❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙
💙❤️💙❤️💙❤️
❤️💙❤️💙
💙❤️
❤️
💥
#پارت_سی_و_یک
🌸
#دختر_بسیجی
دلم می خواست بشنوم که چی میگه ولی حیف که فقط دوربین نصب کرده بودم و شنودی در
کار نبود !
به بی فکری خودم لعنت فرستادم و به آرام شاد و خندون توی مانیتور چشامو دوختم که خانی
رفاهی نایلونی حاوی چیزای قهوه ای رنگی رو به طرفش انداخت که او نایلون رو توی هوا گرفت و از
داخلش چیزایی شبیه لواشک رو بیرون کشید و بعد گوله کردنش توی دهنش جاش داد و صورتش
رو از ترشی لواشک به حالت بامزه ای ترش کرد و نایلون رو برای مبینا انداخت .
طرز لواشک خوردنش نه تنها من رو بلکه خانم رفاهی و مبینا رو هی به خنده انداخته بود .
پرهام که بازم بدون در زدن وارد اتاق شده بود و در حالی که ازم می پرسید به چی خیره شدم
پشت سرم وایستاد و با دیدن آرام شاد و بازیگوش گفت:به به! ما رو باش دلمون رو خوش کردی
این دو روز دووم نمیاره و می زاره و می ره ولی مثل اینکه این خانوم داره بیشتر از ما بهش خوش
می گذره ...
💙
❤️💙
💙❤️💙❤️
❤️💙❤️💙❤️💙
💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️
#رمان_جدید_تقدیم_نگاه_های_قشنگتون🌸
#گردان_بر_خط😎
#مارو_زیاد_کنید👏
@gordan_bar_khat