شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت أسد می‌شنید از هر سرِ مو «قل هو اللّه أحد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حقّ و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشّاق حقّ و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمّد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریک‌تر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزّلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت أحمد، زِ مو نازک‌تر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سرّ «سبحان الّذی أسرا»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «إنّا فتحنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صراط المستقیم» یک دعا ما را ست، آن هم «یا علیّ و یا عظیم» من نه آن اللّهی‌ام، مولا! نه این اللّهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللّهی‌»ام عاقلان در مکّه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقان وجه ربّ، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السّابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السّابقون، از شوقِ ایوان نجف «قاسم صرافان» @Arshiv_Gholam