زیاد در خانه هانی، او را به قتل برساند و غائله فشار علیه شیعیان کوفه را پایان دهد و زمینه حضور امام حسین (ع) در کوفه را فراهم کند. هنگامی که ابن زیاد به خانه هانی آمد، مسلم بن عقیل از کشتن او امتناع کرد و دلیل امتناع خود را نارضایتی هانی بن عروه که دوست نداشت ابن زیاد در خانه‌اش کشته شود و نیز حدیثی از پیامبر(ص) عنوان کرد که از کشتن به شکل غافلگیرانه منع فرموده‌اند. این امتناع مسلم بن عقیل، موجب پدید آمدن پرسشهایی شده است که چرا او اقدام به کشتن ابن زیاد نکرد؟ آیا اقدام مسلم بن عقیل توجیه شرعی و منطقی دارد؟ 🔹رویکرد عالمان به امتناع مسلم بن عقیل از قتل ابن زیاد دیدگاه های متعددی در پاسخ به این پرسش بیان شده است: عده ای اصل این ماجرا را مورد تردید قرار داده و وجود برخی تناقضات در آن را دلیل ساختگی بودن آن دانسته اند. اما برخی آن را از نقاط قابل تأمل سیره جناب مسلم بن عقیل می دانند و امتناع ایشان در به قتل رساندن عبیدالله بن زیاد را، انفعالی تأثیرگذار در ماجرای شهادت امام حسین (ع) بیان می کنند؛ زیرا بر این باورند که با کشته شدن ابن زیاد، شیعیان کوفه به قدرت زیادی دست می یافتند و با ورود امام حسین (ع) به کوفه، به یاری ایشان می شتافتند و زمینه برچیدن شدن حکومت یزید را فراهم می کردند. عموم محققان و نویسندگان این امتناع مسلم بن عقیل را ستوده اند و آن را نشانه اخلاق‌مداری و شریعت‌محوری مسلم بن عقیل توصیف کرده اند. بنابراین، می توان سه رویکرد کلی در مواجهه با این رویداد مشاهده کرد. در این نوشتار، به ارزیابی رویکردهای فوق می پردازیم. 🔹ارزیابی رویکرد عالمان 📍رویکرد اول) انکار اصل جریان: برخی پژوهشگران با بررسی گزارش‌های مربوط به این واقعه، در صحت آن تردید کرده و برخی دیگر آن را به کلی ساختگی و بی‌پایه دانسته‌اند. مهمترین استدلال این دسته، وجود تعارض در گزارش های این رویداد و برخی ناسازگاری های عرفی است که در ضمن سه دلیل مطرح می کنند:
👈دلیل نخست: حضور عبیدالله بن زیاد در خانه هانی به عنوان یک اقدام ضد امنیتی و به معنای قرار دادن خود در کانون خطر است. در پاسخ باید گفت دوستی دیرینه ابن زیاد با شریک بن اعور که حتی باعث شد پس از مرگ شریک، عبیدالله نماز میت او را بخواند، و حضور مسلحانه و همراه با محافظ ابن زیاد درون خانه هانی بن عروه و محاصره منزل هانی توسط سربازان دارالاماره، خطر احتمالی موجود در خانه هانی را کاهش داده است. به ویژه اینکه به محض احساس خطر از سوی ابن زیاد، او خانه هانی را ترک کرده است. بنابراين، حضور عبیدالله در خانه هانی دور از ذهن نیست. 👈دلیل دوم: ضرورترین لازمه اجرای نقشه ترور، مخفی‌کاری است و این، با در جریان کار قرار گرفتن سی نفر ـ که همراهی آنها برای ترور یک نفر، ضرورتی ندارد ـ ، منافات دارد. در پاسخ می گوییم جز موارد معدودی، بیشتر منابع تاریخی، اشاره ای به حضور 30 نفر از پیروان مسلم بن عقیل برای قتل ابن زیاد نکرده اند و با توجه به ناسازگاری آن با اصل مخفی‌کاری، به نظر می رسد در گزارش این رویداد دقت کافی صورت نگرفته است. به فرض پذیرش این رویداد، می توان اینگونه تحلیل کرد که وقتی ابن زیاد قصد رفتن به خانه هانی داشته، مسلم برخی هواداران خود را با خبر ساخته تا در صورت وقوع حادثه ای، به کمک آنها آیند. در واقع آن سربازان از جزئیات برنامه اطلاعی نداشته اند بلکه تنها در حال رصد وقایع بوده اند تا در صورت نیاز، به کمک مسلم بن عقیل بروند. 👈دلیل سوم: اگر نقشه اعدام ابن زیاد، واقعیت داشت، مقتضای در نظر گرفتن تدابیر سیاسی و امنیتی برای این عملیات، این بود که اجرای آن به فردی غیر از مسلم ـ که رهبری نهضت کوفه را به عهده داشت ـ ، واگذار می شد. در پاسخ باید گفت نقشه اعدام ابن زیاد، نقشه ای از پیش تعیین شده نبود که بر اساس تدابیر سیاسی و امنیتی انجام گیرد؛ بلکه رویدادی بود که ناگهانی برای آنان اتفاق افتاد و فرصت کافی برای برنامه ریزی وجود نداشت. در برخی نقلها تصریح شده است که هنگام گفتگوی میان هانی و مسلم و شریک درباره نحوه اجرای قتل عبیدالله، خبر رسید که ابن زیاد به در منزل رسیده است. افزون بر اینکه عدم وجود اصحاب سرشناس و قابل اعتماد در میان هواداران مسلم بن عقیل، واگذاری این عملیات را به دیگری دشوار می نمایاند. بنابراین، این سه دلیل توان کافی برای جعلی دانستن این ماجرا ندارند. هرچند ممکن است ادله دیگری بر ساختگی بودن آن اقامه شود اما باید توجه داشت که منابع متعددی به این ماجرا اشاره کرده اند به گونه ای که یکی از رویدادهای قطعی زندگی مسلم بن عقیل و شریک بن اعور و هانی بن عروه شناخته می شود. وانگهی، اگر به صرف وجود تعارض در برخی گزارشات، اصل یک ماجرا مورد تردید قرار گیرد، بسیاری از رویدادهای تاریخی با چالش اعتبار مواجه خواهند شد؛ زیرا کمتر گزارش تاریخی است که نقلهای متعارض و مختلف از آن وجود نداشته باشد. 📍رویکرد دوم) تأمل در اقدام مسلم بن عقیل: رویکرد دیگری که نسبت به امتناع مسلم بن عقیل از قتل ابن زیاد وجود دارد، محل تأمل دانستن این اقدام است؛ برخی آن را کوتاهی مسلم از انجام وظیفه ای سترگ می دانند که می توانست نتیجه قیام امام حسین (ع) را تغییر دهد. در پاسخ به این افراد باید گفت امتناع مسلم بن عقیل از قتل ابن زیاد، نه به جهت تردید در اصل نابود کردن دشمنان دین، بلکه به جهت بروز مانع در اجرای این عملیات بوده است. با استناد به گزارشات تاریخی می توان علت اجرا نشدن طرح ترور ابن زیاد را این امور دانست: 🔸1) با خبر شدن ابن زیاد از وجود توطئه و ترک منزل هانی. 🔸2) ایجاد مانع توسط یکی از زنان خانه هانی و محدود کردن مسلم بن عقیل. 🔸3) راضی نبودن هانی برای انجام این عملیات در خانه او. 🔸4) استناد مسلم به حدیث نبوی که از ترور نهی کرده اند. هر یک از موانع یاد شده به تنهایی کافی است تا انجام عملیات ترور ابن زیاد را متوقف کند؛ بنابراین، امتناع مسلم به دلیل بروز مانع بوده است و اگر این موانع در سر راه مسلم قرار نداشت، او به سراغ ابن زیاد می رفت. البته نباید دور از ذهن داشت که حتی به فرض اقدام مسلم و کشته شدن ابن زیاد، نمی توان چندان نتیجه قیام امام حسین (ع) را متفاوت ارزیابی کرد؛ زیرا با ترور ابن زیاد، سربازان او به خانه هانی آمده که در این صورت یا او را به قتل می رساندند و یا با کمک شیعیان، مسلم از آن معرکه می گریخت. اما به محض مطلع شدن دستگاه خلافت، شخص دیگری برای اداره حکومت کوفه بدانجا منصوب می شد و افراد سست ایمان کوفه، با ارعاب و تهدید و تطمیع، قیام مسلم بن عقیل را نافرجام می گذاشتند؛ به ویژه اینکه اخباری از حرکت سپاه شامیان به سوی کوفه به گوش کوفیان رسیده بود و آنان را نسبت به همراهی با مسلم نگران می کرد. تنها گذاشتن مسلم بن عقیل پس از محاصره قصر ابن زیاد که موجب شهادت جناب مسلم شد، گواه بر این رویکرد اهل کوفه است.
وانگهی حتی اگر مسلم می توانست با قتل ابن زیاد، امارت کوفه را به دست گیرد و امام حسین (ع) نیز به آنجا وارد شود، ماجرا به این نقطه ختم نمی شد، بلکه ارسال لشکریان یزید برای بازپس گیری کوفه و یکدست نبودن مردم کوفه، راه را برای حرکت اصلاحی امام حسین (ع) دشوار می نمود. ناگفته نماند مقایسه مردم کوفه قبل از قیام امام حسین (ع) با ماجرای توابین و قیام مختار صحیح نیست؛ زیرا توابین و پیروان مختار، انگیزه مضاعفی برای مبارزه با دژخیمان ابن زیاد داشتند و آن خونخواهی از ذریه رسول خدا (ص) و رهانیدن وجدان خود از عذاب تقصیر و کوتاهی در حق سید الشهدا (ع) بود که در مردم کوفه پیش از قیام امام حسین (ع) وجود نداشت. کوفیان سالها قبل غیرقابل اعتماد بودن خود را در رویدادهای زمان امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) به اثبات رسانیده بودند. یزیدی که بعدها سفاکی و بی رحمی خود را در مواجهه با مردم مدینه و مکه و ثبت واقعه ننگین حره و منجنیق باران کعبه نشان داد، در مواجهه با حکومت امام حسین (ع) در کوفه ساکت نمی نشست و از هر راهی برای فرونشاندن این قیام استفاده می کرد. 📍رویکرد سوم) ستایش اقدام مسلم بن عقیل: همانگونه که بیان شد، عموم محققان و تاریخ‌پژوهان، امتناع مسلم بن عقیل در قتل ابن زیاد را ستوده اند و آن را نشانه پایبندی ایشان به اخلاق اسلامی و دستورات شریعت توصیف کرده اند. ناگفته نماند اتخاذ این رویکرد با استناد به دلیلی است که مسلم برای عدم قتل ابن زیاد مطرح کرده و آن راضی نبودن هانی و وجود حدیث نبوی در حرمت ترور است. مرحوم کمره ای دراین باره چنین می نویسد: «سجیه عربی (رعایت حرمت حریم) باعث شد که هانی، مسلم را پناه داد و در معارضه با حکومت به استقامت واداشت. پس چگونه این سجیه، هانی را در مهمان کشی آسوده بگذارد؟ کسی که به محض ورود (مهمان) در منزل وی، ذمه‌دار پذیرایی است، مگر حاضر می شود به مهمان کشی معرفی شود؟ بله همین سجیه طبعا مسلم را به احترام دلیل چنین میزبان و حفظ حیثیت او، وادار می کند. مگر در شرع مقدس، حتی روزه گرفتن بدون اجازه میزبان، محل مناقشه نیست؟» اضافه می کنیم که رعایت مسائل اخلاقی از ویژگی های برجسته اهل بیت علیهم السلام و پیروان آنها بوده است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام وقتی در گرماگرم نبرد صفین با جرثومه فساد و یکی از عوامل اصلی فتنه صفین، عمرو بن عاص مواجه شد، نیزه ای به سوی او پرتاب کرد که او را به زمین انداخت. چون عمروعاص خود را در آستانه مرگ دید، پاهای خود را بالا برد و با این کار عورت خود را آشکار کرد. امام از سر حیا و بزرگواری، روی خود را از او گرداند و او را به حال خود واگذاشت. همین حیله را بسر بن أرطاه (جنایتکاری که پس از جنگ صفین با شبیخون هایی که به قلمرو حکومت علی علیه السلام زد، شیعیان بسیاری را به کام مرگ فرستاد) در مواجهه با علی علیه السلام به کار برد و امام از کشتن او منصرف شد. در حالی که با کشتن این دو، بسیاری از فتنه ها و جنایت ها رخ نمی داد و آنچه مانع چنین اقدامی شد، سجیه اخلاقی و منش آن امام بزرگوار بود. مسلم هم پرورش یافته مکتب همین بزرگوار بود؛ لذا هرگز منش اخلاقی خود را فراموش نمی کرد و هرچند می دانست که با کشتن عبیدالله بسیاری از فتنه ها رخ نخواهد داد، هیچ وقت بر این عقیده نبود که هدف، وسیله را توجیه می کند. از این گذشته برفرض که هانی و همسرش موافق بودند که این قتل در منزل آنها انجام شود، مسلم با آن سخن پیامبر چه می کرد و همچنین با این سخن پیامبر صلّی الله علیه و آله که فرمود: «إن الإیمان قید الفتک، من أمن رجلا على نفسه فقتله فأنا من القاتل بریء و إن کان المقتول کافرا؛ ایمان مانع از ترور است، من از کسی که دیگری را امان دهد و سپس او را بکشد، بیزارم. اگرچه آن مقتول کافر باشد». هنگامی که مهمان وارد خانه کسی می شود، به نوعی در امان است، حداقل در عرف، نوعی امان تلقی می شود و کشتن او خیانت محسوب می گردد. اگرچه آن شخص کافر بوده باشد. مرحوم کمره ای توضیح می دهد: «اگر گفته شود عبیدالله کافر عادی یا یهودی و ارمنی بی‌آزار و سر به زیر نبود که دنبال کار خود باشد تا قانون حراست خون او را مطرح نمود و بی اعلان جنگ، نتوان او را کشت و باز امید به هدایت او داشت، عبیدالله کافر کیشی بود که هرچند کارهای آتیه اش مکشوف نگشته بود، اما آن قدر که مکشوف گشته بود، قتل او را ایجاب می کرد.
در پاسخ باید گفت اقدام به این گونه کارها، مستبدانه به نظر می رسد و برای مصالح خلق باید جلوگیری شود و قانون الهی نباید به آن راه دهد، برای آنکه مقتدر همیشه مسلم نیست. مستبدین با این بهانه راه را برای ریختن خون مردم باز می کنند. گذشته از آنکه قانون حفظ خون ها و حرمت ترور هم مثل هر قانونی، در [مقام] وضع، ملاحظه ارزش و بی‌ارزشی یک نفر را نمی کند... بی‌وزنی و سبک‌وزنی عبیدالله کافرکیش، منافاتی با سنگینی وزنی قانون حراست جان ها ندارد و ارزش عدالت به دست می آید و معلوم می شود که حتی برّ و فاجر از توسعه آن در امان اند .» نتیجه سخن اینکه اقدام مسلم بن عقیل در عدم قتل عبیدالله بن زیاد، بیانگر روح متعالی او و فلسفه نهضت امام حسین (ع) بود که از اخلاق‌مداری و شریعت‌محوری این قیام بر می خاست. 📌 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
هدایت شده از پایگاه جامع امامت
⁉️چرا مسلم بن عقیل، عبیدالله بن زیاد را به قتل نرساند؟ ✍این سؤال اشاره به رویدادی دارد که در بیشتر منابع مقتل نگاری و عاشورا پژوهی نقل شده است. بر اساس این نقل‌ها، مسلم بن عقیل پس از ورود به کوفه، در منزل مختار ثقفی یا مسلم بن عوسجه سکنی گزید. پس از اینکه مردم کوفه نزد مسلم جمع شده و با او بیعت کردند، برخی مخالفان مانند عمر بن سعد و محمد بن اشعث کندی نامه‌ای به یزید نوشته و به او گزارش دادند که اگر کوفه را می‌خواهی، شتاب کن که حاکم فعلی کوفه، نعمان بن بشیر، ضعیف است یا خود را به ناتوانی زده است. به همین جهت یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن هنگام حاکم بصره بود، به حکومت کوفه نیز منصوب کرد.… 📝برای مشاهده‌ی متن کامل یادداشت حجت الاسلام والمسلمین رسول کلیک کنید. 🌐https://emamat.org 🆔@Emamat_net 🆔@Emamat_IF علیه‌السلام تلگرام اینستاگرام آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 آمار بسیار نادر از طلاب و مدرسین علوم دینی مصر پیروان مذاهب اربعه و پراکندگی آن در محلات و مناطق مصر - سال ۱۹۰۶ میلادی 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🟡 ضرب اولین سکه اسلامی در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام تاریخ‌نگاران بر این باورند که در زمان بعثت پیامبر خدا (ص)، مسلمانان از سکه های ایرانی و رومی استفاده می کردند. این سکه ها حاوی تصاویر و باورهای این اقوام بوده است. بیشتر پژوهشگران، تولید اولین سکه اسلامی را در زمان عبدالملک بن مروان (۲۶-۸۶ق)، پنجمین خلیفه اموی می دانند که به منظور کنار گذاشتن سکه های رومی، با امام باقر علیه السلام مشورت کردند و حضرت فرمودند: درهم‌ها و دينارهايی به طراز سكه اسلامی ضرب كنند و نقش آن را در يك روی، سوره مباركه توحيد و بر روی ديگر شهادت حضرت محمد را مقرر دارند (دمیری، حياة الحيوان الكبرى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1422ق، ج 1 ص 97). این در حالی است که یکی از فضائلی که در منابع متأخر برای امیرالمؤمنین علیه السلام ذکر کرده اند، اقدام ایشان برای تولید سکه اسلامی است. سید محسن امین (م 1371ق) در کتاب اعیان الشیعه، یکی از توصیفاتی که برای امیرالمؤمنین علیه السلام ذکر می کند این عبارت است: «أول من أمر بضرب السكة الاسلامية». (محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1 ص 534). در کتاب «العقد المنير في تحقيق ما يتعلق بالدراهم والدنانير» نیز این مطلب بازگو شده است (موسی حسینی مازندرانی، العقد المنير في تحقيق ما يتعلق بالدراهم والدنانير، ص 46). ایشان این سخن خود را به گزارشی از کتاب «غاية التعديل في الأوزان والمكاييل» منتسب می کند که مؤلف آن کتاب شيخ حيدر قلى خان كابلی (م 1372ق) در دائره المعارف بریتانیکا این مطلب را خوانده است: «ان أول من أمر بضرب السكة الاسلامية هو الخليفة علي بالبصرة سنة 40 من الهجرة الموافقة لسنة 660 مسيحية ثم أكمل الامر عبد الملك الخليفة سنة 76 من الهجرة الموافقة لسنة 695 مسيحية اه ويأتي في سيرة الباقر ع خبر ضرب السكة في عهد عبد الملك بن مروان.» (محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1 ص 534). در نسخه امروزی دائره المعارف بریتانیکا، این مطلب یافت نشد. البته بیان این فضیلت اختصاص به سید محسن امین ندارد و برخی دیگر از پژوهشگران تاریخ نیز بر این مطلب تصریح کرده اند که امیرالمؤمنین علیه اسلام اولین خلیفه ای بود که به ضرب سکه اسلامی اقدام کرد. امین بن حسن الحلوانی (م 1316ق) در نقد جرجی زیدان که ضرب سکه را به زمان دیگر خلفای اربعه بازگردانده، میگوید: «لم یثبت فی الروایات الصحیحه ان احدا من الخلفاء الاربعه ضرب مصکوکة اصلا الا علی بن ابی طالب رضی الله عنه فانه ضرب الدرهم علی ما نقله صبحی باشا الموره‌لی فی رساله له و رسم فیها صورة ذلک الدرهم.» (الحلوانی، نبش الهذیان من تاریخ جرجی زیدان، ص 43) پیش از او، احمد جودت پاشا (م 1313ق) تاریخ‌نگار، حقوق دان و دولتمرد عثمانی در کتاب تاریخ خود، به ذکر مشاهداتش از موزه ترکیه پرداخته و سکه های تاریخی را نام برده است. او تصریح می کند که نزد اهل علم مسلم انگاشته شده بود که اولین سکه عربی را حجاج بن یوسف در حدود سال 75 ضرب کرده است. اما با کشف سکه جدیدی در سال 1276 قمری توسط یک ایرانی به نام جواد، تاریخ ضرب اولین سکه اسلامی به دوران امیرمؤمنین علیه السلام بازگشت. او می نویسد: «و من المسلم عند اهل العلم ان الذی احدث ابتداء ضرب السکة العربیة هو الحجاج و کان ذلک علی المنوال السابق فی سنة خمس و سبعین او ست و سبعین. ولکن ظهر خلاف هذا عند وقوع الکشف الجدید فی هذا الفن سنة ست و سبعین بعد الألف و مائتین و ذلک ان رجلا ایرانیاً اسمه جواد اتی الی دار السعادة بسکة فضیة عربیة ضربت فی البصرة سنة اربعین هجریة و الفقیر رأیتها بین المسکوکات القدیمة الاسلامیة عند صبحی بک افندی. مکتوب علی احد وجهیها بالخط الکوفی (الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد) و فی دورتها (محمد رسول الله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون) و علی الوجه الاخر (لا اله الا الله وحده لا شریک له) و فی دورتها (ضرب هذا الدرهم بالبصره فی سنة اربعین).» (احمد جودت، تاریخ جودت، ج 1 ص 279) گفتنی است در سال 2007 میلادی (1386 شمسی) «محمد فوزی عبدالطيف اللثام» رئيس آثار كشف شده در بندر (رفح) در فلسطين اذعان کرده که تازه‌ترين بررسی‌های انجام شده حاكی از آن است كه درهم اسلامی در سال ۳۹ هجری ضرب شده كه پشت آن عبارت (لا اله الا الله) با جمله (بسم الله) احاطه گشته و در روی ديگر آن، در وسط سوره اخلاص و در پايين آن عبارت (محمد رسول الله ارسله بالهدی و دين الحق ليظهره علی الدين كله و لو كره المشركون) درج شده است. وی همچنين اشاره می‌كند: ضرب اين نمونه در بصره به تاريخ سال ۴۰ هجری به دستور امام علی (ع) بوده تا نخستين سبك درهم ويژه عربی اسلامی باشد. (https://archive.bintjbeil.org/article/3548)
به نظر می رسد می توان میان گزارشاتی که آغاز ضرب سکه را به دوران عبدالملک بن مروان منسوب کرده اند با اسنادی که ضرب سکه را در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام دانسته جمع کرد؛ بدین نحو که یکی از اقدامات اقتصادی و فرهنگی امیرالمؤمنین علیه السلام در دوران حکومت این بوده که آثار شرک و تثلیث را از میان بردارند و به همین جهت، برای کنار گذاشتن سکه های متداول جامعه آن روز که در ایران و روم ضرب شده بودند و تصاویر و باورهای پادشاهان ایرانی و رومی بر آنها نقش بسته بود، اقدام به ضرب سکه هایی نمودند که مطابق با آموزه های اسلام و فرهنگ توحیدی قرآن بوده است. پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام و غصب خلافت توسط معاویه بن ابی سفیان، او به ضرب سکه های اسلامی اقدام نکرد. این وضعیت تا زمان عبدالملک بن مروان ادامه داشته تا اینکه او با مشورت امام باقر علیه السلام، دوباره سکه های اسلامی را با تصویری که امیرالمؤمنین علیه السلام طراحی کرده بودند، ضرب کردند. بنابراین، یکی از اقدامات اقتصادی و فرهنگی امیرالمؤمنین علیه السلام ضرب اولین سکه هایی بوده است که نمادهای جامعه اسلامی و توحیدی را در خود جای داده بود. 📌 📌 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 شهادت قرآن به اهمیت عید غدیر 🔹عید غدیر در روایات اهل بیت علیهم السلام به عنوان بزرگترین عید مسلمانان معرفی شده است و از مؤمنان خواسته شده که در بزرگداشت این روز اهتمام ویژه ای داشته باشند. امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش یکی از شیعیان که پرسید: آیا مسلمانان غیر از روز جمعه و عید قربان و عید فطر، عید دیگری دارند؟ فرمود: آری عیدی بزرگتر! عبدالرحمن دوباره پرسید: فدایت شوم، کدام عید است؟ امام صادق علیه السلام فرمود: روزی که پیامبر خدا امیرالمؤمنین را به خلافت نصب کرد. روایاتی نیز از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که روز عید غدیر را به عنوان برترین اعیاد امت معرفی کرده اند. 🔸قرآن مجید نیز به علت اهمیت این روز شهادت داده است. با نگاهی به آیه 67 سوره مائده، آشکار می گردد که اهمیت روز عید غدیر، به جهت امری است که در این روز واقع شده است. خداوند در این آیه می فرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» (مائده: 67): ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند. 🔹در این آیه خداوند متعال فرمان ابلاغ و رساندن پیام مهمی را به پیامبر صلی الله علیه وآله می‌دهد؛ پیامی که نرساندن آن، به معنای نفی رسالت و از بین رفتن همه تلاش‌های پیامبر (ص) در دوره رسالت است. به دلیل حساسیت موضوع، پیامبر (ص) در ابلاغ پیام نگران بود که مردم از او سرپیچی کنند، اما خداوند با وعده حفاظت از پیامبر صلی الله علیه وآله، از او رفع نگرانی کرد. 🔸استناد به آیه تبلیغ در گرو فهم صحیح دو فقره «ما انزل الیک» و «و إن لم تفعل فما بلغت رسالته» است. در این آیه خداوند متعال از رسول خود می‌خواهد آنچه را که به او نازل شده، به مسلمانان برساند و در صورت تخلف از این دستور، وظیفه رسالت الهی را به سرانجام نرسانده است. بر اساس شأن نزول و روایات مفسِّره، رسول خدا صلی الله علیه وآله، مأمور به ابلاغ خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام بود، ولی به جهت کارشکنی‌های برخی صحابه، نگران واکنش آنان در مواجهه با این دستور الهی بود، از این رو مأموریت را به تأخیر انداخت؛ خداوند افزون بر اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را از عواقب ترک این دستور الهی بر حذر داشته، وعده به حفاظت و صیانت از رسول‌الله صلی الله علیه وآله داده است «والله یعصمک من الناس». سرانجام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با تکیه بر این تأکید و نوید، در روز 18 ذی‌الحجه سال 10 هجرت در حضور جمع بسیاری از مسلمانان، علی بن ابی‌طالب (ع) را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کرد. 🔹ممکن است سؤال شود که چرا در آیه هیچ تصریحی به محتوای پیام نشده است؟ علامه طباطبائی علت بیان نشدن «ما أُنزل» در این آیه را اشعار به بزرگداشت آن امر و اشاره به عدم اختیار پیامبر صلی الله علیه وآله در تعیین آن می‌داند يعنى بفهماند كه اين مطلب، امرى است كه رسول‌الله صلی الله علیه وآله در آن هیچ‌گونه اختيارى ندارد. 🔸افزون بر اینکه فقره «و إن لم تفعل فما بلغت رسالته» بر اهمیت و جایگاه محتوای پیام که امامت امیرالمؤمنین علیه السلام است، اشاره دارد. در حقیقت امامت عامل تکمیل دین است به گونه ای که اگر پیامبر صلی الله علیه وآله آن را ابلاغ نمی‌کرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده بود و زحماتش از بین می‌رفت؛ بنابراین، بدون امامت دین از هم فرو می پاشد و ایمان کامل نیست. 🔹در نتیجه، قرآن مجید اهمیت روز عید غدیر را در آیه تبلیغ بدین صورت نشان داده است: 👈 1. در این آیه به تبلیغ امری دستور داده شده که همسان با رسالت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله دانسته شده و تخلف از آن، به معنای به‌جای نیاوردن وظیفه پیامبری توصیف شده است. 👈2. این دستور در واپسین روزهای حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله ابلاغ شده؛ یعنی زمانی که بسیاری از آموزه‌های اسلام به گوش مسلمانان رسیده بود. 👈3. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نگران واکنش مسلمانان به تبلیغ این دستور بود تا آنجا که ممکن بوده است، جان رسول الله صلی الله علیه وآله به خطر بیفتد، بنابراین خداوند به پیامبر صلی الله علیه وآله وعده حفاظت و نگهداری داده است.
🔻با توجه به این سه نکته، می توان به اهمیت روز عید غدیر پی برد. در این روز خداوند متعال، رسول خود را موظف کرد که امامت امیرالمؤمنین علیه السلام را به ابلاغ مسلمانان برساند؛ دستوری که عدم اجرای آن به معنای ناتمام ماندن امر رسالت بوده است. به این جهت، عید غدیر روزی است که رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که در امتداد رسالت انبیای پیشین است، کامل شده و دین خدا و نعمت دستیابی به هدایت برای بشریت تمام گردیده است. 🔺بر این اساس، پس از ابلاغ امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (مائده: 3) نازل شد که بر کامل شدن دین اسلام تأکید کرده است. در نتیجه، اهمیت عید غدیر به جهت ابلاغ امامت امیرالمؤمنین علیه السلام و کامل شدن دین اسلام است. 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه رهبر انقلاب به ملت ایران؛ ⚠️مردم برای حضور در انتخابات نکنند و دست کم نگیرند 📢 این فیلم را حداقل برای نفر از آشنایان، دوستان و یا نزدیکان خود که دلش برای انقلاب می‌تپد اما هنوز برای حضور در انتخابات تصمیم نگرفته است، ارسال کنید. 🕰 تنبلی شما به ضرر ملت ایران و جمهوری اسلامی است! 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
💢اگر رای ندهیم چه می‌شود؟ 🔹اگر به فکر امنیت و آزادی مشروع هستید، رأی بدهید. رأی ندادن، جز طمع‌ورزی بیگانگان و پایمال شدن خون شهیدان راه اسلام نتیجه دیگری ندارد. 👌 به نامزدی رأی دهید که خواسته یا ناخواسته نقشه های دشمنان دین را اجرا نکند. 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🔰دو «ولایت» در ماه ذی الحجه! ماه ذی الحجه آخرین ماه در ترتیب تقویم هجری قمری و از ماه‌های حرام و ماه‌های حج است. مناسبت های متعددی در این ماه وجود دارد که برخی از آنها به عنوان مناسبت های همراه با شادی و سرور شناخته می شوند از قبیل: ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) (۱ ذی‌الحجه سال ۲ قمری)، بخشیدن فدک به حضرت زهرا(س) (۱۴ ذی‌الحجه۷ق)، واقعه غدیر (۱۸ ذی‌الحجه۱۰ق)، مباهله (۲۴ ذی‌الحجه ۱۰ق). از دیگر مناسبت های سرورانگیز این ماه در روز 24 ذی الحجه واقع شده است و مربوط به ماجرای خاتم‌بخشی امیرالمؤمنین علیه السلام در سال نهم هجری است. در این روز، آیه ولایت نازل شده و مانند حدیث غدیر، واژه «ولی» و منصب «ولایت» برای امیرالمؤمنین علیه السلام به کار رفته است. ✅شأن نزول آیه ولایت روایات تاریخی بیانگر آن هستند که روزی فقیری وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، امیرالمؤمنین علیه السلام که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست حضرت بیرون آورد و این آیه نازل شد. ابوذر غفاری نیز همین شأن نزول را روایت کرده و در ادامه آورده است: در آن هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در حال نماز بود و این ماجرا را مشاهده کرد. هنگامی که از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو خواست که روح او را وسیع و‌ کارها را بر او آسان کنی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز تقاضا کرد هارون را که برادرش بود، وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر نیرویش بیفزایی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا! من محمد، پیامبر و برگزیده توام. سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز. از خاندانم، علی علیه السلام را وزیر من گردان تا به وسیله‌اش پشتم قوی و محکم شود. هنوز دعای پیامبر صلی الله علیه و آله پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد. ✅تأیید شأن نزول از سوی عالمان شیعه و اهل سنت این شأن نزول از طرق گوناگون در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است. از جمله اصحابی‌ که این حادثه را نقل‌ کرده‌اند، امام علی علیه السلام، عبداللّه بن عباس، ابورافع مدنی، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری، انس‌ بن مالک، و مقداد بن اسود هستند. در کتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از اهل تسنن و 19 حدیث از شیعه نقل شده است. شهرت این خبر به‌ حدی بوده که حسان‌ بن‌ ثابت، شاعر رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز این منقبت علی علیه السلام را به‌ نظم آورده است: فانت الّذی اعطیت اذ کنت راکعاً / زکاة فدتک النفس یا خیر راکع فانزل فیک اللّه خیر ولایة / و اثبتها اثنی کتاب الشرایع. تو همانى كه در ركوع بخشيدى / على! جان فدايت، اى بهترين ركوع كننده! خداوند، بهترين ولايت را در شأن تو فرو فرستاد / و آن را در قوانين استوار دين، تبيين كرد. محدثان بزرگی از اهل سنت در اعصار گوناگون این روایت را در کتاب‌هایشان آورده‌اند. آلوسی گفته است: بیشتر اخباریان برآنند که این آیه در شأن امام‌ علی علیه السلام نازل شده است. احادیث مربوط به نزول آیه در شأن علی علیه ‌السلام که از شیعه و اهل سنت نقل شده در حد تواتر بوده و مفید یقین است، و این احادیث مورد استناد محدثان، مفسران، متکلمان و فقیهان قرار گرفته است؛ تا آن‌جا که فقها در مسئله فعل کثیر در نماز و این‌که آیا صدقه مستحبی زکات نامیده می‌شود یا نه، به آن استناد کرده‌اند. اهمیت این آیه وقتی نمایان می‌شود که اهل بیت علیهم ‌السلام و از جمله امیرالمومنین علیه ‌السلام به این آیه در برابر مخالفین، استدلال نموده‌اند. امام هادی علیه ‌السلام در نامه‌ای به اهل اهواز، بعد از ذکر این آیه می‌فرمایند: علماء اتفاق دارند بر این که این آیه در مورد امیرالمومنین علی علیه السلام است، آنگاه که در حالت رکوع، انگشترش را صدقه داد. شیخ طوسی از بزرگان علمای شیعه می‌‌فرماید که قویترین نص بر امامت امام علی علیه السلام از قرآن آیه ولایت است. ✅معنای «ولی» در آیه ولایت مهمترین اختلاف در تفسیر این آیه، پیرامون واژه «ولی» در آن است. از دیدگاه شیعه «ولی» در این آیه مانند «مولی» در حدیث غدیر، به معنای «سرپرست» و «صاحب اختیار» است اما از دیدگاه اهل سنت، واژه «ولی» به معنای «دوست» و «یاور» است. اگر چه واژه «ولی» بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، اما منظور از «ولی» در آیه، همان معنای اول است، یعنی امیر مؤمنان(ع) مانند خدا و رسول(ص) می تواند در باره امور مردم، دخالت، تصرّف و تصمیم گیری کرده، بر آنان حکومت کند. دلیل این ادّعا، آن است که:
👈اول) حصر موجود در آیه: معنای دوم و سوم با مفهوم حصر در آیه، سازگار نیست؛ زیرا در ابتدای آیه واژه «انما» به کار رفته شده و آن به معنای انحصار است؛ یعنی حکم را بر آنچه پس از «انّما» ذکر شده اثبات، و از آنچه ذکر نشده، نفی می‏کند بنابراین کلمه «إنّما» بر ولایتی خاص دلالت می‏کند، ولایتی که اوّلاً وبالذات به خداوند اختصاص دارد و برای دیگران با اذن و مشیت الهی ثابت می‏شود. دلیلی ندارد که قرآن کریم، تأکید کند تنها برخی از مؤمنان، دوستدار یا یاور شما هستند؛ امّا دیگر مؤمنان. واقعی که در رکوع زکات نداده اند، دوست و یاور شما نیستند! 👈 دوم) تنافی معنای نصرت با آیات دیگر: در صورتی که معنای آیه، تأکید بر لزوم دوستی و یاری افراد خاصی از مؤمنان باشد، این آیه با آیات و روایاتی که تأکید دارند همه اهل ایمان، دوست و یاور یکدیگرند و همه با هم برادرند و باید با هم تعاون داشته باشند، مانند «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» و «إِنَّمَا ٱلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» تنافی دارد. نتیجه سخن اینکه ماه ذی الحجه یادآور فضائل بیشماری برای اهل بیت علیهم السلام است که از جمله آن، ماجرای خاتم‌بخشی امیرالمؤمنین علیه السلام است که موجب شد خداوند آیه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» را نازل کند و در آن بر ولایت و سرپرستی امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید نماند. 📌 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🔰 آیه ولایت در اشعار شاعران مسلمان ✍️روز 24 ذی الحجه سال نهم هجری، روزی است که ماجرای خاتم بخشی امیرالمؤمنین علیه السلام و نزول آیه ولایت واقع شده است. ✍️بر این اساس، برخی شاعران پیرامون این فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام اشعاری را سروده اند. 1️⃣نخستین شعر سروده شده در این باب به صحابی شاعر حسان بن ثابت برمیگردد که سروده‌است: 🏷 و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعا / زکاه فدتک النفس یا خیر راکع 🏷 فانزل فیک الله خیر ولایت / و بینّها فی محکمات الشرایع 💢تو بودی که در حال رکوع زکات بخشیدی، جان به فدای تو باد ای بهترین رکوع کنندگان 💢و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را دربارهٔ تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود. 2️⃣ سید رضی می‌گوید: 🏷و من سمحت بخاتمه یمین / تضن بکل عالیه الکعاب 💢و علی آن کسی است که دست پر جودش انگشتری را بخشید، آن دستی که بر هر صاحب فضیلت و شرافتی برتری داشت. 3️⃣دعبل شاعر شیعه در مورد خاتم بخشی علی چنین انشا نموده‌است: 🏷اذ جاءه المسکین حال صلوته / فامتد طوعا بالذراع و بالید 🏷فتناول المسکین منه خاتما / هبط الکریم الاجودی الاجود 💢در آن هنگامیکه مسکینی در حال نماز او به سوی او آمدو او از روی میل و رغبت ذراع و دست خود را به سوی او دراز کرد 💢در این وقت آن مسکین انگشتری را از او گرفت و جبراییل که گرامی‌ترین افراد گرامیست نازل شد. 4️⃣خزیمه بن ثابت در این مورد سروده‌است: 🏷صدق خاتمه راکعا / فاحسن بفعل امام الوری 💢اوست که در رکوع نماز انگشتری خود را صدقه داد، پس چقدر نیکوست این عمل در مقابل همه خلایق عالم. 5️⃣سید حمیری از شعرای بزرگ صدر اسلام در دیوان خود چنین بیان می‌دارد: 🏷من ذا بخاتمه تصدق راکعا / فاثابه ذوالعرش منه ولاءا 💢کیست آنکه انگشتری خود را در حال رکوع صدقه داد و بدین جهت خداوند صاحب عرش ولای خود را جزای او داد. 6️⃣شهریار تبریزی شاعر معاصرنیز در غزل معروف «علی ای همای رحمت» با اشاره ای به این آیه چنین سروده: 🏷برو ای گدای مسکین در خانه علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را 📌 📌 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✡️ شیپور «شوفار»؛ از کنیسه تا حسینیه! 📍این شیپور از چه چیزی ساخته شده است؟ 📍تاریخچه استفاده از آن در مراسم عزاداری چگونه است؟ 📍آیا امروزه در مناطق دیگر جهان نیز از این شیپور استفاده می شود؟ 📥در فرسته بعد پاسخ این سؤالات بیان شده است 👇👇👇👇 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
✡️ شیپور «شوفار»؛ از کنیسه تا حسینیه! ✍️ رسول چگینی 🔹یکی از رسوم مناطق جنوب ایران که در عزاداری دیده می شود، استفاده از شیپوری استوانه ای شکل و مارپیچ است که برای نواختن صدای بلند به همراه دمام، طبل و سنج استفاده می شود. این شیپور در واقع نوعی شاخ حیوان است که با ایجاد سوراخی در بدنه آن و دمیدن شدید هوا در آن سوراخ، صدای بلندی از دهانه آن خارج می شود. 🔸استفاده از این شیپور در مراسم عزاداری، یکی از رسوم وارداتی است که نمی توان پیشینه زیادی برای آن در ایران یافت و به نظر می رسد اواخر صفویه این شیپور در مراسم عزاداری جنوب ایران استفاده شده است. صد البته استفاده از شاخ حیوانات به عنوان شیپور، پیشینه ای طولانی در میان جوامع بشری دارد و امروزه نیز در مناطقی از هند، خاورمیانه و آفریقا همچنان از آن در مراسمات مذهبی استفاده می کنند. ✡️ اما شاید بتوان بیشترین استفاده از این نوع شیپور را در دین یهودیت دانست. یهودیان این شیپور را شوفار نامیده اند. 📣 شوفار (به عبری: שופר) نوعی سازی بادی است که به‌طور معمول در آیین‌های یهودی از دوران کهن تا به امروز استفاده می‌شود. این ساز را یهودیان در هنگام نبرد سرزمین کنعان در پشت دیوارهای شهر اریحا استفاده کردند. آن روز یوشع این ساز را نواخت. در سنت یهودی شوفار را در جشنهای روش هشانا و یوم کیپور می‌نوازند تا نشان دهند که روزه به پایان رسید و وقت افطار است. 📣کابالا معتقد است که شوفار شیطان را گیج می کند و از توطئه های او علیه یهودیان جلوگیری می کند شوفار تنها سازی است که یهودیان از دوران باستان تاکنون حفظ کرده‌اند. این ساز با استفاده از شاخ یک حیوان حلال گوشت معمولاً قوچ ساخته می‌شود. واژهٔ شوفار و شیپور احتمالاً هردو از یک ریشه هستند. 🕎 دستور‌ نواختن‌ شوفار ‌(دمیدن در شاخ‌ قوچ‌) به‌طور مستقیم در تورات آمده است: 1️⃣ «روز اول ماه هفتم برای شما روز مقدس اعلام شده‌ است‌. هیچ‌ کار و پیشه‌ای انجام ندهید، برای شما روز‌ نواختن‌ شوفار‌ باشد‌.» (سِفر اعداد، فصل۲۹، آیه۱) 2️⃣ حتی اگر شخصی به‌سبب بیماری یا علل دیگر نتواند به کنیسا آمده و صدای شوفار را بشنود، باید از کسی که شوفار می‌زند درخواست کند که به خانهٔ او یا به بیمارستان آمده و در آن‌جا برای او شوفار بزند. 3️⃣ نواختن شوفار در یهودیت میصوای [فریضه و واجب] بسیار مهمی است. ♨️ هرچند نمی توان کاربست شوفار را منحصر در یهودیت کرد، اما به نظر می رسد توجه به جایگاه آن در یهودیت و تبدیل شدن به نمادی برای آنان به گونه ای که حتی شبکه ای تلویزیونی با عنوان «شوفار تی وی» دارند، ضرورت دقت بیشتر برای استفاده از آن را گوشزد می کند تا از آسیب های تمدنی در میان مسلمانان پیشگیری شود. 📌 📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|