📝اسلامِ منهای آخوند؟! علی شریعتی به دنبال چه بود؟ 🔻«همان طور که دکتر مصدق تز «اقتصاد منهای نفت» را طرح کرد تا استقلال نهضت را پی ریزی کند و آن را از بند اسارت و احتیاج به کمپانی استعماری سابق آزاد سازد، تز «اسلام منهای آخوند» در جامعه تحقق یافته است...اسلام از چارچوب‌های تنگ قرون وسطایی و اسارت در کلیساهای کشیشی و طرز فکر جهالت پرور و تقلید سازی که مردم را عوام کالانعام بار آورده بود، آزاد شده.» 🔹متنی که خواندید، جملات علی شریعتی در کتاب با مخاطب‌های آشنا است. فردی که خود را جامعه شناس می‌دانست اما در قامت یک اسلام شناس بسیاری از باورهای دینی مرسوم را به چالش کشید. آیت الله مصباح یزدی در مصاحبه‌ای درباره شریعتی گفت: «کسی که علنا در این عصر، مسخره کردن نصوص‌ اسلامی را فـتح بـاب کـرد، ایشان بود.» شهید مطهری نیز بسیار قاطع مقابل شریعتی ایستاد و او را به «اسلام سرایی» متهم کرد. 🔸استاد مطهری در حاشیه بر جزوه اسلام شناسی شریعتی نوشت: «این جزوه مانند غالب نوشته‌های نویسنده، از نظر ادبی و هنری اعلی است و از نظر علمی متوسط است و از نظر فلسفی کمتر از متوسط و از نظر دینی و اسلامی صفر است.» اما جالب آنکه آیت الله خامنه‌ای سال 60 از گفتگویشان با شریعتی روایت می‌کنند و او را معتقد به روحانیت می‌دانند و می‌گویند: «درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد به طور کامل عمل نمی‌کنند.» 🔹حتی آیت الله خامنه‌ای در حاشیه‌ای بر کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی‌سیاسی ایران» نوشته‌اند: «نظرات مرحوم شهید مطهری در باره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.» 🔻با این حال تلقی روحانیون از شریعتی تا حدی بود که سید محمدحسین تهرانی او را معتقد به وحی نمی‌دانست و باور داشت که شریعتی به دنبال یک پروتستانیسم اسلامی است تا دین را از محتوای وحیانی آن خارج سازد و بر همین اساس به مطهری گفت اسم «حسینیه ارشاد» را «عُمَریّه اضلال» بگذارید! جالب آنکه شریعتی در میان روشنفکران و نواندیشان دینی نیز مخالفان جدی دارد. 🔹مصطفی ملکیان سخنان او را «هیاهو بر سر هیچ» توصیف می‌کند و عبدالکریم سروش او را با حقیقت کم‌مهر عنوان می‌کند و می‌گوید: «امام حسین(ع) و شهادتش که استثنائی در سلسله امامت بود، در دستان گزینشگر شریعتی بدل به قاعده می شود و بوعلی سینا که فخر فرهنگ ایران بود در پای ابوذر تحقیر می شود تا سلاح ایدئولوژیک لازم برای فروکوفتن سلطنت فراهم آید و اسلام انقلابی بر سکولاریزم سلطنتی پیروز گردد. همراه شدن نیتی صواب با روشی ناصواب کمترین عیبش این است که ناماندگار است.» 🔸اما افراد دیگری از حرکت شریعتی دفاع می‌کنند و حتی آن را نیاز امروز جامعه ما بیان می‌کنند. بیژن عبدالکریمی می‌گوید: «متأسفانه ما چنین انسان‌هایی همچون شریعتی که با زبان سنت و زبان علم مدرن آشنا بود، خیلی کم داریم...» عبدالکریمی معتقد است: «او ادعاهای دن کیشوتی برای تغییر جهان را نداشت و بیش از همه سنت گرایان مولفه های جهان مدرن را درک و به رسمیت می شناسد. شریعتی آزادی را به رسمیت می شناسد. این به رسمیت شناختن را در هیچ یک از روشنفکران سنتی نمی بینید. شریعتی از دینی سخن می گوید که با آزادی که از مقومات جهان جدید است، سازگار است.» 🔺در هر صورت، برخی ناظران، آثار شریعتی را بیشتر مانع می‌دانند تا جامع! یعنی او بیشتر با چیزی که نمی‌خواهد مرزبندی می‌کند. بیژن عبدالکریمی با ادعای وجود تعارضاتی بین سنت و عقلانیت جدید، مطهری را نقد کرده و گفته بود: «مطهری نیز مثل بسیاری از سنت گرایان و اصحاب تئولوژیک ما راه حل نظام مندی برای خروج از این تعارض ها ارائه نمی دهند.» اما سوال این است که تفکر شریعتی با چه مختصاتی توانایی رفع این تعارضات ادعا شده را دارد؟ 👈🏻در پادکست اسلام منهای آخوند، این مطلب با اطلاعات بیشتری به همراه ذکر منابع کامل آن منتشر شده است. 🆔 @AzadFekriSchool