✅ #یادداشت_رشد
📄انقلاب در عربستان...
✴️ [این نوشته، بیست و هشتم فروردین ۹۷ نگاشته شده و بواسطه توقف فعالیت در تلگرام،با ده روز تاخیر،تقدیم می شود]
🔹عصر طولانی یه پنج شنبه بهاری بود. از صبح کار و جلسات متعددی داشتم؛ جوونایی از ارومیه اومده بودن و از گروه خودجوشی به نام "راهیان پیشرفت و تعالی" که برای #آبادانی شهر و استانشون تأسیس کرده بودن، می گفتن. یه سری بچههای خوش فکر هم از هیأت ثارالله زنجان اومدن و با هم در مورد ویژگی های یه هیاتِ پایِ کارِ #انقلاب، گپ و گفت داشتیم. دو سه نفر رو هم از یک گروه جهادی که بعد از زلزله کرمانشاه، مدام اونجان و مشغول رتق و فتق امور و رسیدگی به مردمن، زیارت کردم. آخر سر هم با یک گروه از مستندسازا که مستندی در خصوص ایده امام برای #بسیج_جهانی_مستضعفین ساخته بودن، جلسه داشتم. تو این مستند از ویژگی های مشترک و متمایز بسیج توی ایران، حشدالشعبی توی عراق، حزب الله توی لبنان، انصارالله توی یمن، فاطمیون توی افغانستان و زینبیون توی پاکستان حرف زده شده... به هر صورت روز پر شور و امیدی بود. از اون روزائی که میگیم برای همین، انقلاب کردیم. دم دمای غروب رسیدم منزل و نماز مغرب و عشاء رو خوندم. روی سجاده، چشام سنگین شد... @Rushdisu
🔹یهو دیدم شبکه خبر تلویزیون برنامه ش قطع شد و داره بزرگ تیتر میزنه "خبر فوری، خبر فوری" و بعدشم نوشت: "خبرها،حکایت از وقوع #انقلاب_در_عربستان میکند" و حواله داد مخاطب رو به خبرهای تکمیلی. خودم رو جمع و جور کردم و زدم بیرون، ببینم چه خبره. توی کوچه ،یکی از همسایههایِ چند خونه اون طرف تر مشغول ترمیم چالهای بود که چند سال جلوی در خونه ش سبز بود و هر وقت بهش میگفتم :"این رو یه کاریش کنین"، میگفت :"#وظیفه شهرداریه، وظیفه من نیست، مالیات و عوارض میدیم که این کارا رو کنن." حالا خودش مشغول ترمیم چاله بود. سلام کردم و گفتم: "آخر به زحمت افتادینا ؟!" گفت: "نه بابا، وظیفه مه، تاخیر شد، حلال کنین، دیدم اگه نکنم آخرپای بچههای خودم میره توش و مصیبتی میشه ..."
🔹با تعجب از این تغییر رفتار راهمو ادامه دادم. کمی جلوتر، رسیدم به سوپری محل و با خودم گفتم بذار حالا که اینجام، دو سه قلم خرید رو برا خونه انجام بدم. دیدم تلویزیون مغازه روشنه و شبکه خبر هنوز داره "خبر فوری" می ره، گفتم: "احمد آقا شکر هست خدمتتون؟"، دیدم به عکس بیشتر موقعا، با احترامی زیاد گفت: "بله سه نوع داریم که قابل شما رو هم نداره. یه نوعش از اون دو تا بهتره و مرغوب تر. " گفتم:" پس یه بسته لطف کنین. یه پنیر هم میخواستم." گفت:" پنیرمون خوب نیست. آوردم خبرتون میکنم." دو سه قلم جنس دیگه رو همگی با قیمتی متفاوت از قبل، خریدم؛قیمتی کمتر از "قیمت برای مصرف کننده" . گفتم :"اشتباه نکردین قیمتا رو؟"، گفت:" نه. دیدم دست و بال مردم بسته س و میشه با سود کمتر هم فروخت." یاد چند باری افتادم که سرِ قیمت باهاش دعوام شده بود... تو همین وضعیت، بنده خدایی وارد مغازه شد و یواشکی پولی داد دست احمد آقا و گفت هر کی نداشت از این حساب کن...
🔹داشتم از مغازه می اومدم بیرون که، دیدم گوینده اخبار شبکه خبر، نامه استعفای چند تن از وزرا رو، به دلیل اینکه میدونن #لایق_تر و با کفایت تر از اونا برای این مسئولیتا وجود داره، داره خبری میکنه. رئیس جمهور هم خیلی زود با استعفای اونا موافقت کرده ... @Rushdisu
🔹اومدم بیرون دیدم رئیس موسسه مالی-اعتباری "غروب"، میزش رو گذاشته دم در شعبه اصلی و به همه مراجعین با ادب و احترام داره جواب می ده و توضیح میده که چه اشتباهات و سوء استفادههایی انجام شده و میگه که با تمام توان درصدد جبرانن و از مردم میخواد کمک کنن. گمانم اینه مردم حالا دیگه باور نمیکنن این حرفا رو، ولی اقلا احساس بهتری دارن...
به خودم اومدم، دیدم انگار نه انگار شبه، همه چی عین اول صبح یه روز کاری برقراره... فقط بانکها برعکس همه جا تعطیلن. یه اطلاعیه هم به این مضمون زدن رو شیشه هاشون که با توجه به #انحلال بانک مرکزی و باز طراحی ساختارش، امکان فعالیت بانکها موجود نیست. در اولین فرصت هم بجای این بانکها، یکی دو بانک قرض الحسنه قرار میگیره تا فرایند ادای دیون و ادامه فعالیتها بررسی بشه. ته اطلاعیه هم به مردم قول داده که با دقت از اموال شون حراست می شه. جالبه که پای نامه رئیس کل بانک مرکزی رو، رئیس جمهور هم، امضا کرده و انگشت زده.
👇👇 #ادامه_مطلب 👇👇
✅ #یادداشت_رشد
📄گل های بوستان انقلاب
🔻 به بهانه کتاب «#یادت_باشد»؛ خاطرات شهید حمید سیاهکالی مرادی
✴️گاهی اوقات هیاهوی بحران های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی کشور آنقدر فراگیر می شود که برخی از مردم کوچه و بازار تصور می کنند که نکند #انقلاب از مسیر اصلی خودش فاصله گرفته باشد. انقلابی که بستر عروج آدم های بزرگی بود الآن در ابتدایی ترین نیازهای اقتصادی اش درمانده شده و در عرصه فرهنگ منفعل و وامانده. روزی در این جامعه باکری ها و همت ها و خرازی ها رشد کردند و گویا جامعه عقیم شده از تربیت چنین فرزندان برومندی برای انقلاب اسلامی.
🔹 واقعا ماجرا همین است؟ واقعا جامعه تغییر کرده یا ما واقعیت های جامعه را درست نمی بینم؟ وقتی با سخنان سکان دار انقلاب اسلامی مواجهه می شویم، نگاه متفاوت ایشان را به راحتی درک می کنیم؛ نگاهی که حتی در میان برخی از مذهبیهای دلسوز انقلاب هم کمی خوش بینانه به نظر می آید. مثلا همین چند شب پیش در دیدار اقشار مختلف مردم به ماجراهای دهه هفتاد اشاره کردند که دشمن چقدر هزینه کرد تا بتواند از جهت فرهنگی انقلاب اسلامی را شکست دهد و همان سال ها هم بود که ایشان به مسئله شبیه خون فرهنگی و تهاجم فرهنگی اشاره کردند اما نتیجه جنگ فرهنگی چه بود؟ ثمره جنگ فرهنگی چیزی جز رویش #جوانان_انقلابی در این دهه نبود تا جایی که رهبر انقلاب اشاره کردند که دهه هفتادیها همچون گلهایی در بوستان انقلاب روییدند و ثمره آن امثال حججی ها شدند که با تمام وجود، خودشان را برای دفاع از حریم اسلام خرج کردند. @Rushdisu
🔹 از جمله این گلهای بوستان انقلاب، #حمید_سیاهکالی مرادی است؛ حمیدی که همچون دیگر شهدای مدافع حرم، همه تعلقات دنیایی را کنار گذاشت و مردانه از حریم اسلام دفاع کرد و در نهایت به شهادت رسید. چقدر زیبا کتاب «یادت باشد» گوشه هایی از زندگی این مرد الهی را به تصویر می کشد. شهیدی که دعای سر سفره عقدش هم، فدا شدن برای دفاع از حریم اسلام بوده است. شهیدی که در اوج دغدغه های انقلابی، ذره ای از محبت به همسرش کم نمی گذارد و در اوج روزهای خوش زندگی متاهلی، لحظه ای لبیک به مولایش را به تاخیر نمی اندازد و با تمام وجود راهی مبارزه با دشمنان اسلام می شود و به مقام شهادت می رسد.
🔹 واقعا چگونه ممکن است کسی محبت به همسر داشته باشد و این محبت، حقیقی باشد اما حاضر باشد به راحتی از همسرش دل بکند و او را رها کند. تصور این ماجرا آنقدر سخت است که برخی از آدم های ساده لوح چنین می پندارند که احتمالا از همسرش خسته شده یا شاید هم می خواهد از وضعیت فعلی خودش فرار کند و یا هزاران احتمال دیگر... . اما وقتی خاطرات حمید سیاهکالی مرادی را می خوانی اصلا نمی توانی چنین برداشتی کنی. مردی که حقیقتا عاشق همسرش بوده و در لحظه لحظه زندگی مشترکش با همسر خود این عشق و علاقه را اثبات کرده است. پس ماجرا چیه؟
🔹 واقعیتش این است که درسته که هیچ کسی مثل این گلها مفهوم محبت به همسر را درک نکرده اند و حقیقتا عاشق همسر خودشان هستند اما عشق های دیگری را هم چشیده اند که حاضرند تمام عشق های حقیقی خود را فدای آن عشق کنند. عشقی به وسعت ابدیت که اگر آن عشق نباشد تمام عشق های دیگر موهوماتی بیش نیستند. عشقی که یقینا حمید سیاهکالی مرادی چشیده است که حاضر است تمام عشق های دیگر را فدای آن کند. عشقی که حمید را هر شب به در خانه خدا می کشانده تا جایی که به نقل از همسر شهید یک بار هم نماز شب و اشک های نیمه شب حمید ترک نمی شده است. این عشق جز دیدار و لقای الهی هیچ چیز دیگر نمی تواند باشد و طبیعی است که محور دعاهای نیمه شب حمید «اللهم ارزقنا توفیق الشهاد فی سبیلک» باشد.
👇👇 #ادامه_مطلب 👇👇
✅ #نشست_رشد
📄 چهارمین کارگاه تجربه حلقه سینمای مرکز رشد با حضور جناب آقای #سید_محمود_رضوی
✴️ در آخرین روز از آبان ماه ۱۳۹۶ جلسه ۵ ساعته #حلقه_سینمای مرکز رشد میزبان تهیه کننده آرمانخواه و انقلابی جناب آقای سیدمحمود رضوی بود. روایتی از آنچه سید محمود برای مان گفت را برای تان پیشکش آورده ایم.
🔹 #سید_محمود_رضوی، در سال ۱۳۵۹ در خانواده ای مذهبی و سنتی، در مشهد الرضا به دنیا آمد. انقلاب نکرده بود ولی فرزند انقلاب بود و به طبع عاشق انقلاب .
🔹 ۱۵ سالگی دیپلمش راگرفت ولی انگیزه ای برای دردسرهای دانشگاه نداشت. از همون نواجونی دنبال" #رو_پای_خود_ایستادن " بود. اداره حجره سنتی پدر در بازار رو دست گرفت ولی نه به شکل سنتی و به توصیه" الفقه ثم المتجر" چند صباحی هم نشین طلاب #حوزه شد.
🔹دهه ۷۰ بود و شور مطالبات #عدالت_خواهانه و فعالیت های سیاسی در مشهد و او هم #جوان_انقلابی . حجره داری بازار نتوانست این نهاد ناآرام را آرام کند؛ و از طرفی می دانید" آب #نسل_جدید با #نسل_قدیم توی یه جوب نمیره" . حجره را تحویل داد و تنهایی رفت پی کار آزاد. کار آزاد هم گاهی شیرین است و گاهی تلخ. سال ۸۰ بعد از شیرینی نوبت تلخی آن به رسید و کلاه برداری همه را بُرد که بُرد.... از صفر شروع کرد، اما ناامید نشد...
🔹به تهران آمد، چند صباحی از مشهد کالا می آورد و می فروخت ولی زیاد پابند آن نبود برای همین با پیشنهاد کار در #موسسه_فرهنگی ، به آنجا رفت.
🔹دهه ۸۰ ، دهه #خویشتن_سازی_فکری و #عملی بود، از آشنایی با اهل تجربه تا همکاری با گروه مستندسازان و بعدها احساس نیاز به دانشگاه در رشته مدیریت فرهنگی، ازدواج و تشکیل موسسه و برداشتن قدم های بلند در تولید مستند و فیلم کوتاه.
🔹اعتماد به نفس زیادی داشت و دل پرجراتی و همین جسارت، گاهی کار دستش می داد. به سختی برای کار قرض می کرد، و گاهی مجبور بود به زحمت قرض ها را پس دهد. فیلمش که توقیف می شد به هزار راه می زد تا مجوز بگیرد. خودش اهل فکر و ایده برای فیلم هایش بود و مساله اش، مساله #انقلاب ؛ از تاریخ ایران و انقلاب گرفته تا فتنه. از ژانر کمدی تا اجتماعی سیاسی. متفاوت شده بود از خانواده اش ولی خطش را فراموش نکرده بود. با همه کار می کرد و با همه کنار می آمد از اصغر فرهادی گرفته تا مسعود ده نمکی. و به آب و آتش می زد تا همه –ولو اندک- پای #سفره_ی_اسلام_و_انقلاب بنشینند...
🔹اما ما #سید_محمود_رضوی دهه ۹۰ را بیشتر می شناسیم؛ با دهلیز، معراجی ها، پرده نشین، سیانور ، ماجرای نیمروز ،لاتاری ،دارکوب و فیلم هایی که در راه است.
🔹تا نیمه های شب آخر آبان ، سید محمود رضوی تا آخرین نفر ایستاد و سخن گفت، پرکار، پر ایده و سرشار از بیم و امید از آینده ای که معلوم نیست برایش چه تقدیر کرده است.
او هم اکنون در اثنای تهیه روایتی سینمائی از عملیات مرصاد است که تاکنون هم عنوان #ماجرای_نیمروز_چند_روز_بعد را به خود دیده و هم نام #رد_خون را.
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
#حلقه_سینمای_مرکز_رشد
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✅ #یادداشت_رشد
📄 #چرا_اثرگذار_نیستیم؟
✴️ #انقلاب، یک کنش قوی جمعی است که حاصل اراده های تجسدیافته مشترک الغایة است. وقتی از فعل جمعی سخن می گوییم، باید به مجرای تحققش نیز ملتفت باشیم. فعل تا جایی جریان دارد که اراده جریان داشته باشد و اگر اراده کم رمق است به ضعف نفس بر می گردد. در همین سیر قهقرایی، علت ضعف نفس را نیز باید در تشتت توجه نفس جست. پس فعل انسان منقطع نمی شود، مگر آنجایی که #اراده انسان منقطع می شود (البته با فرض وجود ابزار انجام فعل و قابلیت ماده پذیرای فعل) و اراده نیز با سقوط علمی که مبدأ اعتبار آن فعل شده زایل می گردد. زوال علم هم به ضعف توجه نفس راجع است.
🔹 در ابتدا به ذهن ما این چنین می آید که غلظت حضور محسوسات با مکث در آن ها و وجود شیء خارجی، اراده ساز است. یعنی به هر میزانی که ما تأنی در حس داشته باشیم، صورت محسوس هم نزد ما جلاء و وضوح بیشتری خواهد داشت و طبعا میل و اراده به آن نیز فزونی می یابد. اما با تأمل مشخص می شود که این مورد تنها عامل قوت نفس و مقام اراده اش نیست.
🔹 یک محفل عمومی را در نظر آورید که اصوات مختلف و مختلطی در فضا تموج دارد و همهمه ای برپاست. در این حالت، اگر ما به یک صدای خاص و متکلم مشخصی اهتمام و قصد نماییم، آن صدا برای ما از باقی اصوات تمیز پیدا می کند و آن را می شنویم. باقی اصوات در حالی به گوش ما می رسند که گویا یک صدای واحد ممتد با اجزای متشابه هستند. همین خصلت مهم در هنگام بیماری نیز خود را نشان می دهد. بیمار، هنگامی که مشغول امری می شود که او را از بیماری اش غافل می کند، ادراک دردش کمتر می گردد. پس به واقع در همه مواجهات ما با محسوسات، این #توجه_نفس است که التفات اراده ساز ایجاد می کند، نه غلظت محسوساتی که ما را احاطه کرده است.
🔹 همین توجه در ادراکات خیالی پر دامنه تر است. اگر توانایی توجه شدید به #ادراکات_خیالی را داشته باشیم، آن ها نیز همچون محسوسات خارجی غلیظ و واضح می شوند؛ کما اینکه همین حالا نیز قوه خیال ما به آنچه معتاد اوست، التفات کثیر دارد.
🔹 #فضای_مجازی، مملو از ممثلات خیالی است و در بالا اشاره شد که چنبره زدن در لابلای خیالات، اراده آور نیست و بلکه #تشتت در توجه نفس ما ایجاد می کند. این تشتت و مآلا #ضعف_نفس، مانع تحقق فعل مطلوب انقلابی می شود. فعلی که باید به دنبال نیازهای انقلاب و اعتبارات وضع شده برای رفع آن ها رقم بخورد. لذا آنکه مناسبات ادراکی خود را در این دنیای تشتت آفرین رقم زده است، بسان همان است که در فضای پر از همهمه می خواهد متوجه همه اصوات شود و مسلما نسبت به هیچ کدام از اصوات و متکلمین آن ها، علم قادر بر ساخت اراده را نمی یابد و نمی تواند اراده لازم برای کنش ورزی اثربخش را رقم زند.
✍️ #احمد_شریعتمداری پژوهشگر مرکز رشد
🏵 #هسته_بازاریابی_سیاسی_مرکز_رشد
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐 سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐 ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐 بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu