در این هنگام، به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. 📋《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ》 ♦️نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۷) در مورد امام حسین(ع) آمده است که؛ وقتی تمام یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و درباره امام حسین(ع) آمده است که؛ حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود : 📋《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟ اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟ اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》 ♦️چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟! اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :  📋《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》 ♦️ما به خاطر کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۸) 5⃣به خانه و خیمه هر دو آتش افکندند! ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت : نزد عبدالله بن عباس در خانه‏ اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى‏ گفت. از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد‌. او گفت : 📋《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى: يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ‏! فَقَالَتْ فَاطِمَةُ : يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ! قَالَ : افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》 ♦️اى برادران! بعد از رحلت رسول خدا(ص) عمر به در خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن! حضرت فاطمه(س) فرمود : اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبت‏مان هم رها نمى‏ كنى؟ عمر گفت : فاطمه! در را باز كن و گر نه آن را بر سر شما به آتش مى‏ كشيم. حضرت زهرا(س) فرمود : 📋《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》 ♦️اى عمر! از خدا نمى‏ ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه‏ ام يورش آوردى؟! 📋《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》 ♦️عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۹) اما در کربلا؛ قبل از شهادت امام حسین(ع) در کربلا، مهاجمین به خیمه گاه امام(ع) حمله کردند. در بين حمله كنندگان، شمر بن ذى الجوشن دست به حمله برد، او با نيزه‌اش به خيمه ی حسين(ع) ضربه‌اى زد و فرياد كشيد : 📋《عَلَيَّ بِالنَّارِ حَتَّى أُحْرِقَ هَذَا اَلْبَيْتَ عَلَى أَهْلِهِ!》 ♦️برايم آتش بياوريد تا اين خيمه را بر اهلش آتش بزنم! زنان فرياد كشيدند و از خيمه خارج شدند! امام حسین(ع) با ديدن اين صحنه، فرياد كشيد : 📋《يَابْنَ ذِي اَلْجَوْشَنِ! أَنْتَ تَدْعُو بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ بَيْتِي عَلَى أَهْلِي؟! حَرَّقَكَ اَللَّهُ بِالنَّارِ!》 ♦️اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‌خواهى تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بكشانى‌؟! خدا تو را با آتش بسوزاند!(۱۰) 6⃣در مورد هر دو، آمده است که؛ در لحظه های آخر عمرشان به پیامبر اکرم(ص) متوسل شده اند! هنگامی که حضرت فاطمه(س) بین در و دیوار قرار گرفتند، ناله زنان فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 ♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! آه ای فضّه! مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد.(۱۱) در ظهر عاشورا وقتی حضرت زینب(س) دید دشمن برادرش را محاصره کرده و بدن صد پاره امام(ع) داخل گودال افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ..》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۱۲) @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇