✅حجت الاسلام و المسلمین استاد حسینی نسب از جمله شاگران جوانی بود که درس خارج فقه «مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی» را درک کرده بود.
از ایشان نقل می کند که روزی ایشان در درس خارج خود، طلبه ها را برای رفتن به تبلیغ توصیه و آنان را دعوت به خواندن روضه های مستند می کردند.
در ضمنِ این توصیه، خاطره ای را نیز از جوانی خود تعریف نمودند.
ایشان فرمودند :
«در اوایل جوانی ام، با طلبه ای هم دوران بودم که از همان ابتدا علاقه وافری به منبر و روضه خوانی داشت و راه ما کم کم از هم جدا شد و من نیز متمرکز در تحصیل فقه و اصول در حوزه شدم.
گذشت تا اینکه، بعد از مدتها، او را دیدم، که احوال خود را برایم شرح داد.
او گفت : سالها منبر می رفتم و روضه می خواندم، کم کم در آن شهر پر آوازه و معروف شدم و مجالس زیادی از من دعوت به عمل می آمد.
دیگر فرصت کافی برای مطالعه و مراجعه نداشتم و هر روضه ای را که شنیده بودم، ضعیف یا بی سند، یا روضه هایی که خود، آنان را بافته بودم، همه را می خواندم.
و اگر به ندرت در مجلسی، کسی سند روضه ای را از من می پرسید، با کمال جسارت به دروغ می گفتم : بحارالانوار مجلسی!
سالیان سال به این منوال گذشت، تا اینکه شبی در عالم خواب دیدم که در صحرای محشر جواب گوی اعمال خویشم!
در آن لحظه، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای من تجسم شد و از من پرسید : فلانی! آن سخنان را از کجا می گفتی؟
من نیز که مانند عادت سابق، به دروغ، همه را به بحارالانوار ارجاع می دادم، به حضرت فاطمه(س) نیز گفتم : از بحارالانوار مجلسی!
در این حین، دیدم که علامه مجلسی در محضر حضرت فاطمه(س) حاضر شد!
حضرت(س) رو به او کرد و فرمود :
محمدباقر! آیا تو این سخنان را در بحار خود نوشته ای؟
علامه قسم خورد که من از اینها بی اطلاع هستم!
وقتی این سخن را شنیدم، دیگر تاب تحمل نگاه حضرت فاطمه(س) را نداشتم.
پس از شدت وحشت و اضطراب، ناگهان از خواب پریدم و گریستم و توبه نمودم و از همان لحظه به بعد، به خود قول دادم که هیچ گاه روضه بی سند و دروغ نخوانم!»
#سیره_علماء
@AsnadolMasaeb