کرامات معصومین قسمت ۱۳۹ ✍علی اکبر مهدی پور از کرامات حضرت مسلم علیه السلام حضرت حجة الاسلام والمسلمین آقای نوری، سرپرست کتابخانه ی حرم مطهّر حضرت ابوالفضل علیه السلام، روز جمعه ۱۹ جمادی الثانی ۱۴۳۳ ق. در دفتر کتابخانه نقل کرد که: در نجف اشرف واعظ بسیار برجسته ای بود به نام شیخ صالح دجیلی که در بیوت مراجع منبر می‌رفت و اینک پسرش شیخ جعفر دجیلی چنین جایگاهی دارد. او داستانی داشت که من از پسرش پرسیدم، او چنین گفت: پدرم در یک دهه ی عاشورا به شدّت مریض بود، ولی به مجالسی که وعده داده بود، با آن حال بیماری می‌رفت. شب چهارم محرّم که شب حضرت مسلم علیه السلام است، در اوج بیماری به مسجد طوسی رفت. دو نفر زیر بغلش را گرفتند و او را با یک زحمت بر فراز منبر قرار دادند. پدرم می‌گفت: تا گفتم: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا امیرالموءمنین، از هوش رفتم، وقتی به هوش آمدم که دیدم مردم در حال خروج از مسجد هستند. از شدّت شرمندگی عرق کردم، خواستم خود را به بزرگان مجلس برسانم و عذرخواهی کنم، پاهایم یاری نکرد. به اوّلین فردی که رسیدم، گفتم: ببخشید، گفت: نه، امشب واقعاً غوغا کردی، در مورد حضرت مسلم علیه السلام مطالبی گفتی که هرگز از احدی نشنیده بودم. نفر دوم و سوم نیز همان عبارت را گفتند. آقای نوری این را بدون واسطه از شیخ جعفر و او نیز از پدرش شیخ صالح دجیلی نقل کرده است. ❤️❤️❤️❤️❤️ به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea