#حکایت
🔸آقای اسمیت به تازگی مدیرعامل یك شركت بزرگ شده بود. مدیرعامل قبلی یك جلسه خصوصی با او ترتیب داد و در آن جلسه سه پاكت نامه دربسته كه شمارههای ۱ و ۲ و ۳ روی آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: «هر وقت با مشكلی مواجه شدی كه نمیتوانستی آن را حل كنی، یكی از این پاكتها را به ترتیب شماره باز كن.»
چند ماه اول همه چیز خوب پیش میرفت تا اینكه میزان فروش شركت كاهش یافت و آقای اسمیت بد جوری به درد سر افتاده بود. در ناامیدی كامل، آقای اسمیت به یاد پاكت نامهها افتاد. سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره ۱ را باز كرد. كاغذی در پاكت بود كه روی آن نوشته شده بود: «همه تقصیر را به گردن مدیرعامل قبلی بینداز.»
آقای اسمیت یك نشست خبری با حضور سهامداران برگزار كرد و همه مشكلات فعلی شركت را ناشی از سوء مدیریت مدیرعامل قبلی اعلام كرد. این نشست در رسانهها بازتاب مثبتی داشت و باعث شد كه میزان فروش افزایش یابد و این مشكل پشت سر گذاشته شد.
یك سال بعد، شركت دوباره با مشكلات تولید توأم با كاهش فروش مواجه شد. با تجربه خوشایندی كه از پاكت اول داشت، آقای اسمیت بیدرنگ سراغ پاكت دوم رفت. پیغام این بود: «تغییر ساختار بده.»
آقای اسمیت به سرعت طرحی برای تغییر ساختار اجرا كرد و باعث شد كه مشكلات فروكش كند. بعد از چند ماه شركت دوباره با مشكلات روبرو شد. آقای اسمیت به دفتر خود رفت و پاكت سوم را باز كرد. پیغام این بود: «سه پاكت نامه با شمارههای ۱ و ۲ و ۳ آماده كن.»
@Fakhari_ir