عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت‌صدوچهل‌ونهم ] من حرم لازمم دلم تنگ است
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] اینو گفتم که بگم عزیز دلم میانبر بزن میون ساده ترین کار هات برای خدا خدا این میانبر های زیرکانه رو دوست داره ،به جای آخیش بگو یا حسین دستش را فشاری دادم : قربون خدا برم که تو رو نصیبم کرد با لبخند نگاهم کرد. _ تا من باز محو چالت نشدم زودتر راه بیفت آقا بعد طی مسیر چند روزه به کربلا رسیدیم همین که نگاهم به حرم افتاد امیر علی زیر گوشم گفت : دعا کن ، اولین باره میایی اینجا اولین نگاهته به حرم و من چه دعایی می کردم وقتی یکی از بهترین بنده های خدا همسرم بود و حالا کنارم ،آرزوی خوشبختی و سلامتی برای همه خوب بود به گمانم ! رسیدیم به کرب و بلا خیره شو به گنبد به گلدسته ها خیره شو اگه قطره اشکی چکید از چشات به بارون این قطره ها خیره شو ببین از شب بی قراری چی یادت میاد ببین از غم و گریه زاری چی یادت میاد بهترین دو راهی دنیا مقابلمان بود دو راهی میان حسین و علمدار سپاهش به پیشنهاد امیر علی اول به پابوس سقای حرم رفتیم تا اذن بگیریم برای دیدار برادر! ای حرم میبینی جلوی تو زانو زدم ای حرم خبر داری که چند دفعه رو زدم ای حرم چقدر پای تو دست به پهلو زدم چند سال اخیر مرور شد مقابلم دختری که تردید داشت گیر کرده بود میان انتخاب اشتباهش ،به صورت اتفاقی با معلمی آشنا شده بود که رایحه حضور آن بالاسری بود و بعد خیلی چیز ها در افکارش تغییر کرد ،اگر محبت و سایه لطف خدا نبود و من همراه سعید می ماندم چه بلایی سرم می آمد ؟! و حالا همراه همسفرم ، مهمان ارباب بودیم ! مهمان سر ترین آقایی که بی سر بود ! خدا عجیب بلد بود خدایی کند فقط کافی بود دل به دل حکمت و رحمت و نعمتش می شدی! آیه ای که همیشه در ذهنم بود دوباره تداعی شد و خدا کافی است برای بنده اش ! [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal