#پیرنگ ↓↓↓
★میشه اینطوری باشه
یه دختر ک کینه از مدافعان داره ب خاطر،کشتن بردادر داعشیش
بعد شرط ازدواجش برای دو خاطر خواهش اینه ک برن و انتقام بگیرن و ب مدافعان ضربه بزنن
—————
★دوست صمیمی ش شهید شده. البته کلیشه ایه
—————
★عِمران واقفی:
دستش رو بستن و مادرش رو زدن. البته تا انتهای رمان خواننده نمی دونه علت رفتن مهدی به سوریه چیه.
—————
آرمینهآرمین:
قطام
—————
چرا زدن؟ سرقت؟
کجا بستن؟؟
—————
عمران واقفی
همین چراها پیرنگ ساز هست...
————
★خانواده ش سوریه بودن و خواهرش اسیر میشه
—————
★مادر مهدی برای زیارت رفتن سوریه داعش حمله کرده مادرش کشته شده .
بخاطر همین داره میره از داعشی ها انتقام بگیره .
—————
عِمران واقفی:
★تو بچگی که با مادرش رفته بوده سوریه کلی خاطره خوب داره از مادر....یه دفعه این اتفاق بد میفته...مادر توی همون سوریه دفن میشه. چون بچه بوده آدرس قاتل مادر رو نداشته.یک واسطه رو سالها بعد پیدا میکنه ...توی شرط بندی.
می تونه قبرش نا مشخص باشه
——————
#توجہ
آرمینهآرمین:
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
پس ما یه مهدی داریم که در بچگی توریستی یا تجاری رفته سوریه و برای مادر اتفاقی افتاده که از یک سوری کتک خورده. ومرده.
—————
عِمران واقفی:
🛑داستان باید در دو بازه تاریخی اتفاق بیفته. با فاصله حداقل پانزده سال.
مثلاسال 1376 و سال 1394
—————
به نظر من در کنار این عاشقانشم بکنیم کہ جذاب تر بشه
نظرتون چیه؟
—————
آرمینهآرمین:
توی دستگیرههای طنز داستان میآوریم.
راضی باشید. ☺️
————
#توجه
عِمران واقفی:
البته این فقط تمرین هست. هرکسی بعدا میتونه روی پیرنگ خودش کار کنه. خیلی هم مشتاقم بخونم طرح ها رو ...