عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_سیصدوچهل :_یه کم راجع بهش حرف بزنیم؟ +:آره حتما... :_بگ
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . سرم را تکان میدهم +:خب... هزار خورشید تابان خوبه،متن و موضوعش جالبه و مشکلات خانم های افغان رو خوب توضیح داده،اما... قُبح بعضی چیزا رو شکسته.. جواب سؤالم را میدانم،اما میپرسم :_مثلا چی؟ +:خب.. مثلا اینکه .. دست میبرد و گوشه ی روسری اش را تا می کند. دلم میخواهد بلند بزنم زیر خنده،دست هایش را بگیرم و بگویم:خجالت نکش خانم کوچولو اما فقط میخندم. سرش را بلند میکند،صورت مهتابی اش سرخ شده و آشکارا میخواهد بحث را عوض کند +:اصلا چرا همش من حرف بزنم؟شما خودتون بگید ببینیم اینا رو خوندین یا نه؟ لبخند میزنم و با شیطنت می گویم :_بگم قبح چی رو شکسته؟ خنده اش را کنترل میکند +:نه نه..فهمیدم خوندین... سرم را به عقب خم میکنم و با صدای بلند میخندم. آخرین باری که اینطور قهقهه زدم،به خاطرم نمیآید. اصلا نمیخواهم به هیچ چیز فکر کنم.. نه قفل در.. نه شرکت و نقشه های نیمه تمام.. نه مامان و بابا.. نه قول یک ماهه ام به نیکی... نه هیچ چیز و هیچ کس دیگر... همین که امروز با این دختربچه زندانی شده ام و او میتواند حال مرا خوب کند،کافیست... درست مثل بچه ها،میان خنده اش اخم میکند +:پسرعمو نخندین دیگه... صاف مینشینم و هم چنان که میخندم،دست در موهایم میکنم. میگویم :_خوبه.. معلوم شد اهل کتاب خوندنی.. سرش را تکان میدهد.. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝