🍁🍂جَــزْرِ تــَـنـْـھــاٰیــے🍂🍁
#
دختر_خجالتی
#
پسر_بلا
😜 _«
من از روز اولی که تو
دانشگاه
#
دیدمت
،
#
عاشقت
شدم
#
دلنیا
.
تو چی؟
حسی نداشتی کلک
؟
دلت قیلی ویلی نمیشد
عزیزم؟
😜»
#
دلنیا
سرشو پایین گرفت: -«
خب کاراتو دیدم، ازت
#
خوشماومد
و
گفتم خدا واسه مامانش نگهش داره.»
#امیر
گفت: -«
همین
بلا
؟
نگفتی کاش
#امیر
ماله من میشد
؟» بعدم چشمک زد.
#
دلنیا
از ته دل خندید: _«
نه
😝»
#
امیر
با
#
شیطنت
نگاهش کرد و... .....🙊😜❤️❌
https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c
رمان
#
شامار
#
عاشقانه
#
مذهبی
#
واقعی
.
#
کاملهتوکانال