«گفت: تو خسته‌ی راه نیستی، تو خسته‌ی بی‌راهه‌ای...» از نگاه تشکیلاتی، این جمله می‌تواند تحلیلی عمیق و الهام‌بخش داشته باشد. در مسیر کار تشکیلاتی، خستگی یک پدیده طبیعی است؛ اما نکته کلیدی این است که منشأ خستگی چیست؟ : 🔹خستگی طبیعیِ مسیر: وقتی تشکیلات یا یک فرد تشکیلاتی در مسیر درست و اصولی حرکت می‌کند، طبیعتاً سختی‌ها، فراز و نشیب‌ها و فشارهای محیطی موجب خستگی می‌شود. این خستگی، هرچند واقعی است، اما خستگیِ "راه" است؛ یعنی نتیجه پیشرفت و رشد. چنین خستگی‌ای ارزشمند است چون نشان می‌دهد مسیر صحیحی طی می‌شود. 🔸خستگیِ بی‌راهه: وقتی تشکیلات از اصول فاصله می‌گیرد، دچار روزمرّگی، بی‌هدفی یا گرفتار حواشی می‌شود، خستگی حاصل، دیگر خستگی حرکت نیست بلکه خستگیِ "گم‌راهی" و سردرگمی است. در این حالت حتی اگر تلاش ظاهری زیاد باشد، چون مسیر غلط یا بی‌ثمر است، فرسودگی، دل‌زدگی و بی‌انگیزگی شدیدی ایجاد می‌شود. نتیجه عملی: برای مدیران و اعضای تشکیلات، این جمله تلنگری است برای ارزیابی مسیر: آیا خستگی ما حاصل حرکت در مسیر درست و سختی طبیعی آن است؟ یا نشانه‌ای است از این‌که از مسیر اصلی منحرف شده‌ایم و باید بازنگری جدی در مسیر و اهداف خود داشته باشیم؟ این نگاه کمک می‌کند خستگی‌ها را درست تحلیل کنیم و به جای سرزنش خود یا دیگران، ریشه را پیدا کنیم: مشکل از سختی مسیر است یا از اشتباه در مسیر؟ به‌طور خلاصه: خستگی در تشکیلات اجتناب‌ناپذیر است؛ اما تفاوت مهمی هست بین خستگیِ حاصل از حرکت و خستگیِ حاصل از بی‌راهگی. تشکیلات زنده، دائم مسیرش را پایش می‌کند تا خستگی‌ها ثمربخش و رو به رشد باشد، نه فرساینده و بی‌نتیجه. 🌱 | @Javaaneh_ir