۳. نمونه دوم: اعتراف عباس به خلقت نوری اهل بیت (ع) و في حديث رسول اللّه (ص) لما دخل العباس في رواية ابي محمد الجلودي البصري، عن الفرج بن فضالة عن ابيه عن يحيى بن سعيد عن محمد بن ابي بكر عن عمار، قال: يا محمد بما ذا فضلت علينا اهل بيتك؟ فقال (ص) إليك يا عم لا تقل هذا، فان اللّه تبارك و تعالى خلقني و عليا نورا ثم فتق من نورنا سبطي ثم فتق من نورنا نور العرش و من نور سبطي نور الشمس و القمر، كنا نعلم الملائكة التسبيح و التهليل و التمجيد. ثم قال اللّه تعالى: للملائكة و عزتي و جلالي و جودي و ارتفاعي لافعلن، فخلق سبحانه نور فاطمة (ع) كالقنديل فزهرت به السموات فسميت الزهراء، لما استنار بنورها الافق، فخرج العباس من عنده لا يحير جوابا، فاستقبله علي (ع) فضمه الى صدره و قبل ما بين عينيه و جبينه و قال: ما اكرمكم على اللّه يا اهل بيت المصطفى (ص) (عيون المعجزات، چاپ داوری، ص۵۳؛ چاپ بنت الرسول ص، ص۱۷۲). عیون المعجزات از کتب غلات است و سندی که ادعا شده دچار اختلال است. ابو محمد تصحیف ابو احمد است. ابو احمد عبد العزیز بن یحیی الجلودی البصری درگذشته ۳۳۰ق یا ۳۳۲ق است و نمی‌تواند از الفرج بن فضالة (د. ۱۷۷ق) روایت کند. الفرج بن فضالة نیز بدون واسطه از یحیی بن سعید الأنصاری روایت می‌کند و روایتی از پدرش ندارد. ممكن است «محمد بن الفرج بن الفضالة عن ابیه» بوده باشد. یحیی بن سعید نیز نمی‌تواند از محمد بن ابی بکر روایت کند؛ ولی از پسرش قاسم روایت کرده است. ممکن است محمد بن ابی بکر تصحیف اسم شخص دیگری باشد. به هر حال حلقه آخر یعنی «عن عمار» هم دچار اختلال است. این داستان یک تحریر طولانی‌تر منسوب به سلمان (إرشاد القلوب، ج‏۲، ص۴۰۳) و یک تحریر متفاوت منسوب به ابن عباس نیز دارد (نوادر المعجزات، ص۱۹۴) که اختلاف اسناد و متون این تحریرها نقطه ضعف دیگری است. آن چه برای ما اهمیت دارد این است که طبق مدعا این حدیث را الفرج بن فضالة از یحیی بن سعید روایت کرده است. یحیی بن سعید بن قیس الأنصاری (د. ۱۴۴ق) قاضی مدینه و از بزرگترین محدثان عامه است. اهل سنت همگی مذهب و حدیث او را ستوده‌اند (تهذیب الکمال، ج۳۱، ص۳۴۹-۳۵۸). منصور دوانیقی او را به عراق برد و به قضاوت پایتخت گماشت (تهذیب الکمال، ج۳۱، ص۳۴۷). الفرج بن فضالة (د. ۱۷۷ق) نیز اگر چه حدیثش به ویژه از یحیی بن سعید مورد اختلاف است؛ اما هیچ گونه گرایش شیعی از او گزارش نشده است. بلکه او اهل حمص شام بوده (الطبقات الكبرى - ط العلمية ۷/ ۲۳۷) که عموماً به دوری از تشیع شناخته می‌شوند. همچنین در بغداد در زمان هارون الرشید متولی بیت المال بوده است (الطبقات الكبرى - ط العلمية ۷/ ۲۳۷). مشایخ، روات، متون احادیث، زندگی، داوری‌های اهل سنت درباره او و دیگر ابعادِ شخصیتش نشانی از تشیع ندارد (نک‍: تاريخ بغداد ت بشار ۱۴/ ۳۷۷؛ تهذيب الكمال، ۲۳/ ۱۵۶-۱۶۴). متن این حدیث فارغ از هر بحث و نقد جزئی، دو محور اساسی دارد: ۱. اثبات خلقت نوری اهل بیت (ع) که انگاره‌ای شیعی است. ۲. تفضیل اهل بیت (ع) بر بنی عباس و دو بار تأکید بر این که بنی عباس از اهل بیت ع نیستند. اما رجال اصلی سندی که برایش ادعا شده دو ویژگی برعکس دارند: ۱. شدیداً سنی‌اند. ۲. عباسی‌اند. نقل حدیثی که تنها در منابع حاشیه‌ای و غالیانه روایت شده و از سطح معمول احادیث طیف معتدل شیعی فراتر است و از سوی دیگر جهت ضد عباسی دارد، با دو‌ راوی مشهور سنی و عباسی تناسب ندارد و نشانه سندسازی است. @Gholow