کرامات معصومین قسمت ۱۴۰ ✍علی اکبر مهدی پور نجات از مرگ به برکت تربت امام حسین علیه السلام حضرت حجة الاسلام والمسلمین آقای نوری، سرپرست کتابخانه ی حرم مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام، روز جمعه ۱۹ جمادی الثانی ۱۴۳۳ ق. در دفتر کتابخانه، از آقای سید کاظم انوار نقل کرد که: با جمعی از طلاب برای تبلیغ به «کنگو» رفته بودیم، در آنجا ما را اسیر گرفتند، در حدود پانزده کیلومتر ما را بردند تا به روستایی رسیدیم، ما را به رئیس خود تحویل دادند و گفتند: اینها به دشمنان ما کمک می‌کردند، ما اینها را اسیر گرفته ایم. ما هر قدر اصرار کردیم که ما مسلمان هستیم، برای ارشاد قوم شما آمده ایم، نپذیرفتند.  رئیس آنها ما را به اطاقی برد که در آن یک نفر در حال کُما بود. گفت: این پدر من است، سه روز است که در حال کُما می‌باشد، تا صبح به شما مهلت می‌دهم، از خدای خود بخواهید که پدرم خوب شود. اگر پدرم تا صبح خوب شود، ما همه مسلمان می‌شویم و إلاّ همه ی شما را می‌کشیم. یکی از ما زیارت عاشورا شروع کرد، دیگری نماز حاجت خواند. یکی از همراهان ما پزشک بود، او در پای آن مریض جای نیش افعی پیدا کرد. نزدیک صبح من یادم آمد که تربت همراه دارم، از آن تربت بر جای نیش زدیم، خون سیاه از آن فوّاره زد، در همان لحظه چشم باز کرد و گفت: من تشنه هستم. دکتر گفت: آب برایش خوب نیست، شیر بدهید. شیر داند و در ظرف چند ساعت حالش خوب شد و کلّ اهالی آن روستا مسلمان و شیعه شدند. ❤️❤️❤️❤️❤️ به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea