در روزهای که طعم تلخ تنهایی را بیش از پیش در کامکان پیچیده است، فرصتی را برای خواندن کتاب بصورت روزانه کنار بگذارید. در این خواندن شعر را هرگز فراموش نکنید. استاد علی‌رضا قزوه، مجعوعه اشعار خود به انتخاب علی‌محمد مودب و مبین اردستانی در کتابی با نام چمدان‌های قدیمی با همکاری شهرستان ادب منتشر کرده است که تعدادیی از غزل‌های آن‌ را با هم می‌خوانیم. 1- ای آینه‌ی هر چه غزل، هر چه قصیده دلبازترین پنجره‌ی رو به سپیده! ای در نفست قونیه در قونیه اشراق از دست خدا باده الهام چشیده ای گندم بی‌معصیت، ای عصمت معصوم دستان تو باغی‌یست پر از سیب رسیده هم جان تو از مستی و اخلاص، لبالب هم شعر تو آمیزه‌ای از عشق و عقیده فیروزه بازار سخن، یوسف نایاب! یک شهر خریدار شماییم ندیده عطار زمان! تیغ زبان تیز کن امشب خواب مغلان دیدم و سرهای بریده 2- نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرم بود مدینه نه که حتی مکه دیگر جای امنی نیست تمام کربلا و کوفه غرق ابن ملجم بود فتاد از پا کنار رود در آن ظهر دردآلود کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود دلش می‌خواست می‌شد آب شد از شرم، اما حیف دلش می‎خواست صد جان داشت، اما باز هم کم بود اگر در کربلا توفان نمی‌شد کس نمی‎فهمید چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود بمانیم