S.m.yazdani:
#تمرین100
ده کلمه از فیلم آخرین سامورایی:
مزدور -فرهنگ –کشتار- فطرت- غربزدگی –زن- سرزمین -شرق - سامورایی – شرافت
ده کلمه از کتاب ملاقات در جنگل بلوط:
ملاقات – جنگل – تاریخ بکر – روایت – صندوقچه- صبح مهآلود – غروب- خائن وفادار – روباه پیر – شاپور
جنگلیها
مه صبحگاهی سد دفاعی قدرتمندی در برابر سپاهِ نورِ خورشیدِ از شرق برآمده، تشکیل داده بود. برای این زن آمده از دل کویر، این صبح تار، دل گیرتر از غروب قربت بود. هیچ چیز نمیتوانست لبخند زیبایش را بر پا کند. اما چارهای نداشت. اینجا سرزمین دیگری بود و آداب خودش را داشت. تغییر یک کلید صفر و یک نیست. بلکه باید نرم نرم جلو رفت و تصمیمها را محترم شمرد. تصمیمهایی که از دل تاریخ میآید. شاید مه، خائن به نور به نظر بیاید، اما این تاریخ بکر با نگهبانی این مه در دل این درختان صبور جنگل مانده که حرفها برای گفتن دارند. حرفهایی که اصیل است. روایتهایی که در دل صندوقچههایی در دل ربشهها محبوس شد. باید صاف و صادق به ملاقاتشان رفت تا زبان باز کنند. لازم نیست چیزی را اثبات کنید. ریشهی آنها در عمق این خاک فرو رفته و اصالت و شرافت را عجین است. اگر ذرهای بوی غربزدگی بر مغزت بپیجد. لام تا کام حرفی ندارند. خوب میدانند روباه پیر مستکبر با اجداد نفتیشان چهها که نکرده است. اما دلگیری این زن به خاطر مه نیست. زیر این سایهی سنگین لالهی نمیروید. اما خزهها به احترام جنگلیها قرمزند. جنگلیهایی که زمانی از دست ناصبیها به جنگل پناه بردند و زمانی از دست رضا خان میرپنج. این زن احترام شهدای تاریخ هزار ساله را نگهداشته است. بیتاب است. جلو میرود. وسط دستهی خزههای قرمز مینشیند. چادرش را روی سرش میکشد. با دل و جان به تاریخ گوش میسپارد تا فرهنگ جنگل را پاس بدارد.
چهارشنبه – 21/07/1400 – 22:24