تو پارک داشتیم صفا میکردیم. یهو مهران خندون، با دیدن #پیام گوشیش برزخی شد. غرید:حالا فهمیدم دلت کجا گیره😡
با من بود؟ از چی حرف میزد؟
-منه احمقو بگو چقدر #عاشقت بودم. هی میگفتم این #حواسش جایِ دیگست بعد دوباره میزدم پشت دستم میگفتم خجالت بکش. #شبنم پاک و معصومه!
-مهران میگی چی شده یا نه؟!
گوشی رو با حرص گرفت سمت #صورتم. وااای خدا چه #عکسی هم بود!
-تو لیاقت نداری حیله گرِ دورو. برو اون چادر رو دربیار. اون مال زنهای پاک و عفیفه نه تو. خجالت نمیکشی؟
هی داد و بیداد میکرد. دلم داشت به هم میخورد. لعنتی آخر #زهرشو ریخت و تهدیدشو عملی کرد!!حالا چه #غلطی میکردم؟چجوری جمعش میکردم؟؟!!😓
https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c
عروسک پشت پرده چاپ شد🌸
چند قسمت جهت آشنایی سنجاقه و موجوده در کانال
#دختر_خجالتی #پسر_بلا😜
_«من از روز اولی که تو دانشگاه #دیدمت، #عاشقت شدم #دلنیا. تو چی؟ حسی نداشتی کلک ؟ دلت قیلی ویلی نمیشد عزیزم؟😜»
#دلنیا سرشو پایین گرفت:
-«خب کاراتو دیدم، ازت #خوشماومد و گفتم خدا واسه مامانش نگهش داره.»
#امیر گفت:
-«همین بلا؟ نگفتی کاش #امیر ماله من میشد؟»
بعدم چشمک زد. #دلنیا از ته دل خندید: _«نه😝»
#امیر با #شیطنت نگاهش کرد و...
.....🙊😜❤️❌
https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c
رمان #شامار
#عاشقانه #مذهبی #واقعی
#دختر_خجالتی #پسر_بلا😜
_«من از روز اولی که تو دانشگاه #دیدمت، #عاشقت شدم #دلنیا. تو چی؟ حسی نداشتی کلک ؟ دلت قیلی ویلی نمیشد عزیزم؟😜»
#دلنیا سرشو پایین گرفت:
-«خب کاراتو دیدم، ازت #خوشماومد و گفتم خدا واسه مامانش نگهش داره.»
#امیر گفت:
-«همین بلا؟ نگفتی کاش #امیر ماله من میشد؟»
بعدم چشمک زد. #دلنیا از ته دل خندید: _«نه😝»
#امیر با #شیطنت نگاهش کرد و...
.....🙊😜❤️❌
https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c
رمان #شامار
#عاشقانه #مذهبی #واقعی. #کاملهتوکانال