رمان یاسمین : كمي فكر كردم و گفتم . از پول سپرده اي كه تو بانك دارم- خيلي خب اون وقت بعدش از كجا مي آري بخوري؟- . خب ميرم يه كار نيمه وقت براي خودم پيدا مي كنم كه هم بتونم كار كنم و هم درس بخونم- ! تو اين روز و روزگار ، به آدمي كه تمام وقت كار كنه چقدر ميدن كه نيمه وقتش بدن- ... درست مي فرمايين اما- خب حاال گيرم يه كار نيمه وقت پيدا كردي و مثالً ماهي شصت هزار تومن هم بهت دادن . اينو ميدي اجاره خونه ، يا تو و زنت - مي خورين ش؟ . سرم رو انداخم پايين و هيچي نگفتم . حرف حساب جواب نداشت مي دوني پول تو جيبي يه فرنوش ماهي چقدره ؟ بگم باور نمي كني . ماهي سيصد هزار تومن فقط پول تو جيبي مي گيره ! خرج - ! كيف و كفش و لباس و سر و وضعش بماند : زير لب گفتم . بله متوجه شده بودم . اما خود فرنوش خانم مي گفتن كه اينا براشون مهم نيست- . اينا حرف اول ازدواجه عزيزم . سرتون كه رفت تو زندگي ، اين حرفها يادتون ميره- : بازم درست مي گفت . يه ده دقيقه اي سكوت برقرار شد كه گفت مي دوني اين ماشين چه قيمته ؟ پنجاه و خرده اي ميليون تومنه ! حاال خودت كاله تو قاضي كن ببين دختري كه اينجور ماشين ها - زير پاش بوده مي آد وقتي شوهر كرد با تاكسي بره اينور و اون ور ؟ نه خودت بگو ؟ ! حق با شماست- خوشحالم از اينكه پسر فهميده اي هستي . حاال بگو ببينم پول پيش اجاره خونه رو چه جوري مي دي ؟- جوابي نداشتم بدم . بغض گلوم رو گرفته بود . گاهي اشك تو چشمام جمع مي شد خودم رو نگه مي داشتم جلوي چشمام فرنوش رو . ، كسي رو كه حاضر بودم جونم رو براش بدم ، مي ديدم كه داره از دستم مي ره . تو معلومه كه پسر خوبي هستي . سختي كشيده اي و نبايد از اين حرفها ناراحت بشي- ! حقيقت تلخه . حق با شماست- خب حاال اومديم سر زندگي . انشاهلل مدركتو كه از دانشگاه گرفتي فكر مي كين چقدر درآمد داشته باشي ؟ صد هزارتومن ؟ - دويست هزار تومن ؟ سيصد هزار تومن ؟ چقدر ؟ شنيدم به اين دكترهاي جوون خيلي بدن ، شصت هفتاد تومنه ! حاال گيرم بدن سيصد هزار تومن . تو كه تحصيل كرده و با كماالتي ، بگو ببينم اگه ماهي صد تومن رو بخورين و بدين اجاره خونه و هر ماه دويست هزار تومنش رو قلنبه بذارين كنار ، چند سال بعد مي تونين صاحب يه آپارتمان كوچولو بشين ؟ بازم راست مي گفت . تازه چند سال بعد كه مدركم رو مي گرفتم اگه درآمدم همين قدر كه مي گفت بود ، هفت هشت سال طول مي . كشيد تا يه آپارتمان نقلي بخريم جوابم رو ندادي آقا بهزاد ؟- : بازم آروم گفتم . شما درست مي فرمايين- مهموني يه ديشب رو ديدي؟ هر كدوم از اونا كه ديب اونجا بودن ، اگه خودشون رو بتكونن ، سيصد چهارصد ميليون تومن - ازشون مي ريزه زمين . خودت بگو ، فرنوش مي تونه تو رو جلوي اينا در بياره ؟ تو خجالت نمي كشي مثالً تو همچين آدمهايي بچرخي ؟ . ببخشيد ، ولي بايد ديد كه پول رو از چه طريق مي شه بدست آورد- تو رو خدا از اين فلسفه بافي ها نكن ! اينا حرفهاي آدم هاي بي پوله . گربه كه دستش به گوشت نمي رسه مي گه پيف پيف . - . داريم با هم صحبت مي كنيم .البته به تو نيستم ها ! بهت برنخوره 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662