ترکیب متون غالیانه با اسناد عامی در میراث حدیثی غلات (۱) در مطالعات اعتبارسنجی حدیث، یکی از نشانه‌های جعل، عدم تناسبِ متن با سند است. عدم تناسب می‌تواند جنبه‌های مختلف داشته باشد که یکی از آن‌ها گرایش مذهبی است. به طور عادی افراد غالباً احادیثی را نقل می‌کنند که مخالفت جدی و صریح با مقبولاتشان نداشته باشد. اگر چه اموری مانند اعتراف، نقل برای نقد و تخریب، نقل از روی تعجب، تقیه، لغزش و سبقت زبان، نفهمیدن مقصود اصلی حدیث، اعتماد نابجا و افشای سر، اکثار حدیث، خودنمایی، تأویل، اراده قهری الهی و ... می‌توانند سبب شوند که فرد احادیث مخالف مبانی اعتقادی خود را نقل کند؛ اما مجموعه این موارد به نسبت اندک‌اند و روند غالب و عادی به شمار نمی‌روند. از این رو ناهمخوانی مذهبی میانِ متن و سند غالباً تأمل‌برانگیز است. از سوی دیگر می‌دانیم که در منازعات مذهبی، جعل حدیث موافق خود و نسبت دادن آن به مخالفان، با انگیزه احتجاج و اعتراف‌گرفتن از خصم رایج است. مثلاً در منابع عامه با وجود این که عموماً اقبال زیادی به نقل حدیث از اهل بیت (ع) دیده نمی‌شود؛ استثنائاً در موضوعات اختلافی شیعه و سنی، احادیث زیادی از اهل بیت (ع) به نفع اهل سنت نقل شده است. برای نمونه روایات زیادی در تفضیل ابوبکر و عمر به اهل بیت (ع) نسبت داده‌اند که شواهد جعل در آن‌ها آشکار است. منابع شیعه نیز از این آفت در امان نمانده و گاه افرادی کژروش، به گمان خود احادیثی را به نفع شیعه ساخته و به مخالفان نسبت داده‌اند. به ویژه این روش در میانِ حدیث‌سازان متمایل به غلو دیده می‌شود. روایاتی وجود دارد که آنان به طیف راست‌کیش و غلوستیز امامیه نسبت داده‌اند و از آن جالب‌تر متونی است که به راویانِ اهل سنت بسته‌اند. در ادامه چند نمونه از این دست را بررسی می‌کنیم. @Gholow