💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📙
#داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی (قسمت آخر)
✍بنیتا رو به من میگوید:ماما بیا،شکلاتی بگلیم!
علی میخندد.
_شوگاتی،شکلاتی!بچه تو هنوز یاد نگرفتی بگی مامان؟
_علی اذیتش نکن!
اخم ساختگی میکند.
_من نبودم این چی کار کرده بیشتر از من دوستش داری؟
_من کی گفتم بنیتا رو بیشتر دوست دارم؟!
به سمت پذیرایی هلش میدهم.
_باز علی و شیطنتاش،برید بذارید کارمو کنم آقام بعداز چندماه اومده!
کلی عروسک دور و بر بنیتا میریزد،با ذوق باهم بازی میکنند،دخترم دوباره جان گرفته.
علی رو به من میگوید:بیا بشین،اومدیم دو دیقه خودتو ببینیم.
_ماشالا چه پرانرژی،گفتم تو حموم خوابت میبره.
همانطور که بنیتا را روی پاهایش گذاشته و تکان میدهد تا بخوابد میگوید:دختر بابا دیپلم گرفته؟
_شی؟!
_دیپلم گرفتی؟
بنیتا با تعجب نگاهش میکند،با خنده کنار علی مینشینم.
بنیتا سریع بلند میشود و کنار گوشم میگوید:ماما،دیوم شیه؟!
خنده ام شدت میگیرد،حال و هوای الان کجا،حال و هوای دیروز کجا؟!
_هرکی مدرسه ش تموم بشه دیپلم میگیره.
آهانی میگوید و به سمت اتاقش میدود.
_بهش چی میدی انقدر انرژی داره؟!
به چشمانش زل میزنم،چرا انقدر صدای چشمانش زیباست؟!
_از تو که پر انرژی تر نیست.
_آخه اون سودا نداره بعداز چندماه ببیندش بره تو آسمونا.
غرق لذت میشوم،دستش را میفشارم.
_خوبی علی؟
_خوبم،خوبی خانمم؟
_الان خوبم!
میخندد،مثل شب خواستگاری!
_چندساعته اومدم تازه احوال پرسی کردیم مثل اوایل نامزدی!
بنیتا بدو بدو می آید،با ذوق کیف و دفتری که برایش خریدم نشان میدهد.
_بابایی ببین،میخوام بلم مدلسه!
بعداز کلی شیطنت روی پای علی خوابش میبرد میخواهم بلندش کنم که علی مانع میشود.
_بذار بمونه.
_آخه خسته ای!
_فدای سرش،بیا کنارم!
دوباره کنارش مینشینم.
با شیطنت نگاهم میکند.
_مثل تازه عروسا رو میگیری،غریبه شدم؟
ریش هایش را نوازش میکنم.
_عاشق تر شدم سیدجان،انگار روز اولیه که هستی،همون هیجان همون دست پاچگی همون علاقه!
دستم را میبوسد.
_بهت تکیه کنم عروسِ فاطمه؟
چه لذت و قدرتی بالاتر از این که تکیه گاه،تکیه گاهت باشی!
سرش را روی شانه ام میگذارد آرام کنار گوشش میگویم:بخواب،غذا دیر آماده میشه!
با لذت به صورت آرام و خسته اش نگاه میکنم،سرش به شانه ام نرسیده خوابش برد!
دستم را بین موهایش میبرم،این مرد دنیای من است.
مرخصیش که تمام بشود و باز به سمت معراج برود با تمام قلب بال و پرش میشوم.
#سپردمشون_به_شما
#شهادت_یا_برگشت_علی_با_خودتون
👈نویسنده:لیلی سلطانی
⏪
#پــــایـــان
#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 🌺👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼