⭕️ تفاوت میان عقلانیت و عقل در سطحی کلانتر، ریشه در تفاوت مفاهیم اعتباری از حقیقی دارد. بدین خاطر عقلانیت را باید به صورت پسینی و با لحاظ تعیّنات آن و به واسطه غرض و پرهیز از جامعیت، مانعیت و ثبات تعریف کرد. ⭕️ توجه به مصادیق و تعیّنات عقلانیت حاکی از آن است که این اصطلاح یک بار برای توصیف یک نظام باور به کار برده می‌شود که مراد از آن وجود انسجام درونی و عدم تناقض در آن نظام باوری و معرفتی است. بار دیگر در نسبت با نظریه به کار بسته میشود و منظور معین بودن نسب بین مولفه های نظریه و قابلیت تحلیل، تبیین و مدیریت کنش است. یکبار هم در نسبت با کنش تصویر می شود که مقصود خواستگاه یا غرض از کنش است که وبر آن‌را در چهار گونه، سنتی،عاطفی، معطوف به هدف و معطوف به ارزش دسته بندی می‌کند. ⭕️ این برش از عقلانیت را می‌توان در سه گانه عقلانیت در کشف، در روش و در هدف گذاری صورت بندی کرد که گونه سوم، سطح آسیب پذیر غرب مدرن است چراکه قدرت قضاوت در اهداف را ندارد. ⭕️ در یک کلام بررسی مصادیق و تعیّنات اصطلاح عقلانیت کاشف از آن است که این مفهوم را می‌توان به منطق حساب‌گری در کنش تعریف کرد. ⭕️ اما تنها زمانی که این اصطلاح در نسبت با رفتارهای بین الاثنینی یا در سطح ساختارهای اجتماعی قرار گیرد می‌توان از عقلانیت اجتماعی سخن گفت. به بیان دیگر اگر مطلق گرایش ها و بینش ها منجر به یک کنش ارتباطی یا شکل گیری یک ساختار یا نهاد اجتماعی گردد می‌توان از عقلانیت اجتماعی سخن گفت. لینک کانال ↙️↙️ 🆔 @olum_ensani_eslami