بسم الله‌ الرحمن الرحیم انتظار فرج از نگاه حضرت قدس سرّه (2) مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده؛ همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيتهاى دنيا كه سياست كار شماها نيست؛ برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است، بدهيد به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‏خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت‏ و به دست ظلمه، دست امريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد، اين يك حرف ابلهانه است، منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص غافل را، اينها را بازى دادند و گفتند: شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد توى مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد! چه كار داريد به اين كارها؟ اينهايى كه مى‏گويند كه هر علمى بلند بشود و هر حكومتى، خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين برخلاف است. اينها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گويند. اينها تزريق كرده‏اند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى‏چى مى‏گويند. حكومت نبودن، يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، برخلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى‏كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مى‏زديم؛ براى اينكه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست. و اين نفهمها نمى‏دانند چى مى‏گويند، هر حكومتى باشد حكومت [باطل‏] است! بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفته‏اند كه خوب با اين وضعى كه هست، الآن در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم؛ ديگر غلط است اين حرفها! چيزى نيست ديگر حالا؛ حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند، شرابخانه‏ها همه بازند و- عرض مى‏كنم كه- جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد، آنجا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست، نمى‏شود، باطل است! اينها يك چيزهايى است كه اگر دست سياست در كار نبود، ابلهانه بود، لكن آنها مى‏فهمند دارند چى مى‏كنند. آنها مى‏خواهند ما را كنار بزنند. بله، البته آن پر كردن دنيا را از عدالت، آن را ما نمى‏توانيم [پر] بكنيم. اگر مى‏توانستيم، مى‏كرديم، اما چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمى‏توانيم بكنيم؛ چون نمى‏توانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند. اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه عليه- در هر صورت، اين مصيبتهايى كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زده‏اند، براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين [است‏]. و باورشان هم آمده است خيليها. شايد الآن هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد، زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب، باطل است؛ يعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مى‏كنيم تا حضرت بيايد. 📚 صحیفه امام، ج21، ص15-17 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi