جیگرم با این تیکه از کتاب ناتا آتیش گرفت...😭 ▫️به زینب کوچک گفت: «حسین کجاست؟ زیر آفتاب نماند، عطش می‌گیرد.»😔🥀 ▫️زینب گفت: «نه مادرجان! حواسم به حسین هست.» ▫️فاطمه لب‌خندی کم‌جان زد. با آن حال خرابش، نگران حسین بود...🥺 ♡j๑ïท🦋↷ 『@Alaa_book_gathering