«الله إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (تغابن /۱۳) {سید محمد حسن قاضی طباطبایی} با این حال، پدرم اسرار آمیز بود و زیرک و به این سادگی ماهیتش را آشکار نمی کرد؛اما حتی آن قدر اموراتش را در خانه کتمان میکرد که مادرهایمان خبری از عوالمی که در آنها سیر میکرد نداشتند و تصور میکردند او عالمی است که یا جلساتی برای شاگردانش دارد یا در وادی السلام و سهله و کوفه غرق در تفکر است همچنین پدری است مهربان و همسری با محبت که البته فقر گریبان گیر اوست. بیش از این چیزی از او نمی دانستند. وقتی محبت باشد پول هم که نباشد کیان خانواده حفظ می شود. در خانهقاضی اوضاع بر این اساس بود اگر مال و منالی نبود برای همه نبود و اگر چیزی در دسترس قرار می گرفت، همه با هم از آن بهره می بردند. ماجرایی که بسیار در او قوت داشت و موجب شیرینی بیش از پیش هم نشینی با او می شد، طنزی بود که در وجودش نهفته بود در آغاز جوانی و در آستانه آرزوهای گوناگونی که در سینه ام میجوشید و میخروشید به فکرم رسید شرح حال گروهی از شاعران معاصر را گرد آورم همراه با مقداری از شعر ایشان تبدیل به کتابی شد و خواستم برای آن نامی انتخاب کنم مانند بقیه مؤلفان پیش خود فکر کردم که چه کسی بهتر از پدر برای این منظور در پی فرصت مناسبی بودم چند روزی که گذشت این فرصت دست داد و پیش نویس کتاب را به او تقدیم کردم آن را ورق زد و چند بخشش را بررسی و شعر و نثرش را مرور کرد... ادامه دارد ... 🔖قسمت: پنجاه و سوم 👈قسمت: پنجاه و چهارم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran