🕟🕟🕟 #گزارش_تفصیلی_جلسه_حلقه_فقه_نظام_ساز
🗒 چهارشنبه ۱۸ مهر ماه
💬 بیان ابعاد و چالش های مختلف حوزه فقه حکومتی
📝📝📝 در نشست تخصصی «فقه حکومتی معاصر» که در روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه در محل نمایشگاه دستاوردهای مرکز رشد در قرار چهارم برگزار شد، حجه الاسلام والمسلمین محمدی به بیان ابعاد و چالش های مختلف حوزه فقه حکومتی پرداختند.
📃 خلاصه ای از محورهای ارائه شده در این جلسه به صورت تیتروار در زیر ارائه میگردد:
گاهی اوقات مسأله فقه حکومتی با فقه الحکومة معادل گرفته می شود.
فقه الحکومة = فقه نظام سیاسی
فقه حکومتی= چیزی بیش از این است
فقه نظام سیاسی جزئی از فقه حکومتی است.
در سابقه فقهی ما مسأله خلافت یک مسأله حیاتی بوده است.
در هیچ دوره ای این امر نادیده انگاشته نشده است.
شیعه وقتی از سلطان سخن می گوید، مقصود سلطان بر حق است.
ما جنگ هایی داریم در زمان صفویه و بعد در زمان قاجار.
در ادبیات ما در این دوران اروپایی ها دسته دوم بوده است و مواجهه ما کاملا از موضع قدرت بوده است.
شکست سختی که ما در انتهای قاجار از روسیه می خوریم در چالدران.
علما حکم جهاد دادند و مردم هم کوتاهی نمی کنند.
عمده جریان روشنفکری ما اتفاقاً همین درباریان و قجرزادگان هستند.
ما دارالفنون زدیم و فکر کردیم می توان قسمتی از غرب را بیاوریم و الباقی را نیاوریم.
📃 سه جریان در برابر این شکل می گیرد:
جریان دربار: جریان گزینشی: فنون و علوم بیاید ولی سیاست نیاید.
جریان روشنفکری: تمام غرب بدون هیچ طرحی بیاید. ما باید با عالم مدرن منطبق بشویم. شاه بیت این ماجرا=جبران عقب افتادگی (سیدجواد طباطبایی)
مواجهه علما: مرحوم شیخ فضل الله و مرحوم نائینی با هم اختلاف جدی پیدا می کنند و با هم مکاتبه می کنند.
📃 نسبت سه چیز با هم در فقه سیاسی مهم است: دین، شریعت و حکومت
ریشه هنوز همان ریشه است و اگر تحلیل ما درست نشود نمی توان خوب قضاوت کرد.
مواجهه اصلی ما با غرب محط اصلی آن در فقه نظام نسیاسی شکل می گیرد.
هر دو می گفتند سلطنت پادشاهی حق خدا، انبیا و اولیاء و مردم را غصب کرده است.
ولی حکومت مشروطه که می آید به سلطان قید می زند. قانون اساسی در حکم رساله عملی نظام سیاسی است. به همین دلیل حق خدا از او گرفته می شود و مردم. فقط حق امام و انبیا غصب شده می ماند.
شیخ فضل الله می گفت که یک نفر حق خدا را غصب کند بهتر است از اینکه تمام مردم قانون گذار باشند.
مسأله نسبت دین ، حکومت و فقه است.
📃 چالش دیگر:
نظریه میرزایی نائینی درباره نسبت با شریعت: اختیارات حاکم در محدوده ما لا نص فیه است.
منطقة الفراغ از حکم الزامی: نظر شهید صدر است لذا فقیه می تواند منطقه فراغ از حکم اسلامی را پر کند.
شهید صدر می گوید در یک جاهایی ظاهر نص الزام است ولی امام بر اساس مصلحت آن روز به آن فتوا داده است.
لذا فقه حکومتی شهید صدر با میرزای نائینی متفاوت می شود.
مرحوم نائینی تأکید بر حفظ بیضه اسلام به معنای حدود و مرزها دارد.
شهید صدر می گوید: مکتب مجری آن حکومت است.
نظر امام: ولایت فقیه فوق احکام فردی است.
ورود به شرع به معنای تقید به قواعد فرعیه نیست. ولی فقیه می تواند حج و نماز را تعریف کند.
📃 ثمره این اختلافات چیست؟ تصویر از فقه حکومتی مطلوب
درک از سه مفهوم دین ، فقه و حکومت
نظریه علامه در باب ثابت و متغیر
شهید مطهری این را در بحث های مختلف باز می کند و انعطاف آن را بین می کند.
نظریه جناب آقای مومن: این نظریه در بخش وسیعی از فقه سنتی به آن عمل می شود:
دین ثابت و متغیر ندارد و همه احکام آن ثابت است. تمام آن چیزی که در باب ولایت می گوییم در حوزه اجرای حکم است.
۵ تا نظریه آمده که شاخ و برگ آن بسیار متکثر است. لازمه غربال و قضاوت است.
📃 ضرورت های پیشافقهی:
ورود علمی
شریعت نظام مند است و فقه هم که علم کشف شریعت است الزاماً باید نظام مند باشد. علم ناظر به کشف اعتبارات شارع است.
پیشافقهی های:
علمی
یکی از آنها کلامی است: در منظومه معارف دین، ولایت مقوم شریعت در اخلاق، علم و عمل است.
شاخه مقابل علمی ضرورت های اجتماعی است:
شهید صدر اقتصادنا می گوید: ما در دوره ای هستیم که جریان باطل با نظامات اجتماعی خود به ما حمله می کند. نظامواره به ما حمله می کند.
مکتب و مذهب اقتصادی تا ارائه ندهیم نمی توانیم مقاومت کنیم.
مثل درگیری امام با غرب: این مقام ولایت اجتماعی که غرب با ما در تعارض است. نظام تولی و ولایت اجتماعی ستون فقرات این نظام غرب است.
لذا امام می گوید: الاسلام هو الحکومة و الاحکام هو شئونها.
فلسفه پیش از آنکه یک هویت مفهومی داشته باشد، یک هویت وجودی دارد. این جهتگیری با مدیریت اجتماعی سرخط می شود.
ولایت فقیه حلقه وصل به ولایت جامعه است.
کشف الاسرار امام را بخوانید.
اختلاف دیدگاه امام با مرحوم نایینی را بخوانید.
👆👆 #ادامه_مطلب 👇👇