💢 ملاحظه بخش مشترکات این است که آنچه ما در فقه داریم ولو اینکه این عناوین و بعضی از این بحثها بصورت مشترک کارآمدی و کاربرد دارد ولی در مقام تطبیق و تولید عملیاتی با رویکرد فقهی است، قطعاً اگر همین مشترکات هم بخواهد از کارآمدی در حوزه اکتشافی اخلاقیات یا توصیفیات معارفی برخوردار شود باید این رویکردها بازسازی شود ولی علی الاصول این محورها مشتمل بر یک قواعد اکتشافی است که می‌تواند در حوزه‌های ناظر به علوم انسانی یا معارف دیگر هم کارآمدی داشته باشد. ⭕️ همانطور که در سه فصل عمده‌ای که ما جزء منطق ویژه فقه آن را به شمار می‌آوریم هم علی الاصول این مباحث ناظر به فقه است ولی در عین حال در تضاعیف این مباحث و در فروعات آن، مثل بحث‌های استصحاب یک جاهایی داریم که به نحوی می‌تواند توصیفی و اخلاقی هم ارتباط برقرار کند. ⭕️ حال من یک عناوین و مسائلی را که عمدتاً ناظر به حوزه اکتشافی منطق مشترک نیست مختص فقه هم نیست بلکه مختص حوزه‌های معارفی است، به عنوان نمونه عرض می‌کنم. ⭕️ مثلا در بحث مولویت، سوال این است که ملاک دینی بودن یک گزاره چیست؟ در گذاره‌های تجویزی یک اصالت المولویه داریم که نرخ متداول فقه ما است. اما در حوزه کلام و معارف توصیفی ملاک این دینی بودن مولویت چیست؟ آیا ما اینجا اصل داریم یا نه؟ این یک بحث مهمی است که در منطق خاص ناظر به معارف توصیفی باید به آن توجه بشود و مشخص شود این گزاره‌های علمی که در منابع و متون وجود دارد و یا گزاره‌های عقلی چگونه دینی می‌شود؟ تمایز ارشادی و مولوی در این توصیفات چه ملاکی دارد؟ تحلیل این گزاره‌های اخباری و مناسباتش با گزاره‌های انشایی خیلی مهم است. ⭕️ بنده در مبحث فقه الاعتقاد که شروع کردم گفتم که ما دو پیش فرض داریم، اول اینکه فقه همه رفتارهای اختیاری را پاسخ می‌دهد ولو اینکه پاسخ اباحه باشد. دوّم اینکه فعل اختیاری جوانحی هم ما داریم که می‌تواند مشمول داوری فقهی بشود. بخشی از این فقه الاعتقاد در ابواب فقهی ما هست. مثل بحث ارتداد یا اخلاق یا نیت که گفته می‌شود اینها فقه عقیده است. ⭕️ اما در مورد فقه جوانح، باید گفت همه این گزاره‌هایی که در قرآن آمده است،‌ گزاره‌های توصیفی و گزاره‌هایی که در قرآن نیامده و از عقل استکشاف کردیم، در مورد فقه جوانح است چرا که اعتقاد، شناخت و باور من به آن تعلق می‌گیرد. ⭕️ مثل فقه ملکات و صفات است که می گوییم فقه راجع به آن داوری کند در رفتارهای اخلاقی مستقیم، هر رفتار اخلاقی وقتی اختیاری باشد فقه باید بگوید که آری یا خیر. جالب اینکه اگر به ابواب وسائل مراجعه شود مرحوم حر عاملی نگاه دقیق تری به این اوصاف دارد، یا نظام سازی که مرحوم شهید صدر آورده است. ما باید از این گزاره‌ها به منظومه‌هایی برسیم و از آن به گزاره‌های بنیادی در اقتصاد، در سیاست و در بخش‌‌های دیگر برسیم. ⭕️ ما در روش‌شناسی علوم اسلامی دو نوع روش‌شناسی داریم یک روش‌شناسی استنباط گزاره داریم که بیشتر موضوع محور است و خیلی کار به متن ندارد. یک روش متن محور داریم که در آن یک قواعد تفسیر متن داریم که شامل آیات و روایات است. یک قواعد ویژه آیات داریم و یک قواعد ویژه روایات. یعنی ما یک قواعد مشترکی داریم که در قرآن و سنت می آید و یک چیزهایی ویژه قرآن داریم که در سنت نمی‌آید یک روش‌های ویژه سنت داریم که در قرآن نمی‌آید. ⭕️ این در حقیقت می‌تواند مکمل آن روش‌شناسی موضوع‌ محور باشد.علم اصول فقه ما متمرکز روی موضوع است و کار به متن ندارد. ولی در قواعد تفسیر، متن قرآنی را بیشتر مورد عنایت قرار می‌دهیم بنابراین حتما باید از این تقسیمات استفاده بشود و همدیگر را تکمیل کنند. (تمام) http://meftaah.com/?p=22194 لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b