1⃣8⃣ دویست و پنجاه نفر بسیجی بودند. باید از دیواندره می آوردیم شان سقز. مسوول گروه اسکورت ، بود.✨ پایین گردنه ی ایرانخواه کمین خوردیم. باران آتش باریدن گرفت روی سرمان.☄ حتی سرش راخم نکرد. راست راست می دوید این طرف و آن طرف . دادمی زد و بچه ها را راهنمایی می کرد.🗣 اول بسیجی ها را فرستاد کناره های ارتفاع. بعدهم بچه های اسکورت را دو گروه کرد؛یک عده توی خط آتش و حرکت ،شروع کردند به بالا رفتن از ارتفاع. هم باچند نفر دیگر،رفت که گردنه را دور بزند. می خواست برود پشت سر کومله ها. زود فهمیدند که دارند رودست می خورند.فرار کردند.🚶‍♂ خبر توی سقز پیچید.همه می گفتند:گروه ،اولین گروهی بود که یک عده نیرو رو صحیح وسالم رسوند سقز.🌺 میگفتند:خون هم از دماغ کسی نیومده. 📚ساکنان ملک اعظم 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin