✅ #یادداشت_رشد
📄 از قیاسش خنده نآمد خلق را
✴️ تئوری های انگیزش به دو نوع #محتوایی و #فرایندی طبقه بندی شده اند. یکی از نظریه های فرایندی معروف، تئوری برابری استیسی آدامز است. این نظریه از فراگرد #مقایسه_اجتماعی ایجاد شده است. مقایسه اجتماعی عبارت است از ارزیابی وضعیت خودمان در چهارچوب وضعیتهایی که سایرین دارند. ایدهی اصلی نظریه برابری آن است که افراد در فراگرد مقایسه اجتماعی«آورده های خود و دیگران را به سازمان» با «دریافتی های خود و دیگران از سازمان» مقایسه می کنند و احساس برابری یا نابرابری(مثبت یا منفی) به آنها دست خواهند داد. این احساس عامل اصلی انگیزش وی برای تنظیم فعالیت های خود در سازمان خواهد شد؛ اعم از اینکه ورودی های خود را کم یا زیاد کند، دریافتی های خود را کم یا زیاد کند، مبانی مقایسه خود را تغییر دهد، سازمان را ترک کند(عدم امید به اصلاح نابرابری) و.... . در روانشناسی اجتماعی دامنه ی مباحث نظریه مقایسه اجتماعی از موضوع انگیزش بسیار فراتر می رود و به ساخت هویت های فردی و گروهی و ... نیز کشانده می شود.
🔹مردم #ما و #ما دائما در حال مقایسه هستیم. مقایسه خود با برادرمان، مقایسه خانواده خود با خانواده عمه یا خاله، مقایسه خود با پسر همسایه، مقایسه ماشینمان با ماشین بغلی پشت چراغ قرمز، مقایسه خود با استادمان، مقایسه هسته علمی خود با هسته های علمی دیگر، مقایسه سازمان خود با سازمان دوستمان، ، مقایسه نمایندگان مجلس، مقایسه شهر خود با شهر بغلی، مقایسه استانی، مقایسه کشوری و.... .ما چندین و چند ساعت از روز را به مقایسه مشغولیم و بقیه ساعت های روز را هم مشغول عمل بر مبنای آن مقایسات هستیم. حتی بعضا دامنه ی این مقایسات به ساعت های خوابمان هم کشیده می شود و در آنجا هم مشغول مقایسه خود با ....یا با... یا.... هستیم.
🔹 قیاس دروازه #تاثیرگذاری و #تاثیرپذیری از جامعه است. قیاس آن کنش فعال و آگاهانه ای است که ارزش ها، انتظارات و هنجارهای اجتماعی را در وجود ما فعال می کند و به تدریج هویت ما در فرایندی تکرار پذیر و بسیار پیچیده ساخته می شود. بعد از مدتی(بخوانید هبوط بیشتر) این قیاس خودش موضوعیت پیدا می کنم و انسان ها و ماها"هستیم" چون مقایسه می کنیم. به عبارتی تمام هویت ما را جامعه ساخته و دائما در حال ساخت آن است و ما آغوش خود را برای آن بازکرده ایم. در این مرحله قیاس از حالت کنش فعال و آگاهانه به رفتاری عادتی و حتی ناخودآگاه تبدیل می شود به طوری که در پستوهای نفس ما، این قیاسها هستند که تصمیم نهایی را می گیرند.
دامنه ی این بحث بسیاری از نظریه ها و اصول سازمان و مدیریت را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. در درون سازمان به نحوی و در ارتباط سازمان با بیرون (آنچه محیط سازمان خوانده می شود) به نحوی دیگر. در درون سازمان تجویز ما به مدیران و کارمندان چیست؟ بر تنور قیاس و مقایسه اجتماعی بدمند یا آن را خاموش نگه دارند؟ درارتباط با محیط تجویز ما چیست؟ با تغییر میزان قیاس چه تغییری در مفاهیم سازمانی چون استراتژی، رقابت، اثربخشی، بازاریابی، ماموریت گرایی و غیره حاصل می شود؟(اگر تأملی روی سازمان و تشکیلات کنونی خود داشته باشیم، بهتر مسأله جا می افتد)
🔹این موضوع با مفاهیم زندگی اسلامی که مفاهیم سازمان و تشکیلات جزئی از آن است، نیز مربوط می شود. شکر، قناعت، ایثار، حب دنیا، حب ذات و...همگی مفاهیمی اند که وقتی می خواهند به تجویز برسند، میزان مقایسه اجتماعی را در انسان کم و زیاد می کند و به آن جهت می بخشد. شکر و شکرگذاری بدون تنظیم کم و کیف میزان مقایسه اجتماعی ره به جایی نمی برد. با این حال به خاطر عادی شدن این فرایند زبان حال ما اینگونه قابل بیان است:
حمد بر کف، شکر بر لب، در قیاس دائمم ، وز قیاسم این عجب بین، خنده نآید خلق را !!
🔹مقایسه اجتماعی که میگی یعنی همون چشم و همچشمی خودمون؟ بله اما نه. چشم و همچشمی جنبه ی منفی دارد و ضمنا مقایسه ظاهر زندگی خود با ظاهر و مادیات زندگی دیگران است؛ لذا نتیجه ی آن در تشریفاتی شدن زندگی ها خودش را نشان می دهد. اما در مقایسه اجتماعی از رابطهی فرد و جامعه صحبت می کنیم و مقایسه اجتماعی به عنوان دروازه ی نفوذ جامعه بر انسان و بالعکس طرح می شود که لزوما کاری منفی و مذموم نیست. اصلا بریم سراغ همین مسأله.
🔹شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که آیا قیاس و مقایسه اجتماعی به کلی بد و مذموم است و باید با آن مقابله کنیم؟ سوال این است که قیاس را حذف کنیم، محدود کنیم، قیاسی گزینشی داشته باشیم، یا نه، اصلا مقایسه اجتماعی باید آزاد و به طور کامل انجام شود؟
👇👇 #ادامه_مطلب 👆👆