عاشقانه های حلال C᭄
📕🍃📘 🍃📙 📒 |°• #خادمانه•°| #ماجراےتحصیلاتمن #قسمتچهارم آقا شهریه هاے مدارس چقدر رفته بالا۲۰ میل
🍃📕🍃
📘🍃
🍃
|°• #خادمانه•°|
#ماجراےتحصیلاتمن
#قسمتآخر
آقا بنظر من ڪار نشد نداره
تو هر زمینه اے بخصوص درس و
مدرسه و تحصیل، من بشخصه غیر ممڪن
ترین ڪارهارو وقتے اراده ڪردم انجام دادم.☺️
من از لحاظ بهره هوشے و این چیزا
در حد متوسط بودم درعوضش خیلے
تلاشگر بودم😎. خیلےدرس میخوندم
😄(البته خوندن با ڪیفیت)
بنظرم تلاش گر بودن خیلے
مهمتر از باهوش بودنه
سال اول دبیرستان خیلے
از بچه ها عقب تر بودم😨
ولے چند برابر اونا درس میخوندم
بین ۳۰ تا دانش آموز فڪ ڪنم شاگرد
دهم شدم با معدل ۱۷.۵۴
سال دوم تلاشمو بیشتر ڪردم
شدم شاگرد چهارم با معدل ۱۸.۸۱😍
سال سوم دیگه شاگرد اول شدم بامعدل ۱۹.۳۰( آقا ڪارنامه ها موجوده)
البته مهم سیر صعودے و پیشرفته
نه اول شدن😌👌
تو این همه سال اصلا پدر و مادرم
ڪاری با درسام نداشتن ولےهمیشه تشویقم
میڪردن و همه جا تعریف میڪردن ڪه جزو شاگردهاے اوله. سال پیش دانشگاهے به شاگرد اول بودن قانع نشدم آزمون میدادم رتبمو
با دوتا مدرسه خیلے خفن قوے منطقمون
ڪه خیلے با ما فاصله داشت مقایسه میڪردم.
واقعا مدرسه تیز هوشان هیچ جوره نمیشد بهشون رسید ولے من ڪارے به این چیزا نداشتم فقط تلاشمو میڪردم. قرار نیست ما از بچه هاے تیزهوشان بالاتر بشیم تو ڪنڪور. قراره هرچے ڪه هستیم بشیم فقط باید تلاشمونو بکنیم.
آقا تو ڪنڪور اتفاق جالبے افتاد
مدرسه استعداد درخشان ۶۰ تا دانش
آموز داشت. اون یڪے مدرسه نمونه دولتے هم ۶۰ تاروے هم ۱۲۰ تا دانش آموز خفن داشت ڪه اکثرشون از لحاظ علمے و هوشے از ما بالاتر بود تو ڪنڪور ڪه گفتم شرایط خیلی خوب و ریلڪسے داشتم بین این ۱۲۰ نفر من رتبم نهم شد. 🙈
آمار همشونو درآوردم
رتبم از یه سریا ڪه تو رویا ها
دوست داشتم بهشون برسم بهتر شد. فڪر
نڪنید از اونا بالاتر بودما نه. تو ڪنڪور و قبل
ڪنڪور اونا استرس گرفتن، خراب ڪردن من بهترین شرایط برام اتفاق افتاد😀
یه مورد دیگه هم درس زبان بود.
واقعا تو زبان تعطیل بودم نهایت ده درصد
میزدم تو ڪنڪورهاے آزمایشے. ولی گفتم
من ڪارے ندارم این زبانو من باید بالا بزنم. ۲ ماه مونده بود به ڪنڪور شروع ڪردم هر روز مثلا چندصدتا لغت میخوندم و سعی میڪردم حفظ شم. از لغات اول دبیرستان شروع میڪردم میرفتم تا اخر پیش دانشگاهي. تموم میشد دوباره از اول.... تا اینڪه فول شدم
خودم تو ڪنڱور باورم نمیشد
از ۲۵ تا سوال ۲۰ تا سوال ڪه
مربوط به لغت بود زدم همش درست
و ۸۰ درصد شد😳
آقا شما اراده ڪن ڪار نشد نداره....
ما مشڪلمون اینه خودمونو دست ڪم میگیرم
قدرت انسان بی نهایته. فقط باید اراده کنے
#حسیندارابے
#الحمدللهڪنڪورهمتمومشد😉
🍃
📘🍃 @asheghaneh_halal
🍃📕🍃
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتصدوچهلونهم ] من حرم لازمم دلم تنگ است
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتآخر ]
اینو گفتم که بگم عزیز دلم میانبر بزن میون ساده ترین کار هات برای خدا خدا این میانبر های زیرکانه رو دوست داره ،به جای آخیش بگو یا حسین
دستش را فشاری دادم :
قربون خدا برم که تو رو نصیبم کرد
با لبخند نگاهم کرد.
_ تا من باز محو چالت نشدم زودتر راه بیفت آقا
بعد طی مسیر چند روزه به کربلا رسیدیم
همین که نگاهم به حرم افتاد
امیر علی زیر گوشم گفت :
دعا کن ،
اولین باره میایی اینجا
اولین نگاهته به حرم
و من چه دعایی می کردم وقتی یکی از بهترین بنده های خدا همسرم بود و حالا کنارم ،آرزوی خوشبختی و سلامتی برای همه خوب بود به گمانم !
رسیدیم به کرب و بلا خیره شو
به گنبد به گلدسته ها خیره شو
اگه قطره اشکی چکید از چشات
به بارون این قطره ها خیره شو
ببین از شب بی قراری چی یادت میاد
ببین از غم و گریه زاری چی یادت میاد
بهترین دو راهی دنیا مقابلمان بود
دو راهی میان حسین و علمدار سپاهش
به پیشنهاد امیر علی اول به پابوس سقای حرم رفتیم تا اذن بگیریم برای دیدار برادر!
ای حرم میبینی جلوی تو زانو زدم
ای حرم خبر داری که چند دفعه رو زدم
ای حرم چقدر پای تو دست به پهلو زدم
چند سال اخیر مرور شد مقابلم
دختری که تردید داشت گیر کرده بود میان انتخاب اشتباهش ،به صورت اتفاقی با معلمی آشنا شده بود که رایحه حضور آن بالاسری بود و بعد خیلی چیز ها در افکارش تغییر کرد ،اگر محبت و سایه لطف خدا نبود و من همراه سعید می ماندم
چه بلایی سرم می آمد ؟!
و حالا همراه همسفرم ، مهمان ارباب بودیم !
مهمان سر ترین آقایی که بی سر بود !
خدا عجیب بلد بود خدایی کند فقط کافی بود دل به دل حکمت و رحمت و نعمتش می شدی!
آیه ای که همیشه در ذهنم بود دوباره تداعی شد
و خدا کافی است برای بنده اش !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal