عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ موبایلم را از کیفم بیرون میکشم، چند تماس بی پاسخ از سمت مادر دارم، نفس عمیقی میکشم و میخواهم گوشی را داخل کیفم برگردانم که مجدد زنگ میخورد، صدایم را صاف میکنم و جواب میدهم: -بله مامان؟ صدایش با نگرانی شنیده میشود: -پریا معلومه کجایی؟ چرا گوشی تو جواب نمیدی؟ آدم دلش هزار راه میره! -با مهتاب بیرونم مامان؛ نگران نباش! صدایش بغضی میشود: -مگه میتونم نگران نباشم؟ از صبح که فهمیدم اون امید بیشرف چه بلاهایی سرت آورده دلم داره آتیش میگیره، یه چشمم اشکه یه چشمم خون، تروخدا بیا خونه پیش خودمون باش، میترسم کسی بخواد بهت آسیب برسونه! -از چی میترسی مامان؟ سهراب و باباش اون سر دنیا دارن آب خنک میخورن! -از اون بی همه چیزا هر چی بگی برمیاد، تا برگردی خونه من جون به لب میشم.