🌺🌺🌺🌺 بسم الله الرحمن الرحیم من آقاسید از یگان صابرین میشناسم خیلی خوشرو بودن طوری که تو جمع همکاران بچه های یگان صابرین همه آقاسید دوست داشتن در دوره های صابرین همیشه در پی کمک به سایرین بودن اکثرا در ماموریت ها آشپزی میکردن دوره تک تیراندازی را عالی گذرانده بودن .... شب تاسوعا وارد محل اسکان شدن دیر اومده بود😂😂 بچه ها به شوخی گفتن سید جا نداریم امشب باید بیرون بمونی با خنده همیشگیش گفت : برای شهید فرداتون هم جا ندارید سالن کاملا ساکت شد روز تاسوعا ازش پرسیدیم سید آخرین آرزوت چیه؟ گفت شهادت وسط عملیات حلقه از دست راستش درآورد انداخت دست چپش تا سالم بماند و به دست محمدیاسا برسد اما مثل آقا قمربنی هاشم شهید شد نام نویسنده: بانو.....ش آیدی نویسنده 🚫کپی به شرط هماهنگی با نویسنده حلال است 📖📚📖📚📖📚📖📚📖 🌺🌺🌺🌺 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662